یکی از ادعیه توصیه شده در ماه مبارک رمضان، صلوات وارده از حضرت جوادالائمه(ع) است. عبدالحسین طالعی، سردبیر مجله کتابشناسی شیعه و عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه قم در گفتوگو با ایکنای خوزستان، به شرح و توضیح این صلوات گرانقدر پرداخت. بخش دوم این گفتوگو تقدیم مخاطبان میشود:
عبدالحسین طالعی گفت: متن صلوات چنین است: «یَا ذَا الَّذِی کَانَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ، ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ، ثُمَّ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْءٍ، یَا ذَا الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، وَ یَا ذَا الَّذِی لَیْسَ فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَی، وَ لاَ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی، وَ لاَ فَوْقَهُنَّ وَ لاَ تَحْتَهُنَّ وَ لاَ بَیْنَهُنَّ إِلَهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ، لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لاَ یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهِ إِلاَّ أَنْتَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ، وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاَةً لاَ یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلاَّ أَنْتَ؛ اى آنكه پيش از هر چيز بوده سپس هر چيز را آفريد و او باقى است و هر چيز فانى شود. اى آنكه به مانند او چيزى نيست اى آنكه در آسمانهاى بلند و نه در زمينهاى پست و نه بالاى آنها و نه در زير آنها و نه در ميان آنها معبود به حقى كه پرستش شود جز او نيست. حمد مر تر است آن سپاس که جز تو کس نتواند آن را شمرد پس درود فرست بر محمد(ص) و آل محمد درودى که جز تو کس نتواند آن را شمرد».
وی بیان کرد: جلسه گذشته درباره جمله اول یعنی «یَا ذَا الَّذِی کَانَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ» گفتوگو شد. امروز جمله «ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیْء» را توضیح میدهیم. طبق توضیحی که دادیم هر آنچه موجود است در دنیا ـ غیر از موارد معدودی که مشیت هستند و آنها هم البته مخلوق هستند، (مخلوقات خاص و برگزیده) ـ شی است، یعنی عموم مخلوقات دنیا، شی هستند. خداوند متعال هر شی را خلق کرده است، یعنی هر آنچه هست، زمانی نبوده است (با مسامحه میگوییم و گرنه زمان را هم خدا خلق کرده است).
طالعی افزود: بشر یک خالقیت فیالجملهای دارد که آیتی از خالقیت خدا و دلیلی بر خالقیت خدا است، ولی خالقیت انسان، هیچ شباهت و سنخیتی با خالقیت خداوند متعال ندارد. وقتی میگوییم انسان خالق است، به تعبیر رایج میگوییم انسان خلق ذهنی میکند، مثلاً هنرمندی است که یک تابلو ترسیم میکند یا یک مجسمهساز است که بر اساس یک تصویر، طرحی میکشد، یا صنعتگری است که نقشه یک فرآورده جدید صنعتی را طراحی میکند، یا آشپزی است که یک خوراکی درست میکند. یا شاعری که شعر تازهای را میسراید که پیش از آن نبوده است و معمولاً اینها به نام سازنده خود ثبت میشود.
سردبیر مجله کتابشناسی شیعه گفت: نکته مهم این است که خالقیت بشری بر اساس شی است که از قبل موجود بوده است. شاعر از واژهها، تصویرگر، از یک شی که تصویری از آن در ذهن دارد و ... اثر جدید میسازند اما شأن خالقیت خدا مثل انسانها نیست. درباره خداوند متعال میفرماید: «ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ» آغازگر مخلوقات است. یعنی اولین که خلق شد، نمونهای پیش از آن نداشت.
وی ادامه د اد: چه بسا مخلوقاتی پیش از ما آدمها بوده باشند کما اینکه وقتی خداوند فرمود: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» فرشتگان میگفتند: «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» آیا میخواهی خلایقی ایجاد کنی که در زمین فساد کنند و خون بریزند؟ برخی از این آیه احتمال دادهاند که موجوداتی قبل از ما بودهاند، اما خلق انسان با این شکل، یک خلق ابتدایی است.
طالعی بیان کرد: وقتی ما مخلوقی را ایجاد میکنیم در بند آن میمانیم مثل یک نقاش که فقط در یک سبک نقاشی میکشد، یا یک شاعر فقط در یک قالب تبحر دارد. بحث ما در این است که آیا وقتی خداوند این مخلوق را (انسان) ساخت، آیا اسیر این خلقت شد به طوری که دیگر نتواند آن را عوض کند؟
این استاد دانشگاه بیان کرد: خداوند در سوره فاطر، آیه 15 و 16 میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»، «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» ای مردم شما فقیرید به درگاه الهی. خدا است که بینیاز است و ستودنی است. اگر مشیت کند شما را از بین میبرد و یک خلق جدید ایجاد میکند و این بر خدا دشوار نیست.
وی در ادامه با طرح این سوال که «کنه این خالقیت چیست؟» توضیح داد: نمیدانیم. عقل ما ظرفیت محدودی دارد. به این مثال توجه کنید: روی ترازوی زرگری، نوشته است بالاترین وزنی که این ترازو میتواند بکشد حداکثر 50 گرم است. این حداکثر باری است که میتواند بکشد. شما فرض کنید کامیونی با بار یک تُن میوه را روی ترازوی زرگری بگذارند! ترازو از بین میرود و وزن آن کامیون و بار آن را نشان نمیدهد. آنها باید جای دیگر وزن شوند. این به معنی تحقیر ترازوی زرگری نیست. این مثال ناقص است، اما کنه افعال الهی را عقل ما درک نمیکند و این سخن توهین به عقل نیست. سخن از این است که عقل ظرفیت و گنجایشی دارد. این ظرفیت را باید در نظر گرفت.
