تعریف نادرست از جلسه آموزش قرآن و قاری آغاز آسیب است
کد خبر: 4080001
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۹
احمد ابوالقاسمی:

تعریف نادرست از جلسه آموزش قرآن و قاری آغاز آسیب است

قاری بین‌المللی کشورمان در نشست مجازی «تحلیل و آسیب‌شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» مطرح کرد که قاری قرآن تعریف جامعی دارد و قرائت قرآن هم دارای جوانب مختلفی است، اما ما آن را محدود کرده‌ایم و گفته‌ایم قاری قرآن کسی است که بتواند فلان تحریر را بزند. هنگامی که چنین تعریف نادرستی مبنا قرار گرفت سمت‌وسوی جلسات هم به انحراف کشیده خواهد شد.

طی نشست مجازی «تحلیل و آسیب‌شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران»، با حضور احمد ابوالقاسمی، قاری بین‌المللی، تعریف معلم قرآن، انتظارات از جلسات قرآن، ظرفیت‌های جلسات قرآن، سیر تحول جلسات قرآن در ایران، علل ایجاد گسست میان پرداختن به قرآن در عصر حاضر با رویه‌ای که در صدر اسلام رواج داشت، نسبت میان مسابقات و جلسات قرآن، آسیب‌های موجود در جلسات فنی و اهمیت آموزش عمومی قرآن مطرح شد. در ادامه بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانید؛

ایکنا - به عنوان مقدمه و برای ورود به بحث، بهتر است که از تعریف آغاز کنیم و در ابتدا ببینیم معلم قرآن کیست و بر همین اساس به تعریف جلسه قرآن هم برسیم.

همانطور که اشاره کردید، تا مشخص نشود که معلم قرآن چه کسی است، نمی‌توانیم انتظارات خود از جلسه قرآن را بیان کنیم. برای تعریف معلم قرآن باید به این پرسش پاسخ دهیم که در زمان پیامبر اکرم(ص) به چه کسی معلم قرآن اطلاق شده است؟ آیا معلم قرآن کسی بوده که به آموزش روخوانی و روان‌خوانی قرآن می‌پرداخته؟

نکته مهم این است که در آن زمان نسخه‌های مکتوب قرآن و علائمی نظیر فتحه، کسره و ضمه به اندازه امروز رواج نداشته است. چه‌بسا در هر شهر یک نسخه مکتوب از قرآن وجود داشته و چنین نبوده که همه مردم در منزل قرآنی در اختیار داشته باشند و بعد اگر احساس می‌کردند نیاز به یادگیری دارند از اشخاصی به نام معلمان قرآن بخواهند که به آنها کمک کنند. پس معلم قرآن کسی نبوده که به آموزش روخوانی و روان‌‌خوانی بپردازد.

در روایتی به نقل از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «مُعَلِّمُ اَلْقُرْآنِ وَ مُتَعَلِّمُهُ يَسْتَغْفِرُ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى اَلْحُوتُ فِي اَلْبَحْرِ»؛ یعنی همه چیز برای معلم و متعلم قرآن استغفار می‌کنند؛ حتی ماهیان در دریا. مراد از معلم قرآن در این روایت افرادی است که به آموزش مهم‌ترین ساحت قرآن که مفاهیم آن باشد می‌پردازند. اگر به این نکته توجه شود، تکلیف جلسات قرآن هم روشن خواهد شد و در این صورت می‌توان معنای این روایت را فهمید که اگر کسی در راه قرآن قدم بردارد، فرشته‌ها بال‌های خود را زیر پای او پهن می‌کنند.

