به گزارش خبرنگار ایکنا، محمود حکیمی متولد ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران است و هر چند اولین قلمآزمایی او به سال ۱۳۳۴ و تهیه نشریه خانوادگی «شادرو» برمیگردد، اما همکاری او با نشریاتی، چون مجله «کیهان بچهها» رسماً از سال ۱۳۳۹ با ارسال مقاله و داستان آغاز شده است. او که در آن سالها جوانی دبیرستانی بوده، کار ترجمه داستانهای پلیسی برای مجله «امید ایران» را نیز پی گرفته و اولین مقاله هدفمند و سیاسیاش با عنوان «اسلام و مسئله گرسنگی» را در سال ۱۳۴۵ در مجله پرفروش «مکتب اسلام» به چاپ رساند. وی سالها در مدارس تهران به عنوان معلم زبان انگلیسی مشغول فعالیت بوده و بعد از بازگشت از انگلستان به عنوان مدرس تعلیم و تربیت در مراکز تربیت معلم به تدریس پرداخت. مطالعه، تحقیق، تألیف و سرودن اشعاری با مضمون ادبیات معاصر و انقلابی ایران و تألیف کتبی پیرامون تاریخ تمدن از کارهای روزمره حکیمی محسوب میشد. غرب بیمار، انسان و الکترونیک، همراه با عارفان عیاران و جوانمردان، در مدرسه پیر نیشابور، تاریخ تمدن یا داستان زندگی انسان، مبانی ادبیات دینی کودکان و نوجوانان و نقابداران جوان از جمله آثار مکتوب او به شمار میروند که بارها و بارها تجدید چاپ شدند.
اکنون تعداد آثاری که این استاد تاریخ و ادبیات کشورمان منتشر شده از ۱۵۰ اثر فراتر رفته است. محمود حکیمی که دستکم برای سه نسل نوشته است، آثاری برای کودکان، کتابهایی برای نوجوانان، کارهایی برای جوانان و مکتوباتی برای عموم مخاطبان دارد که بعضی از آنها آثاری حجیم و پرزحمت است. مثلاً کار نگارش مجموعه «تاریخ تمدن» که ویژه نوجوانان است، از سال ۵۴ آغاز شده و تا سال ۸۷ ادامه داشته است.
وی همواره با نگارش آثار گوناگون به دنبال فرصتهای بهتر و مناسبتر برای همنشینی با جوانان و آگاه کردن آنها بوده است. این روزها بیماری و درد دست اجازه نوشتن به این معلم اهل قلم را نمیدهد. با وی گفتوگویی داشتیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
استاد حکیمی در آغاز سخن میگوید: زمانی که تازه دیپلم گرفته بودم، سه سال در مجله کیهان بچهها داستان نوشتم. بعد از سه سال نامهای به مجله مکتب اسلام نوشتم که مطالب دینی را اینطور بنویسید بهتر است. نامهای از آیتالله مکارم شیرازی رسید که در آن گفته بودند، شما کار را شروع کنید و من کار در این مجله را از سال ۱۳۴۵ شروع کردم. هر داستان در ۲۰ شماره منتشر میشد و اکنون هم قصد دارم ۱۲ داستانی را که در مکتب اسلام منتشر شده، به صورت کتاب درآورم و امیدوارم دردها و بیماریهایی که دارم زودتر برطرف شود و بتوانم آنها را به سرانجام برسانم.
وی که خود معلمی اهل قلم است، در تعریف اهل قلم میگوید: نوشته یک نویسنده باید بتواند مخاطبان را به راستی، درستی و دیانت هدایت کند. این هدایتگری و روشنگری مخاطبان اهمیت ویژهای دارد، زیرا همین نوشتهها میتواند آنها را از مسیر درست خارج کند؛ بنابراین آنچه نوشته میشود حائز اهمیت است و به همین دلیل خداوند در قرآن به قلم و آنچه مینویسند، قسم یاد کرده است.
