به گزارش ایکنا؛ انتشار گزیده رباعیات میلاد عرفانپور مولف «شمعدانیها» از سوی انتشارات «سوره مهر» و حضور آن در بازار نشر بهانه خوبی برای پرداختن صاحبنظران به جریان قالب کهن رباعی در شعر فارسی و نقد و بررسی 17 سال سابقه شعر این رباعیسراست.
در همین راستا ایکنا در نشستی میزبان محمدرضا سنگری؛ شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی، محمدصادق رحمانیان؛ شاعر و روزنامهنگار، حامد طونی؛ شاعر و محقق و میلاد عرفانپور؛ مولف اثر بود. در این نشست ضمن نقد و بررسی رباعیات میلاد عرفانپور، سیر تاریخی و محتوایی قالب رباعی نیز مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت.
در ابتدای این نشست، میلاد عرفانپور گفت: «شمعدانیها» گزیدهای از همه رباعیاتم در 10 کتاب قبل، به علاوه تعدادی رباعی جدید و مقدمهای در باب رباعی است که خیلی بنا نداشتم مقدمه مفصلی باشد و بخش زیادی از کتاب را بگیرد؛ بلکه هدف بیشتر این بود که در یک مجال کوتاه و حجم کم، تجربه خودم در حوزه رباعی، شناختی که از این قالب شعری دارم و فرضیه جدیدی که در دلیل پیدایش قالب رباعی به ذهنم رسیده است را مطرح کنم تا محل نقد و بررسی و تامل بیشتر قرار بگیرد.
شاعر «شمعدانیها» ضمن اشاره به اینکه بیشتر کتابهایش در قالب رباعی است، اضافه کرد: فقط در سه کتاب «بیخبریها»، «تماشایی» و «از آخر مجلس» تعدادی غزل نیمایی و دو بیتی هم وجود دارد.
عرفانپور همچنین حضور در جلسات نقد و بررسی آثار خود را یکی از شیرینترین لحظات زندگی خود خواند و گفت: هیچ چیز برای شاعر شیرینتر از این نیست که چند نفر اهل فن شعر او را عمیق بخوانند و نکاتی را به شاعر منتقل کنند. به اعتقاد من این لحظات جزئی از عمر شاعر حساب نمیشود؛ لذا بسیار مشتاق جلسات نقد و نظر بودهام و بسیار به من در ادامه مسیر کمک کرده است.
در ادامه محمدرضا سنگری در بخش ابتدایی صحبتهای خود به قالب کهن شعری رباعی پرداخت و گفت: این قالب از خوشآهنگترین قالبها و حافظهنشینترین شعر فارسی است. در تاریخ شعر فارسی، کمتر قالبی به اندازه رباعی با حافظه مردم گره خورده و بر زبان مردم جاری شده است.
این منتقد ادبی رباعی را یک قالب شعری کاملا ایرانی و رودکی را اولین رباعیگوی ایران خواند و اضافه کرد: تنوع موسیقایی 26گانه رباعی یک شگفتی است. ظرافتهایی که در حوزه موسیقی رباعی وجود دارد، ظرفیت ذهنی و روحی شاعر را همراهی میکند و زیروبم و جذرومدهای روح شاعر را نشان میدهد.
وی افزود: در قالب رباعی ظرفیتی شگفت برای طرح همه موضوعات و مقولهها است و همه یافتهها و دغدغههای انسانی خود را در ر باعی نشان دادهاند؛ بنابراین رباعی هم ظرفیت فرمیک برای بازیهای فرمی و هم ظرفیتهای محتوایی و مضمونی بالا دارد.
سنگری با بیان اینکه عصر انقلاب، عصر ولادت دوباره رباعی است، اضافه کرد: البته در همین هم افت و خیزهایی وجود داشته است. مثلا دهه 60، دوره رویش و جوشش رباعی بود اما ناگهان به خاموشی گرایید که این خاموشی هم ناشی از هجوم یکباره همه به این حوزه بود و وفور خلق رباعیهای ضعیف باعث شد آفرینندگان رباعیهای قدیم مدتی عرصه را رها کنند.
شاعر «زیر خیمه عطش»، سه مصرع اول رباعی را به اندازه مصرع پایانی حائز اهمیت خواند و گفت: این سه مصرع هرگز جایگاه و اجر کمتری از مصراع چهارم ندارند زیرا زمینه را برای جا انداختن آخرین مصراع برای ما فراهم کنند.
