به گزارش ایکنا، در منقبت نهم از کتاب کتاب «مناقب اهل بیت(ع) در لسان اهل سنت و جماعت» میخوانیم: «سلیمان اعمش از حضرت صادق(ع) نقل کرد که پیامبر اکرم(ص) فرمود «یا علی، تو امیرالمؤمنین و امام متقین و سرور اوصیاء و وارث علم پیامبران و برتر از همه گذشتگان هستی. یا علی تو همسر بهترین زنان عالم و جانشین پیامبر خاتمی. یا علی تو مولای مؤمنین و حجت خدا بر مردم هستی. هرکه تو را دوست بدارد، پس از من سزاوار بهشت است و هرکه با تو دشمن باشد، سزاوار جهنم است. یا علی، قسم به آن کس که مرا به پیامبری برگزید و از تمام مردم برترم نمود، اگر بندهای خدا را هزار سال عبادت کند، از او نخواهد پذیرفت، مگر با ولایت تو و ولایت ائمه از فرزندانت و ولایت تو پذیرفته نمیشود، مگر با بیزاری از دشمنانت و دشمنان ائمه از فرزندانت. این خبر را برایم جبرئیل آورد. هرکه مایل است، ایمان آورد و هرکه میخواهد، کافر شود».
نویسنده در منقبت دهم آورده است: «عبدالله بن مسعود میگوید: روزی در خدمت پیامبر اکرم(ص) به صحرا رفته بودم، دیدم آن حضرت به تندی نفس میزند، عرض کردم ای رسول خدا(ص) شما را چه میشود که به تندی نفس میزنید؟ فرمود: ای ابن مسعود نفسم به من خبر مرگ میدهد. عرض کردم ای رسول خدا(ص) جانشینی برای خود معلوم نما. فرمود: چه کسی را؟ عرض کردم ابابکر را، پیامبر(ص) ساکت شد.
دوباره دیدم آن حضرت(ص) به تندی نفس میزند. عرض کردم: فدایت شوم، شما را چه میشود؟ فرمود: نفسم به من خبر مرگ میدهد، عرض کردم رسول خدا(ص) جانشینی برای خود قرار بده. فرمود چه کسی را؟ عرض کردم عمر بن خطاب را، بار دیگر سکوت کردند. بار سوم دیدم، رسول خدا(ص) به تندی نفس میزند، عرض کردم پدر و مادرم به فدای تو باد، چران نفس میزنید؟ فرمود: نفسم به من خبر مرگ میدهد، عرض کردم: جانشینی برای خود انتخاب کنید، فرمود: چه کسی؟ گفتم علیبن ابی طالب را. در این هنگام رسول خدا(ص) گریست و آهی کشید. فرمود: چنین نمیکنید. به خدا قسم اگر از او اطاعت کنید، خداوند همه شما را در داخل بهشت مینماید و اگر با او مخالفت کنید، همه اعمالتان نابود خواهد شد.
امام احمد حنبل در مسند، محمد بن جریر طبری در «تاریخ الامم و الملوک» و ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه و حافظ ابونعیم در حلیة الاولیا و بسیاری دیگر نقل نمودهاند که: زمانی که آیه شریفه «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» نازل شد، پیامبر خدا(ص) چهل نفر از اشراف، بزرگان و خویشاوندان خود را در منزل عموی خویش، ابوطالب دعوت کرد و به علی(ع) فرمود: «برای میهمانان یک ران گوسفند و مقداری نان و شیر( تقریباً 3 کیلو) تهیه نماید.
وقتی که اشراف و بزرگان قریش بر سر سفره نشستند، به هم نگاه کردند و با خنده میگفتند: محمد(ع) حتی غذای یک نفره را هم آماده نکرده است. حضرت فرمود: «کلوا بسم الله؛ با نام خداوند متعال بخورید». حضار تا توانستند غذا خوردند و پس از سیر شدن، دست از غذا کشیدند، اما همچنان غذا تمام نشده بود. آنها بعدها به یکدیگر گفتند: «این مرد شما را با این غذا سحر و جادو نمود».