بر این اساس،‌ مهم‌ترین شأنی که یک معلم قرآن دارد، این است که بتواند مفاهیم قرآن را آموزش بدهد تا به این ترتیب مردم زندگی بهتری داشته باشند و سبک زندگی آن‌ها تغییر کند. البته شاخه‌های دیگری نظیر تجوید و ... هم در آموزش قرآن می‌تواند محل توجه باشد، اما مهم‌ترین نکته پرداختن به مفاهیم است. ما در برخی روایات داریم که فرموده‌‌اند: «زَيِّنُوا اَلْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِكُمْ فَإِنَّ [اَلصَّوْتَ] اَلْحَسَنَ يَزِيدُ اَلْقُرْآنَ حُسْناً»؛ یعنی با صوت زیبا به قرآن زینت دهید، اما نباید فراموش کنیم که باید به صورت جامع به قرآن پرداخته شود. در جلسات قرآنی که پیش از انقلاب برگزار می‌شد، استاد جلسه به یک معنا عالم به قرآن بود؛ یعنی به مفاهیم و تفسیر آیات تسلط داشت و اگر در زمینه قرائت هم نکته‌ای می‌دانست مطرح می‌کرد.

در ادامه به صورت مفصل‌تر به آسیب‌هایی که جلسات قرآن دارند، می‌پردازیم، اما در اینجا باید اشاره کنم که بزرگترین آسیب جلسات قرآن امروز ما این است که چنین اساتیدی را از دست داده‌ایم. دلیل اینکه با این آسیب مواجه شده‌ایم هم این است که تعریف ما از جلسه قرآن اشتباه بوده است. یکبار استاد خدام‌حسینی می‌گفت: قاری قرآن باید کسی باشد که مردم با دیدن او متأثر شوند و در وهله بعد صدای خوبی هم داشته باشد. پس ما نیازمند تعریف صحیح از جلسه قرآن هستیم تا بتوانیم به چنین نتایجی دست پیدا کنیم.

نباید فراموش کنیم که امروزه همه چیز تخصصی شده است و تلاوت قرآن هم یکی از همین حوزه‌هاست. سال‌ها قبل، تنها کارکرد ورزش این بود که انسان‌ها سلامت جسمانی داشته باشند اما امروزه چندین رشته ورزشی وجود دارد و یک نفر تا پایان عمر ممکن است فقط روی یک رشته ورزشی تمرکز کند. در مورد قرآن هم با چنین رویه‌ای مواجه هستیم. من در ابتدای صفحه اینستاگرامی‌ام نوشته‌ام که در این صفحه فقط به مباحث فنی تلاوت می‌پردازم. این یعنی در زمینه قرآن ابعاد مختلفی وجود دارد که باید به آن‌ها هم پرداخته شود. بر همین اساس، من خودم را معلم قرآن نمی‌دانم، بلکه خودم را معلم خوشخوان قرآن می‌دانم.

معلم قرآن چنان‌که پیشتر گذشت یک تعریف مشخصی دارد و خودم را در آن حد نمی‌بینم. ما نباید یک آموزش‌دهنده مباحث فنی هنر تلاوت را با معلم قرآن یکی بدانیم. معلم قرآن را افرادی نظیر علامه طباطبایی، آیت‌الله جوادی‌آملی و حجت‌الاسلام محسن قرائتی می‌دانم.

ایکنا- چرا شاهد نوعی گسست با صدر اسلام شده‌ایم؟ یعنی رویه‌ای که در آن زمان رواج داشته است، رها کرده‌ایم و تلاوت قرآن را از عصر طلایی قاریان مصری فهمیده‌ایم و بر همین اساس هم برای آموزش قرآن پیش رفته‌ایم.

امروزه بسیاری از مسائل با تغییرات اساسی مواجه شده است. برای نمونه می‌توانم به مراسم ختم اشاره کنم. خیلی از مردم نمی‌دانند اما منظور از مراسم ختم، مراسم ختم قرآن است، اما امروزه نمی‌توانید در چنین جلسه‌ای سخنران یا مداح را دعوت نکنید. این در حالی است که در این مراسم فقط باید قرآن خواند. اما امروزه تحولاتی به وجود آمده و هنگامی که مردم دور هم جمع شده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر روضه‌ای هم خوانده شود خوب است و همین‌ها سبب شده تا ماهیت یک جلسه تغییر کند.

بر این اساس، جایگاه بسیاری از چیزها تغییر کرده و یکی از آن‌ها هم جایگاه آموزش و تلاوت قرآن است. من آموزش حرفه‌ای قرآن را انکار نمی‌کنم و جزو اولین نفراتی هستم که معتقدم تلاوت قرآن باید به مثابه یک تخصص و امر مهم رواج پیدا کند. حتی بر این باور هستم که باید برای آموزش قرآن آموزشگاه تأسیس کرد و طرح درس داشت و به ارزیابی پرداخت، اما در کنار همه این‌ها باید به مسئله مفاهیم قرآن هم توجه داشت.

قاری قرآن نمی‌تواند به آیات، آشنایی نداشته باشد و حتی باید از مسائل شرعی هم آگاهی داشته باشد؛ چراکه نگاه مردم به قاری قرآن نگاه جامعی است و به تعبیری به عنوان یک مرجع به او نگریسته می‌شود. پس قاری قرآن تعریف جامعی دارد و قرائت قرآن هم دارای جوانب مختلفی است، اما ما آن را محدود کرده‌ایم و گفته‌ایم قاری قرآن کسی است که بتواند فلان تحریر را بزند. هنگامی که چنین تعریف اشتباهی مبنا قرار گرفت سمت‌وسوی جلسات هم به انحراف کشیده خواهد شد.

باید بخش‌هایی از جلسات قرآن به مسائل مربوط به معارف دین اختصاص پیدا کند و افرادی که خود را به سلاح صوت و لحن مجهز می‌کنند باید از حیث دانش دینی و شناخت اصل دین هم در سطح قابل قبولی باشند و بتوانند پاسخ‌گوی مسائل مختلف باشند.

ایکنا- پس شما معتقدید که در یک جلسه می‌توان به تمام شئون اهم از آموزش مباحث هنری،‌ تفسیر و ... پرداخت. این در حالی است که برخی از جلسات قرآن نیز چنین هستند که در آن‌ها فقط مباحث معرفتی مطرح می‌شود و نه مباحث مربوط به هنر تلاوت قرآن.

بله، اما برخی از جلسات هم هستند که در آن‌ها نیازی به یادگیری مباحث صوت و لحن و ... وجود ندارد، یعنی ممکن است یک نفر بخواهد تفسیر یاد بگیرد، حال ضرورتی نیست که تلاوت قرآن را هم بیاموزد، اما کسی که می‌خواهد با مقوله هنر تلاوت قرآن آشنا شود و در ادامه، مردم او را بشناسند، باید با مباحث معرفتی و تفسیری و ... هم آشنا شود، چراکه مردم از چنین فردی توقع دارند.

یکی از مباحث مهمی که باید به آن بپردازیم، وضعیت جلسات تخصصی آموزش قرآن است. مسئله این است که در یک جلسه تخصصی چه اصولی باید مدنظر باشد. در این زمینه هم اشکالاتی وجود دارد و فکر می‌کنم یکی از جهات مهم این نشست نیز پرداختن به همین مسئله باشد.

ایکنا- بله، همینطور است و پیش از اینکه نشست را آغاز کنیم، یکی از پرسش‌هایی که نوشته بودم در همین راستا بود. برخی معتقدند که قاریان فعلی ما از قاریان فعلی مصر هم بهتر هستند، اما پرسش این است که آیا واقعاً می‌توان این گزاره را تأیید کرد و از دیگر سو می‌توان گفت در مباحث فنی موفق بوده‌ایم؟

در هر جامعه برای هر بخش یک دوران طلایی وجود دارد و انگیزه افراد است که در فعالیت آن‌ها تأثیر می‌گذارد. برای نمونه در دوران هشت سال دفاع مقدس، فضای عمومی کشور به‌نحوی بود که یک نوجوان پانزده‌ساله هم با رغبت به جبهه می‌رفت. امروز آن فضا وجود ندارد، اما اگر باشد باز هم همان اتفاق‌ها خواهد افتاد. بنابراین فضای حاکم بر جامعه است که می‌تواند انگیزه‌ها را دست‌خوش تغییر کند.