سنگری در بخش دیگر صحبتهایش به ویژگیهای رباعی عرفانپور اشاره کرد و گفت: عرفانپور را در کنار افراد نامآشنای دیگری مانند بیژن ارژن، جلیل صفربیگی از نامهای شناخته شده در عرصه رباعی است. رباعیات او موفق شده با حافظهها گره بخورد. عرفانپور مسائل دمدستی را خیلی خوب میبیند و از آنها به درستی بهرهگیری میکند.
نویسنده کتاب «پیوند دو فرهنگ ادبیات معاصر» موضوع «مرگ» را از پرتکرارترین موضوعات رباعی عرفانپور خواند و گفت: هیچگاه آنقدر که حضور مسئله مرگ را در قلمروی رباعیهایش میبینید، در دیگر سرودههای او نمیبینید. علاوه بر این عنصر و تعبیر «سفر» هم در رباعیهای عرفانپور بسیار قابل توجه و درنگ است. از عناصر نو، خیلی خوب در فضای شعرش بهره گرفته، رابطه مصراعها با یکدیگر را بهخوبی دریافته است و کشفهای فراوانی دارد.
این منتقد ادبی ضمن اشاره به اینکه عرفانپور در دفترهای گذشتهاش، موفقتر از دفترهای متاخر خود بوده است؛ عنوان کرد: پیوند شگفت شعر با فرهنگ اسلامی در سرودههای عرفانپور زیاد است و اگر مجالی دست دهد میتوان مفصل اشاره کرد که پشت هر کدام از رباعیهای او کدام مفهوم و پاره فرهنگی گذشته ما نشسته و روح آن در رباعیها دمیده شده است.
در ادامه نشست محمدصادق رحمانیان صحبتهای خود را با اشارهای به سیر تاریخی قالب رباعی آغاز کرد و گفت: در شعر کوتاه سنتی فارسی دو قالب «رباعی» و «دوبیتی» از دیگر قالبها معروفتر و ساخته ذهن و روح ایرانیان هستند. برخی رباعی را یک قالب رسمی میدانند که بیشتر میان ادبا ترویج داشته و دوبیتی بیشتر لسان مردم کوچه و بازار بوده است. البته شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سنت کهن رباعی در میان اقوام و گویشهای مختلف مردم ایران هم رواج داشته و تنها بهصورت رسمی و ادیبانه نبوده است.
رحمانیان ظهور رباعی را به مجامع صوفیان در قرن سوم و یک قرن جلوتر از رودکی نسبت داده و ضمن اشاره به فراز و فرودهای قالب رباعی در سالهای پیش و پس از انقلاب تا به امروز، عنوان کرد: یکی از آسیبهای رباعی امروز غیرمتعادل کردن عناصر شعری مانند اندیشه، موسیقی، زبان، عاطفه و خیال است؛ درصورتی که همه اینها باید به صورت متعادل و متوازن حضور داشته باشند که در آثار عرفانپور عناصر اندیشه، زبان، موسیقی، عاطفه و خیال بهصورت متعادل وجود و حضور دارد.
وی «فیلسوفمآبی غیرضروری» را از دیگر موارد آسیبزننده به رباعی امروز خواند و گفت: ما نمیتوانیم القاب فریبنده برای خود بهکار ببریم که انسان را دچار خودبسندگی کند.
این شاعر و منتقد افزود: سعی در مدرننمایی از طریق بازیهای نحوی و زبانی و تغییر چیدمان کلمات، از دیگر آسیبهای رباعی امروز است که برخی شاعران امروز آن را بسیار افراطی انجام میدهند. آسیب دیگر هم بهکارگیری اصطلاحات رایج و عامیانه در رباعی است که اگر متعادل نباشد هم آسیبرسان است که خوشبختانه در «شمعدانیها»ی عرفانپور از این آسیبها ندیدم.
رحمانیان در بخش دوم صحبتهایش به بیان ویژگیهای رباعی عرفانپور پرداخت و گفت: منظومه ذهنی عرفانپور براساس رباعیاتش به چهار بخش یا رویکرد «طبیعت»، «اجتماع»، «حماسه» و «مذهب یا آئین» قابل تقسیم است؛ که به نظر من کار را از انسجام خارج میکند و چهار فصل متفاوت را پیش روی چشم ما قرار میدهد.