آنگاه حضرت برخاسته و لب به سخن گشود که قسمتی از فرمایشات ایشان چنین است: «ای فرزندان عبدالمطلب! خدای تعالی مرا بر عموم مردم و مخصوصاً بر شما مبعوث گردانید. من شما را به دو کلمه دعوت میکنم که بر زبان سبک و آسان، ولی در ترازوی اعمال شما سنگین و گران است، با گفتن این دو کلمه بر عرب و عجم مالک شوید تا جمیع امور در اختیار شما قرار گیرد. با این دو کمله وارد بهشت میشوید و از دوزخ نجات پیدا خواهید کرد، آن دو کلمه یکی گواهی به وحدانیت خدا و دیگری گواهی به رسالت من است. بنابراین اولین کسی که دعوت مرا اجابت و یاری نماید، او برادر من، وزیر من، وارث من و خلیفه بعد از من خواهد بود. ایشان آخرین جمله را سه بار تکرار نمود و در هر بار به جز علی(ع) کسی پاسخ نداد و فقط علی(ع) میگفت: ای پیامبر خدا من یاریت میدهم و کمک کار تو هستم.
پس حضرت او را نوید خلافت داد و فرمود: به درستی که او برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شما میباشد، امام احمد حنبل و میرسیدعلی همدانی شافعی از پیامبر خدا نقل میکند که میفرمود: ای علی! تو ذمه مرا بری میکنی و تو خلیفه من بر امتم میباشی» این حدیث در بیش از بیست کتاب معتبر اهل سنت ذکر شده که بیش از حد تواتر است.
همچنین در منقبت یازدهم آمده است: «از فرزند خلیفه دوم نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: ای علی چون روز بازپسین شود! تو را به روی یک تختی از نور در محشر بیاورند، و بر سرت تاجی است که نور او صحرای محشر را روشن کند، به طوری که نور چشمهای اهل موقف از شدت نور آن نزدیک میشود که از بین برود، در این هنگام ندا از جانب خداوند جل و علا میآید کجاست وصی محمد رسول الله خدا؟ تو میگویی منم اینجا! منادی ندا در میدهد: ای علی داخل کن در بهشت هر که تو را دوست دارد، و داخل کن در دوزخ هر که تو را دشمن دراد، ای علی بنابراین تو قسمتکننده بهشت و جهنم خواهی بود».
قسیم بر وزن فعیل به معنای فاعل است، موسی بن طریف از عبایه نقل کرد که از علی شنیدم میفرمود: من قسمتکننده جهنم هستم، هر که پیرو من باشد، از من است و هر که با من مخالفت کند، اهل جهنم است».
کلبی گفت: من بزرگتر از این را دارم. پیامبر اکرم در اختیار علی گذاشت کتابی را که اسم بهشتیان و اسم جهنمیان در آن بود. پیامبر اکرم آن را به ام سلمه سپرد. ابوبکر که مقام خلافت را گرفت، آن کتاب را از او خواست، گفت مربوط به تو نیست. عمر که به خلافت رسید از ام سلمه خواست، گفت از آن تو نیست. عثمان که عهده دار خلافت شد، از ام سلمه خواست، گفت به تو مربوط نیست، وقتی علی به خلافت رسید، به او سپرد.
ابنکَوا از حضرت امیر المومنین(ع) از تفسیر آیه «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ» پرسید. پس آن حضرت فرمود: «و یحک یا ابن الکواء نحن نوقف یوم القیمه بین الجنه و النار فمن نصرنا عرفناه بسیماه فادخلناه الجه و من اغضنا عرفناه بسیماء فادخلناه النار». همچنین از حضرت امیرالمومنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت است که «هرگاه جمع کند خدای تعالی مردم را در صعید واحد، میباشیم من و تو در آن روز از دست راست عرض بعد از آن میفرماید خدای عزوجل مرا و تو را که برخیزید و بیندازید در جهنم هر کس را که مبغض شما باشد و تکذیب نموده باشد شما را در دنیا».
انتهای پیام