طالعی ادامه داد: پس کنه خالقیت خدا را نمیشناسیم، اما به برکت و دلالت کلمات روایاتی که ائمه به ما گفتهاند این قدر میتوانیم بفهمیم که این خلقت به خاطر سودی که بر آن مترتب باشد، نیست. همین مقدار که در مقام تنزیه بگوییم خدایا خالقیت تو مثل خالقیت ما نیست، کافی است. از آن طرف بگوییم واقعاً تو خالق ما و خالق همه موجودات هستی و به خالقیت تو گردن مینهیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: لذا این دعا از اینجا شروع میشد: «یَا ذَا الَّذِی کَانَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ، ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ،» ما در آغاز دعا، به خالقیت خدا اعتراف میکنیم تا مجوز ورود به آستان مقدس ربوبیت و الوهیت را پیدا کنیم. وقتی میخواهی به این آستان مقدس وارد شوی، باید از اینجا وارد شوی که اقرار کنی: من مخلوق تو هستم. لذا اعتراف به مخلوقیت، اعتراف به نداری، نادانی در آستان خداوند متعال پسندیده است چون بیان یک واقعیت است و انسان را از غرور دور میکند. باید قبول کنیم هیچ کارهایم تا بتوانیم درست درخواست کنیم.
وی ادامه داد: «ثُمَّ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْء» بهتر است بین این دو جمله را با تأنی بخوانید چون واو میان «یبقی» و «یفنی» واو حالیه است، به این معنی: سپس باقی میماند در حالیکه همه اشیا فنا میشوند. این فنا شدن غیر از مردن است. مردن جا به جا شدن از حالتی به حالتی دیگر است. فنا شدن، نابود شدن است. یک مرحله قبل از قیامت وجود دارد که در آن همه خلایق فنا میشوند و در آن مرحله خداوند متعال میفرماید: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(غافر، 16). بعد از این مرحله، مخلوقات را دوباره خلق میکند. پس در زمانی که همه اشیا فنا میشوند خداوند متعال باقی است.
طالعی اظهار کرد: یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان چنین است: «یَا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ»: ای خدایی که حیات را از یک حی دیگری به ارث نبردهای. همان معنایی است که در آیه «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» وجود دارد. هر کدام از اینها شرح و بسطی دارد که ماه رمضان فرصتی است که اینها را مرور کنیم و در مقابل خداوند متعال خضوعی پیدا کنیم. «یَا ذَا الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» این عبارت رکن اصلی توحید ادیان است: هیچ شیء شبیه و هم سنخ خداوند نیست. لذا خداوند یگانه (بی نظیر) است: «قل هو الله احد». هم سنخی ندارد. «وَ یَا ذَا الَّذِی لَیْسَ فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَی، وَ لاَ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی، وَ لاَ فَوْقَهُنَّ وَ لاَ تَحْتَهُنَّ وَ لاَ بَیْنَهُنَّ إِلَهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ،» نه در آسمانهای بلند و نه در زمینهای پست و نه بالای آنها و نه پایین و نه میان آنها هیچ معبودی غیر از او نیست که عبادات شود.
وی افزود: پس بتهایی که عبادت میشوند چه هستند؟ اینجا یک خلط بزرگ صورت گرفته است. یک اشتباه بزرگی که باید اصلاح بشود. این جمله که «غیر از خدا، الهی نیست که عبادت شود» یک سوءتفاهم ایجاد کرده که برخی گفتهاند اگر کسی بتی را پرستید، بت را نپرستیده، بلکه این بت، جلوه جمال الهی است. این حرف اشتباه است، لذا انبیا گفتهاند بت نپرستید. چون مظهر جمال یا قدرت الهی نیست، بت را نباید پرستید. خود خدا را فقط باید پرستید. به این مثال توجه کنید. فرزند شما در شب امتحان درس نمیخواند و مشغول بازی است. والدین تمام وسایل بازی و سرگرمی را از او میگیرند و میگویند امشب غیر از درس خواندن، کار دیگری نمیکنی. این جمله یعنی «نباید» غیر از درس خواندن کاری انجام دهی، نه اینکه احیانا اگر به سراغ بازی رفت بگوید این بازی هم یک جور درس خواندن است. نه اینکه هر کاری کنی، درس خواندن است. وقتی میگوییم «خدایی غیر از الله نیست که عبادت بشود»، یعنی «نباید» عبادت شود.
طالعی بیان کرد: پس این اشتباه را نکنیم که هرکس هر چیزی را پرستید بگویی در واقع خدا را پرستیده است. اگر کسی بت پرستید خلاف امر الهی عمل کرده است که فرمود: «لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ». حتی وقتی به زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) میروی، در نمازی که میخوانی این عبارت را تأکید میکنی: خدایا این نمازی که خواندم «لَکَ وَحدکَ لا شریکَ لکَ،لِأَنَّ الصلاه و اَلرُّكُوعَ و اَلسُّجُودَ لا یصح الا لک» مختص تو است.
انتهای پیام