تعزیه نوعی از نمایش ایرانی است که در آن روایتی از کربلا را شاهدیم. این شکل از هنر، ریشه در تاریخ دارد و نمود اولیه آن را میتوان در دوران آل بویه مشاهده کرد اما این هنر در دوران قاجار به اوج خود رسید بهنحویکه در «تکیه دولت» هر ساله تعزیههای بسیار با شکوهی اجرا میشد. تعزیه در سالهای اخیر با وجود امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته، دستخوش برخی آسیبها شده است که در این رابطه با دو تن از تعزیهخوانهای پیشکسوت؛ محمد رضایی و عباس مرادی و فرزند نوجوان وی؛ عباس مرادی به گفتوگو نشستهایم.
در ابتدای بحث بفرمایید نقش پررنگتر تعزیه را در عزاداری میبینید یا در اشاعه فرهنگ عاشورا؟
مرادی: مقام معظم رهبری فرمودهاند؛ هر رویدادی که در قالب هنر بیان نشود ماندگار نخواهد بود. با توجه به این نکته، تعزیه هنری بوده که از آن برای ماندگاری مفاهیم عاشورایی بهره برده شده و برای رسیدن به این خواسته از اشکال مختلف هنر در تعزیه استفاده شده است. برای مثال در بحث روانشناسی رنگ، لباس و موسیقی نکاتی رعایت شده که برای تاثیرگذاری بیشتر این هنر بر مخاطب استفاده شده است. جالب است بدانید در تعزیه روی گروههای سنی تماشاگران هم فکر شده است. برای مثال در بحث روانشناسی رنگ سلیقه اقشار مختلف از جمله کودکان هم مدنظر قرار گرفته است. در تعزیه، «حر» رنگ زرد میپوشد. این رنگ به معنای تردید است. این انتخاب به نوعی آنچه بر احوالات حر میگذرد را به لحاظ رنگشناسی مشاهده میکنیم.
در موسیقی تعزیه هم ظریفنگاری به صورت ویژه مدنظر قرار گرفته است. وقتی از دستگاه ماهور برای همراهی حضرت ابوالفضل(ع) استفاده میشود، غیرتمندی و شجاعت ایشان نشان داده میشود زیرا این ساز بهذاته چنینی حسی را ایجاد میکند. تمام ظرایف که برشمردم در خدمت این خواسته بوده تا به واسطه تعزیه مفاهیمی که در این هنر مدنظر قرار داده شده اشاعه یابد؛ خواستهای که انصافاً گذر تاریخ نشان داده در دستیابی به آن موفق هم بوده است.
پیشرفتهایی که به واسطه تعزیه به دست آمده، البته نقطه آرمانی نیست و هنوز راه برای پیمودن بسیار است. برای مثال حتماً نیاز داریم دانشگاهی در حوزه تعزیه به وجود آید تا در این رابطه بحثهای آکادمیک صورت گیرد، البته منظورم این نیست بخواهیم تمام قالبهای سنتی تعزیه را نادیده بگیرم چون بسیاری از مبانی تعزیه که از گذشته به دست ما رسیده همگی بر پایه دانش بوده اما به هر حال مانند هر هنری نیازی داریم در این عرصه نیز کارهای آکادمیک مدنظر قرار گیرد همانطور که در هنرهایی چون موسیقی یا تئاتر با احداث دانشکدههای بهخصوص، تلاش شده شکلی علمی به این هنرها داده شود.
رضایی: تعزیه میگوید بسیاری از افرادی که در عاشورا علیه اهل بیت(ع) جنگیدند اسیر جهل بودند؛ جهلی که به آنها دیکته شده بود. این نکته تماشاگر را به این فکر وا میدارد چرا افرادی که در مقطعی جز نیروهای خیر بودند امروز در مقابل امام خود به جنگ میپردازند؟ موضوعی دیگر که میخواهم به آن اشاره کنم این است که متاسفانه تعزیه به درستی معرفی نمیشود چون از افرادی استفاده میشود که در این زمینه آگاهی لازم را ندارند. یکی از بهترین اشکال تعزیه را میتوان در شهر خوانسار مشاهده کرد.
با توجه به پیشرفتهایی که در بحث امکانات به وجود آمده آیا این مزیت روی بهتر شدن کیفیت تعزیه تاثیرگذار بوده است؟
رضایی: پرواضح است با گذر زمان و پیشرفتهایی که حاصل شده، بهتر از گذشته شده است. در گذشته محدودیتها بسیار بود. در زمان حال پیرامون هر یک از شخصیتهای تعزیه، لباسهایی با رنگهای مشخص در نظر گرفته شده است زیرا هر نقش در تعزیه دارای فلسفه و تعریف خاص خود است. این در حالی است که در گذشته از پارچههای کرباسی برای لباسهای تعزیه بهره برده میشد، حتی در برخی مواقع تعزیهخوانها مجبور بودند یک لباس را بر تن چند نفر کنند! با این توضیح باید گفت غنای امکاناتی، باعث شده مخاطب بیشتر تحت تاثیر تعزیه قرار گیرد هرچند در این میان ممکن است برخی تحریفها هم به وجود آمده باشد. مجموعه تعزیه آلطاها در حال برنامهریزی است تا در حد توان خود جلوی برخی مسائل را در تعزیه بگیرد. یکی از این مشکلات زرق و برقهایی است که در لباسهای تعزیه دیده میشود. این موضوع برای شخصیتهای اشقیا عاری از ایراد است چون با ذات نقش همخوانی دارد اما این مسئله را نمیتوان درباره اولیا لحاظ کرد.
پیشرفت دیگری که در تعزیه به وجود آمده نشئت گرفته از بالا رفتن سطح آگاهی تعزیهخوانهاست. در گذشته بیشتر افرادی که تعزیه اجرا میکردند صرفاً به دلیل صدا و تبحری که داشتند به اجرای تعزیه میپرداختند اما امروز وضعیت تغییر کرده و تعزیهخوانها آدمهایی تحصیل کرده شدهاند که پیرامون این هنر تحقیقات کافی انجام میدهند. همین موضوع باعث شده تا میزان شخصیتشناسی تعزیهخوانها بالا رفته و همین مسئله روی کیفیت کارشان تاثیر مثبت بگذارد. بالا رفتن کیفیت تعزیه، تنها مختص به تعزیهخوانها نیست بلکه مخاطبان تعزیه نیز رشد علمی خوبی پیدا کردهاند. در گذشته مردم صرفاً برای گریه کردن و تماشا به دیدن تعزیه میآمدند اما امروز آنها پیرامون موضوعات آگاه هستند پس نمیتوان هر چیزی را در تعزیه بیان کرد.
برخی از مجلسهایی که در تعزیه اجرا میشود ممکن است سندیت تاریخی نداشته باشد. پیرامون خطراتی که ممکن است این دست موضوعات برای تعزیه ایجاد کند، توضیح دهید؟
مرادی: قبول دارم در گذشته تعزیههایی اجرا میشد که سندیت آن صحیح نبود اما در زمان حال فکر نمیکنم دیگر چنین خطاهایی رایج باشد چون پژوهشهایی که از طریق اهالی تعزیه صورت میگیرد جلوی اشتباهات را گرفته است. برای مثال به اجرای مجلس «فضل و فتا» اشاره میکنم که امروز اجرایش بسیار کم شده است. از آیتالله بهجت سوالی درباره تعزیه حضرت قاسم(ع) کردند. ایشان فرمودند؛ هر اتفاقی که از تعزیه در کتابی سند شده باشد دیگر نمیتوان به آن عنوان دروغ بست. با این توضیح تاکید میکنم امروز تعزیه از قصههای تحریفشده، دور شده و آنچه که میبینیم سندیت تاریخی دارد.
رضایی: معینالبکا در تعزیه مهمترین نقش را ایفا میکند زیرا اوست که تصمیم میگیرد در هر شهر یا منطقهای چه تعزیهای اجرا شود. این نکته بسیار پراهمیت است که اگر به درستی درک نشود آسیبهای فراوانی از بابت آن به وجود خواهد آمد. مطلب بعد اینکه، امروز شاعرانی که دارای آگاهی و بینش لازم در این حوزه هستند تلاش میکنند تا شعرهای جدید را وارد تعزیه کنند؛ اشعاری که برای مخاطب امروز هم جذابیت لازم را داشته باشد.
تاثیرگذاری تعزیه تنها مختص به داخل کشور نیست چون من بعینه دیدهام که چگونه تعزیه مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال وقتی تعزیه حضرت ابوالفضل(ع) را در مسکو اجرا کردم، تماشاگران به شدت تحتتاثیر کار قرار گرفتند. حتی در جراید نیز در آن کشور لب به تحسین تعزیه گشودند. این اتفاق را به نوعی دیگر در رم هم شاهد بودم. درباره بازتاب هنر تعزیه در خارج از کشور هم که تعزیه به ثبت یونسکو رسیده است. البته تاثیرات تعزیه، هنرهای دیگر را هم شامل شده است. برای مثال و به گواه اهالی موسیقی، تعزیه برای موسیقی دستآوردهای بسیاری مثبتی به همراه داشته است.