بسیاری از جوانان که با آثار استاد حکیمی کتابخوان شدند و هنوز هم کتابهایی مانند «نقابداران جوان» مورد توجه مخاطبان است. اما اکنون چنین آثاری کمتر دیده میشود. حکیمی در این زمینه معتقد است: متأسفانه این روزها گرایش به کتابهای اخلاقی و تربیتی خیلی کم شده و این تأسفآور است. چندی پیش به یک کتابفروشی بزرگ مراجعه کردم که خاطرات یک هنرپیشه خارجی را منتشر کرده بود و حداقل ۱۰ آگهی هم پشت شیشه زده بود که این کتاب را بخرید. این درست نیست که ما به این جا برسیم و همه کتابهای خودمان را کنار بزنیم و کتاب یک هنرپیشه خارجی زن را تبلیغ کنیم. باید توجه کنیم که چه خوراک و محتوایی به مخاطبان ارائه میدهیم همه اینها در فکر، اندیشه، باورها و اعتقاداتشان اثرگذار است و میتواند مسیر زندگیشان را تغییر دهد.
این نویسنده که از ابتدا آثارش توسط بزرگانی، چون آیتالله مکارم شیرازی، شهید مطهری و ... مطالعه و نقد میشد، تأثیر چنین آدمها و البته نقد را مورد اشاره قرار داده و میافزاید: اگر بزرگان حوزه علمیه، نویسندگان پیشکسوت و منتقدان کتابها را نه فقط تعریف، بلکه به درستی نقد کنند در رشد قلم نویسنده و آثار بعدی او بسیار اثرگذار خواهد بود و نویسنده هم تشویق خواهد شد. در حال حاضر بررسی و نقد کتاب چندان رونقی ندارد و هر کسی سعی میکند کتابی بنویسد و به نوعی نوشتن کتاب و نویسندگی مد شده است. در حالی که نقد کتاب از نظر نگارشی و محتوا بسیار ضروری است.
وی گریزی هم به ترجمهها میزند و میگوید: همه ترجمهها به درد جامعه امروز ما نمیخورد و به طور عجیب، تعداد آثار ترجمهای افزایش یافته است. ما نیاز به این همه آثار ترجمهای نداریم. به ویژه اینکه برخی از کتابهای ترجمهای را ناشرانی منتشر میکنند که اصلاً توجهی به محتوای کتابها ندارند. میدانید که من ترجمه زبان انگلیسی خواندهام. چندی پیش دو کتاب ترجمهای دیدم و با متن اصلی آنها مقایسه کردم، اشکالات بسیاری داشت. نباید این آثار به این صورت به خورد مخاطبان داده شود.
استاد حکیمی درباره اینکه آیا میتوان از طریق نویسندگی امرار معاش کرد، معتقد است: شاید یکی دو دهه پیش این امکان وجود داشت. اما اکنون وضعیت نشر کتاب بسیار بد شده است. اکنون به تنهایی نمیتوان نویسنده بود و شغل دیگری نداشت. از طرفی گرانی کاغذ و هزینههای چاپ و صحافی و ... باعث شده کتاب به شدت گران و از تیراژها هم بسیار کاسته شود. البته گرانی فقط مربوط به کتاب نیست و بالا رفتن هزینهها، باعث شده مردم از کتاب گریزان باشند. کتابی که سال پیش ۲۵ هزار تومان بود، اکنون ۸۵ هزار تومان شده است. چه کسی میخواهد این کتابها را بخرد. برخی از کتابهایم مانند تاریخ تمدن هفت جلدی که با تخفیف ۳۵ هزار تومان عرضه میشد اکنون تمام چاپهای آن به اتمام رسیده است و اگر تجدید چاپ شود قیمت آن ۶۵۰ هزار تومان خواهد بود، چه کسی این میزان هزینه میکند. کتاب باید آسان و ارزان به دست مخاطبان برسد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام