به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان در دیدار روز گذشته با مسئولان نظام به خاطرهای از دوران دفاع مقدس اشاره کرده و فرمودند: «در جنگ در یکی از عملیّاتها وضع صدّامحسین به جایی رسید که نزدیک بود به وسیله بچّههای سپاه دستگیر بشود؛ یعنی در فتحالمبین واقعاً اگر چنانچه بچّهها نیم ساعت زودتر میرسیدند، صدّام را دستگیر میکردند؛ در رفت، شانس آورد.»
حال اصل این اتفاق براساس اسناد و مدارک و خاطره عراقیها چنین است:
در مرحله چهارم و پایانی عملیات فتحالمبین در فروردین 1361، افسران و سربازان عراقی زیادی به دست نیروهای ایرانی اسیر شدند اما اسیران عراقی که در ارتفاعات برقازه اسیر شدند، خطاب به رزمندگان ایرانی گفتند «اگر زودتر رسیده بودید، میتوانستید صدام را اسیر کنید.»
ژنرال حسین کامل مجید، وزیر صنعت و صنایع نظامی وقت عراق، که داماد صدام هم بود، پس از فرار به اردن که زمستان ۱۳۷۴ انجام شد، در مصاحبهای با نشریه السفیر گفت: «صدام در آن بحبوحه به همراهیانش گفت از شما میخواهم در صورتی که اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید.» سرلشگر عبدحمید محمودالخطاب، رئیس دفتر ریاست جمهوری عراق، هم بعدها درباره این ماجرا گفت «در حالیکه همه سعی میکردند صدام را آرام کنند، میگفت میدانید اگر ایرانیها مرا پیدا کنند، چه میشود؟ و زیر لب میگفت: لعنت بر آنها! ما را در ورطه جنگ گرفتار کردند.» محمودالخطاب درباره این اشاره صدام میگوید: «میدانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند.»
مسئله تاریخی امکان اسارت صدام در مرحله چهارم عملیات فتحالمبین آنطور که در کتاب «همپای صاعقه» روایت میشود، بهواسطه کثرت راویان عراقی، از حد تواتر هم فراتر رفته است.
خلاصه اینکه صدام و همراهانش در مرحله پایانی عملیات فتحالمبین، چندساعتی را در محاصره نیروهای ایرانی بودند اما بهقول محمود الخطاب ناگهان یک دستگاه خودرو را پیدا کردند که حامل افراد مجروح بود. او در روایت خود گفته است: «افراد زخمی را بیرون کشیده، خودمان سوار شدیم. رئیسجمهور وقتی سر جایش نشست، گفت: زخمیها مداوا خواهند شد؛ اما اگر ما اسیر ایرانیها بشویم، چه باید بکنیم؟»
جزئیات ماجرا به قول خالد حسین نقیب، افسر سابق ستاد وزارت دفاع عراق، از این قرار است که هشام صباح فخری، فرمانده سپاه چهارم عراق، در گرماگرم عملیات فتحالمبین و پیشروی نیروهای ایرانی، به صدام اطمینان داده بود که نیروهای ما در حال مبارزه هستند و خطری آنها را تهدید نمیکند. صدام هم این حرفها را هنگام بازدید از جاده عمومی فکه و در حال قدمزدن شنیده و با خیال راحت مشغول بازدید از نیروهایش بود. در همانلحظه، یک گردان توپخانه که داشت از همان موضع عقبنشینی میکرد، با صدام روبرو میشود. وقتی صدام علت عقبنشینی را از فرمانده آن گردان پرسید، گفت: قربان نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند. توصیه میکنم شما هم عقبنشینی کنید. در غیر این صورت به اسارت درخواهید آمد! به این ترتیب اینافسر بود که صدام را از خطر اسارت به دست ایرانیها نجات داد.
همچنین در همین عملیات بود که صدام دستور اعدام گسترده سربازان و افسرانِ در حال عقبنشینی را داد و پس از شکست در فتحالمبین، دستور کشتار اسیران ایرانی را هم صادر کرد. نکته مهم این است که تعدادی از عراقیهای اعدامشده به دست صدام، از شیعیان بودند و صدام نزدیکان و برخی دیگر از افسران شکستخورده را بهدلیل دوستی نزدیک، با جانبداری اعدام نکرد.
لازم به ذکر است که عملیات فتحالمبین عملیات نظامی گسترده نیروهای مسلح ایران، علیه نیروهای ارتش عراق، در خلال جنگ ایران و عراق بود، که در فروردین ۱۳۶۱ با تلفات بالای انسانی پس از ۷ روز نبرد سنگین و با پیروزی قاطع نیروهای ایرانی و عقبنشینی ارتش عراق از سرزمینهای اشغالشده، به پایان رسید.
این عملیات با مراجعه به قرآن کریم، فتح نامگذاری شد و در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه جنوبی، در منطقه غرب شهرهای شوش و دهلران با وسعت حدود ۲٫۵۰۰ کیلومتر مربع در استان خوزستان انجام شد. طرحریزی عملیات فتحالمبین از اواسط آبان ۱۳۶۰ آغاز شده بود. بسیاری بر این باورند که این عملیات نقطه عطف جنگ ایران و عراق است، که در نهایت منجر به بیرون راندن نیروهای عراقی از بخش بزرگی از خاک خوزستان شد. هر چند برخی دیگر از مفسران جنگ، عملیات بیتالمقدس را تعیینکنندهترین عملیات در طول جنگ ایران و عراق میدانند.
در مجموع عملیات فتحالمبین که در چهار مرحله انجام شد باعث آزادسازی ۲٫۴۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی، شامل دهها بخش و روستا و نیز چندین جاده ارتباطی مهم در استان خوزستان شد، همچنین شهرهای دزفول، شوش، دهلران، اندیمشک و پایگاه هوایی دزفول نیز، از دید و تیر مؤثر ارتش عراق خارج گردید. در این عملیات 25 هزار نیروی عراقی کشته و 15 هزار نفر نیز اسیر شدند.
انتهای پیام