برای اینکه برخی خرافات از تعزیه رخت بربندد نیاز است تا اشعار جدیدی توسط شاعران آگاه سروده شود تا بتوان در تعزیه آن را جایگزین برخی اشعار کرد. این اتفاق خوشبختانه در حال رخ دادن است. در تعزیه امتیازاتی وجود دارد که در دیگر اشکال هنر نمیتوان مشابه آن را یافت. برای مثال تعزیه، فضایی را برای مخاطب به وجود میآورد که احساس میکند با کاروان امام حسین(ع) همراه شده و تمام اتفاقات را لمس میکند. چنین تاثیرگذاری را نمیتوان در دیگر اشکال هنر مشاهده کرد.
چرا در تعزیه عموماً روی مجالسی خاص تاکید میشود و ما روایتهای جدیدی را شاهد نیستیم؟
مرادی: تعزیههایی با عنوان تعزیه غریب داریم که در آن مجالسی روایت میشود که کمتر مردم آن را دیدهاند. این قبیل تعزیهها نیز عموماً در شبهای اول محرم در قالب چند مجلس اجرا میشود. این اتفاق به صورت ویژه در خوانسار رخ میدهد. یکی از تعزیههای غریب به مجلس «تجارت و عروسی پیامبر (ص)» اختصاص دارد که کمتر فردی آن را شنیده است، البته این تعزیه، چون قصهای شاد دارد در ایام محرم اجرا نمیشود بلکه بیشتر در جشنها برگزار میشود. لازم به ذکر است تعزیههای غریب، اجرایش سخت است چون موسیقی خاص خود را طلب میکند و حتی نوع گویش آن نیز متفاوت است. برای همین شاید بسیاری از گروههای تعزیه از انجام آن ناتوان باشند.
رضایی: آقای مرادی درست میگویند. اجرای تعزیه غریب از عهده هر فردی بر نمیآید. افرادی میتوانند این قبیل کارها را اجرا کنند که از کودکی در تعزیه حضور داشتهاند اما افرادی که تنها چند سال سابقه کار در تعزیه را دارند قادر نیستند تعزیه غریب را اجرا کند. بهترین مثالها در این رابطه تعزیه وهب نصرانی، دوطفلان، حضرت زینب(س) و برادران حضرت عباس(ع) است. درباره تعزیههای غریب؛ در بازدیدی که از موزه واتیکان در شهر رم داشتم نسخههایی از تعزیه را در آنجا دیدم که در ایران آنها را ندیده بودم!
چه مشکلاتی در حال حاضر گریبان تعزیه را گرفته است؟
رضایی: تمام مشکلات و مسائل تعزیه روی دوش تعزیهخوان افتاده است و هیچ کسی نیست تا مشکلات و مسائل تعزیه را بر عهده گیرد درصورتیکه برای رونق این حوزه، باید بخشهای متعدد فعال باشند تا در سایه حمایت آنها شاهد اتفاق بهتری در این حوزه باشیم. در چنین فضایی اگر عشق و علاقه خود اهالی تعزیه نباشد مطمئن باشید این هنر از بین خواهد رفت. در این زمینه صدا و سیما میتواند نقش بسیار مهمی در حمایت از تعزیه ایفا کند.
سوال پایانی را از تعزیه خوان نوجوان می پرسم. آیا ورودت به این هنر عملی بوده خانوادگی که تو تنها مسیر که برایت در نظر گرفته شده را ادامه دادی یا اینکه در ادامه راه با اندیشه و غنای لازم فکری نسبت به این هنر نیز رسیدی؟
جواد مرادی: علاقه اگر قلبی نباشد شکل گذار به خود میگیرد مانند برخیها که در کودکی تعزیهخوان بودند اما در بزرگسالی آن را رها کردند اما بچهخوانی که در تعزیه به اولیاخوانی میرسد دیگر کارش صرفا ادامه یک مسیر و پیشه خانوادگی نیست بلکه یک باور و علاقه قلبی هم به وجود آمده است. من در یک خانواده تعزیهخوان به دنیا آمدم اما با گذشت زمان علاقهای که از تعزیه در قلبم جا گرفت به گونهای شد که مطمئنا آن را در ادامه زندگی نیز پیش خواهم گرفت.
میخواهم توصیهای به بچهها و نوجوانان داشته باشم. اگر علاقهمند به کارهای هنری هستند حتما تعزیه را مد نظر قرار دهند چون در تعزیه هم آواز و موسیقی داریم هم هنر نمایش. البته در این میان خانواده هم میتواند نقش مشوق را ایفا کنند زیرا در شرایطی که ما بچهخوان در تعزیه کم داریم حضور نوجوانان علاقهمند میتواند اتفاق خوبی را در این رابطه رقم زند.
انتهای پیام