این منتقد با تاکید بر اینکه چینش رباعیات در «شمعدانیها» به لحاظ حسی خوب است، اضافه کرد: رباعیهای مجموعه شعر «شمعدانیها» به لحاظ زبان و محتوا در فضای ساده جریان دارد و در هیچکدام از رباعیها دشوارگویی و لکنت نداریم که نشان میدهد ذهن شاعر بدون لکنت است؛ به همین دلیل هم مخاطب یا خواننده خود را یکراست به نقطه زیبایی شعر میبرد و در حقیقت نشانی ملاقات شاعر و مخاطب کاملا سرراست است.
شاعر مجموعه «انار و بادگیر» با اشاره به اینکه رباعیات عرفانپور در عین سادگی به ظرافتهای ادبی هم آراسته است، اضافه کرد: «غافلگیری» و«اعجاب» از ویژگیها و همراهان قدیمی رباعیهای ساده و موفق هستند که در کتاب «شمعدانیها» هم برخی رباعیات غافلگیرکننده است و هم گاهی اوقات پاره آخر رباعی اعجابانگیز است. رباعیات «شمعدانیها» بسیار آراسته است و کلمات حشوآمیز تقریبا در رباعیات دیده نمیشود.
وی افزود: مجموعه «شمعدانیها» از منظر ساختار رباعی هم کاملا سالم است و به اصطلاح هیچ هنجارگریزی فرمیکی ندارد. نقل روزمرگیها و مناسبات اجتماعی در رباعیات بخش اجتماعیات «شمعدانیها» بهخوبی قابل مشاهده است. یکی از کارهای دیگری که عرفانپور در حوزه رباعیات انجام داده، این است که رباعی را به کلمات قصار، پندهای شاعرانه، احکام اخلاقی و حتی کاریکلماتور تبدیل کرده است.
حامد طونی، دیگر منتقد نشست درخصوص رباعیات شاعر «شمعدانیها» گفت: عرفانپور در حوزههای متفاوتی اعم از «خود و خدا»، «جامعه»، «تربیت» و ... شعر گفته است، که در نگاه برخی خروج از انسجام برداشت میشود اما اتفاقا من آن را جهانبینی و نقطه قوت در کار عرفانپور میدانم؛ زیرا متاسفانه در شعر معاصر ما در دو سده اخیر، فقدان جهانبینی و ژرفیابی در مواجهه با هستی بسیار محسوس حضور دارد.
وی ادامه داد: شعری که زمانی آنچنان با حکمت درآمیخته بوده که ناخودآگاه مناسبات اساسی زندگی انسانی از دل آن سر برمیآورد و مردم با آن زندگی میکردند، امروز به دلیل همین فقدان جهانبینی و جامعنگری و ژرفیابی، حضور آن در بدنه مردم کمرنگتر از گذشته است. البته افرادی خلاف این جریان غالب حضور دارند و عرصه شعر برای آنها عرصه زندگی است؛ یعنی شعر را نه عرصهای برای زبانآوری یا حَظ ادبی، بلکه یک امر و عرصه هویتی میبینند و خود و جامعه خود را از رهگذر شعر کشف و متناسب با زمانه خود بازسازی میکنند. به اعتقاد من عرفانپور از شاعرانی است که در این عرصه موفق است چرا که در رباعیات خود به جمیع وجوه وجودی انسان و درگیریهای که انسان در زندگی امروز دارد، توجه کرده است.
وی در ادامه با اشاره به چینش رباعیات عرفانپور در مجموعههای شعری او عنوان کرد: سیری که در مجموعه «شمعدانیها» وجود دارد تقریبا در همه آثار عرفانپور دیده میشود؛ یعنی با رباعیات مناجاتی شروع میشود، رباعیات طبیعتگرا در آن حضور دارد، بعد در فضای اجتماعی قرار میگیرد و پایانبندی هم با رباعیات اعتقادی و خودشناسی است. عرفانپور به طبیعت، به خود، به خدا، به جامعه و مذهب، از یک دریچه حکمتآمیزی نگاه میکند که میتوان همه آنها را با یک نخ تسبیح پنهانی با هم متصل و همافزا دید.
طونی «فروتنی» را از دلایل است تمایز کار عرفانپور خواند و گفت: ایشان از لحظهای که رباعی را شروع کرده تا الان همچنان در یک فرازی قرار دارد که به نظر من ناشی از پذیرندگی و شنوندگی و فروتنی عرفانپور در مواجهه با هستی و خودش است.
این شاعر با بیان اینکه اصل دانستن مصرع چهارم در رباعی یک آسیب جدی است که در دهه گذشته رباعی را تهدید کرده است و برخی از بزرگان رباعی کشور هم به آن دامن زدهاند؛ اضافه کرد: آفت دیگر هم این است که در مصرع چهارم، صرفا غافلگیر کردن مخاطب ملاک شده است؛ گویا که این غافلگیری میتواند جای همه عناصر شعری را پر کند. متاسفانه این امر به یک فرمول تبدیل شده است که تعدای کلمه غافلگیرکننده - فارغ از اینکه عمق دارد یا عاطفه و احساس ژرفی پشت آن هست - در مصرع چهارم قرار دهیم و سه مصرع اولی هم غالبا مصرعهایی هستند که برای بیشتر نشانم دادن مصرع چهارم ساخته میشوند. این آفت در اواخر دهه شصت هم برای رباعی ایجاد شد و بخشی از رویگردانی رباعیسراهای دهه اول انقلاب از قالب رباعی هم مرهون همین نکته است.
طونی با بیان اینکه در صورت اصلی و حقیقی رباعی، نه تنها بیت و مصرع اول و کلمات، بلکه حرف اضافه هم نباید اضافه باشد؛ عنوان کرد: رباعی در مجموع حدود 25 کلمه است و یک به یک این کلمات باید ظرفیتی به رباعی اضافه کند، نه اینکه مصرع چهارمی ساخته و ناظر بر آن مصرعهای دیگری شکل بگیرند.
وی افزود: واحد در رباعی مصرع یا بیت نیست، بلکه با یک کلیت یکپارچه مواجه هستیم که در آن باید تکتک کلمات همافزا و در خدمت کلیت رباعی باشند. در آثار عرفانپور این ویژگی به طور جدی وجود دارد و مضمون و کشفی که در رباعی اتفاق افتاده است، از کلمات آغازین رباعی تدارک میشود و تک تک اجزای کلمات در خدمت آن مضمون و کشفی هستند که شاعر پیدا و ارائه کرده است.
این شاعر و منتقد با تاکید بر اینکه کشف از عناصر بنیادین همه هنرها است؛ تصریح کرد: در شعر فارسی، رباعی بیشتر از همه قالبها به این موضوع شناخته شده است؛ یعنی رباعی قالب کشف است و طبیعتا کسی که پروای رباعی دارد، باید ذهن کشافی داشته و مواجههاش با هستی بیواسطه باشد. زیرا رباعی بدون کشف، اصولا نمکی ندارد که مخاطب را با خود همراه کند. این کشف هم نتیجه تجربهای است که شاعر در مواجهه با هستی دارد و این تجربه زیسته شاعر را هم میتوان به شکلهای مختلفی دستهبندی کرد.
طونی در بخش دیگری از سخنان خود درباره ویژگیهای رباعیات عرفانپور عنوان کرد: از رباعیات مجموعه «شمعدانیها» پیداست که ذهن کشاف شاعر، مرز بین خود و پدیدهها را برداشته و با آنها حرف میزند. اساسا فرق شاعر با ما این است که امکان همسخنی با پدیدهها و اشیا را پیدا میکند و با فروتنی خود پذیرنده و گوش شنوایی در برابر هستی و پدیدهها است. خیلی از مفاهیم و اتفاقاتی که عرفانپور در قالب رباعی به آن پرداخته است، مفاهیم یا اتفاقاتی است که ما روزانه با آن مواجه هستیم و به نظر من عرفانپور در آستانه همسخنی با اشیا و پدیدهها است.
وی در پایان گفت: هرچه شعر بیشتر حاصل تجربه زیسته شاعر باشد، اصیلتر، جاندارتر، صمیمیتر و متناسبتر با زمانه شاعر است و به عبارتی، شعر تشخص پیدا میکند. لازمه این تشخص در شعر هم، تشخص در شخصیت شاعر است. یک ویژگی خاص که در جهان شعری عرفانپور برجسته است، پیوند زدن بین عناصری از زندگی امروزی، مدرن و شهری و سوژههای برآمده از زندگی و مدرن با نوعی حکمت و جهان معنوی است که نتیجه آن حرفهایی است که بین شعر قدمای ادب فارسی پیدا میکنیم.
انتهای پیام