فضای خاصی در کشور مصر حاکم و ظهور ابزار‌هایی نظیر رادیو، گرامافون و ... ، سبب شد تا 70 سال قبل محافل قرآنی بزرگی شکل گیرد. در آن زمان چون امکاناتی نظیر میکروفون در دسترس قرار گرفت، یک قاری می‌توانست برای چندصد نفر به تلاوت بپردازد و همین مسائل، شرایطی را به وجود می‌آورد که موجب می‌شود عبدالباسط‌ها، منشاوی‌ها و مصطفی اسماعیل‌ها پدید آید، اما امروزه در مصر این شرایط حاکم نیست. آدم‌ها و انگیزه‌ها تغییر می‌کنند.

اوایل دهه 80 شمسی مقاله‌ یک نشریه مصری را می‌خواند، دغدغه نویسنده مقاله این بود که برای قاریان مصری، برند اتومبیل، نوع ساعت و مسائلی از این دست اهمیت پیدا کرده و با این زیورآلات به یکدیگر فخرفروشی می‌کنند. این نشان می‌دهد که بیش از بیست سال قبل در مصر چنین نگرانی‌هایی وجود داشته است. امروزه نیز همه افراد با این مسائل درگیر شده‌اند و در این فضا کسی که دغدغه‌ رسیدن به ماشین لوکس داشته باشد به همان می‌رسد، ولی اگر کسی انگیزه‌اش این باشد که به مصطفی اسماعیل برسد می‌تواند مانند او بخواند. البته در کشور ما امروزه قرائت قرآن جان گرفته است و دلیلش هم می‌تواند فضایی باشد که در مصر حاکم شده است. ما در دوران طلایی خود هستیم و برای همین است که قاریان ما در محافل جهانی حتی بهتر از مصری‌ها می‌خوانند.

ایکنا- استادان قرآنی در جلسات آموزشی چگونه می‌توانند انگیزه‌ها را تقویت کنند؟

ایجاد چنین انگیزه‌هایی که از دل آن قاریانی مانند مصطفی اسماعیل بیرون آیند کار اساتید جلسات نیست، بلکه کار مردم و جامعه است. دکتر احمد نعینع معتقد بود که مردم مصطفی اسماعیل را به آن جایگاه رساندند. چند نفر از قاریان مصری هم وقتی به ایران آمدند این نکته را گفته‌اند و تأکید کرده‌اند که امروزه جمهورشان را از دست داده‌اند؛ یعنی اگر عبدالباسط در یک شهر به تلاوت می‌پرداخت، مردم از شهرهای اطراف هم جمع می‌شدند، ولی امروزه چنین نیست. پس انرژی‌ای که مردم به قاری می‌دهند، سبب می‌شود تا رشد کند.

در جامعه ما هم این انگیزه‌ها افت کرده و شاهد اتفاقاتی که چند دهه قبل می‌افتاد، نبودیم. استاد خدام‌حسینی اینطور می‌گفت که چون پول کرایه اتوبوس نداشتند، مجبور بودند برای اینکه به جلسه قرآن در حسینیه ارشاد برسند، چندین ساعت پیاده بروند و برگردند. ایشان می‌گفت چون مسیر رفت به سمت شمال تهران سربالایی بود، از سه‌راه آذری، پنج ساعت در راه بودیم تا به جلسه برسیم و مسیر برگشت هم چهار ساعت در راه بودیم. جلسه هم از ساعت 18 تا 20 برگزار می‌شده و عملاً برای حضور در یک جلسه دو ساعته، یک روز وقت می‌گذاشتند. امروزه هم چنین اتفاقاتی می‌افتد؟ آیا شما سراغ دارید؟

ادامه دارد ...

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha