برای شناخت عظمت خداوند باید چشم داشت، نه چشم سر که چشم حقیقتبین دل. اگر چشم دلمان را باز کنیم و خود را به مرحلهای نرسانیم که خداوند فرموده است: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ؛ كرند، لالند، كورند؛ بنابراين به راه نمىآيند» آنوقت اگر پزشک باشیم دیدن شگفتیهای جسم انسان ما را شیفته شناخت عظمت خداوند میکند و وقتی شیفته عظمت خلقت خداوند شدیم، علم برای ما راهی برای رسیدن به خدا باز میکند و عمل به اخلاقیات میشود منتهای تلاش ما به عنوان یک انسان.
اگر همین مسیر را دنبال کنیم، پزشکی میشود صرفاً وسیله و راهی برای عبودیت. اما اگر تنها هدفمان از پزشک شدن درآمدزایی باشد، هرگز طبیب نخواهیم شد بلکه در نهایت به تاجری تبدیل میشویم که کسب سود را خدای خود کرده و وسیله این کسب، جان مردم است.
حسین کیوانی، متخصص ویروسشناسی بالینی است. وی اولین آزمایشگاه تخصصی ویروسشناسی در کشور را پس از پایان تحصیلات خود در کانادا، در ایران تأسیس کرده است. آزمایشگاهی که اهمیت آن بیش از پیش با شیوع کرونا در کشور مشخص شد.
گفتوگو با این ویروسشناس خوش خلق ما را به دنیای شگفتانگیز جسم انسان برد، جسمی که با روح و جان انسان آمیخته شده و سراسر شگفتی و رموز خلقت در آن نهفته است. بخش اول این مصاحبه را با هم میخوانیم و میبینیم.
ایکنا ـ از چه زمانی و چرا کار ویروسشناسی را در ایران آغاز کرد؟
سال 75 به کشور مراجعه کردم و از آنجایی که رشته ویروسشناسی در کشور وجود نداشت ولی بیماریهای ویروسی وجود داشت که قابل درمان بودند اما باید تشخیص داده میشدند تا داروی مناسب برای آنها تهیه شود، اولین آزمایشگاه تخصصی ویروسشناسی را تأسیس کردم.
بیماریهای ویروسی مثل هپاتیت B و هپاتیت C، ایدز، زونا، برخی انواع تبخالها، زگیل و ... همیشه در جامعه وجود داشته است. البته سابقه شروع بیماری ایدز به 40 سال پیش باز میگردد. این بیماریها به نوعی در جامعه گردش میکردند اما توانمندی تشخیصهای تخصصی آنها وجود نداشت.
ایکنا ـ ویروسشناسی چه شناختی از خلقت انسان به شما داده است؟
همگی از قداست علم پزشکی و نفعی که برای بشر دارد آگاه هستیم. در حدیث نیز آمده است «العلم علمان: علم الادیان و علم الابدان». بخشی از علم بدنها(علم الابدان) پزشکی مرسوم امروز است و ما عجایبی را در بدنمان داریم که وقتی وارد آنها شویم مصداق «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه» هست. این شناخت نفس هم از بعد شناخت مادی نفس است و هم از بعد شناخت مسائل معنوی و روحی که در نفس ما به عنوان انسان وجود دارد.
ما حدود 30 تریلیارد سلول در بدنمان داریم و هر روز حدود 330 میلیارد سلول در بدن ما ساخته میشود. انسان از یک نطفه به وجود آمده، داخل رحم مادر رشد کرده، به دنیا آمده، بزرگ شده و در نهایت رشدش کُند شده است اما سلولهای این انسان همان سلولهایی که روز اول به وجود آمدهاند نیستند و مرتب تجدید میشوند به طوری که روزانه 330 میلیارد سلول جدید به وجود میآید و اگر یکی از این سلولها دارای جهش شود میتواند به یک سرطان تبدیل شود. ببینید چه دستگاه عظیمی در حال کار است که این موارد را در مراحل مختلف کنترل میکند تا سلول سرطانی به ندرت بتواند رشد کند. البته هزاران و شاید صدها هزار سلول سرطانی به وجود میآیند اما توسط سلولهای دفاعی بدن از بین میروند و منجر به ایجاد سرطان نمیشوند.
ایکنا ـ نقش ویروسها در زندگی بشر چیست؟
خلقت طبیعت و این ویروسها به شکلی است که نمیتوانند نسل بشر را از بین ببرند. یعنی هیچ وقت نشده که یک عامل بیماری بروز پیدا کند و بتواند همه یا درصد بالایی از بشریت را از بین ببرد؛ تقدیر بر بقای انسان بر روی کره زمین است. از این تیپ بیماریها زیاد شایع شده است. وقتی آنفولانزا برای اولین بار در جنگ جهانی اول از آمریکا به اروپا رفت، در 25 هفته اول 25 میلیون انسان را کشت، چون یک ویروس جدید وارد جامعه انسانی شده بود. همه ویروسها از قبل وجود داشتهاند از جمله آبله که در گذشته 30 درصد تلفات انسانی بر جا میگذاشت اما بعد از مدتی با کمک واکسن یا به صورت خودبه خودی قدرت ویروسها در کشتن انسانها کاهش پیدا کرده است.
با تکثیر ویروس در بدن افراد یک ویروس تبدیل به هزاران میلیارد و تریلیارد ویروس میشود؛ تعدادی از این ویروسها جهش پیدا میکنند و ویروسهای جهش یافته به ویروسهایی تبدیل میشوند که بیماریزایی آنها کمتر است. ویروسهایی که قویتر هستند موجب مرگ افراد میشوند و با مرگ افراد خود ویروس هم در بدن آن فرد دفن میشود و ویروسهایی که بیماریزایی آنها کمتر است در بدن فرد زنده میماند و به افراد دیگر منتقل میشود و ویروسی شبیه امیکرون به وجود میآید که قدرت کشندگی کمتر اما قدرت سرایت بیشتری دارد. همه اینها از عجایب خلقت است که در سیستم دفاع بدن انسان و اکثر حیوانات دیده شده است.
ایکنا ـ از عجایب علم الابدان برایمان بگویید.
ما 100 میلیارد سلول عصبی داریم که اطلاعات را نقل و انتقال میکنند؛ همین اکنون که من صحبت میکنم باید اطلاعات از عصبهای من به همدیگر منتقل شود و بعد به عضلات زبان منتقل شود و من زبانم را حرکت دهم و به نوعی مفاهیمی را اعلام کنم که شما بفهمید و شما نیز در یک میلیاردم ثانیه مطالبی را که من میگویم متوجه میشوید. اگر به این مراحل فکر کنید میفهمید که چقدر پیچیده هستند. سرعت انتشار این اطلاعات در مغز ما نزدیک به 500 کیلومتر در ساعت است و اگر رگهای ما را به هم متصل کنند حدود 96 هزار کیلومتر میشود یعنی بیش از اندازهای که ما دو بار دور کره زمین دور بزنیم.
وقتی با این مباحث آشنا میشویم درک میکنیم که چرا به مطالعه علم الابدان که بخشی از آن هم پزشکی است، توصیه شده است. البته باید اذعان کنیم که علیرغم اکثر پیشرفتهایی که در علم پزشکی رخ داده، بیش از اینکه بر معلومات ما افزوده شود بر مجهولات ما افزوده شده است.
ایکنا ـ مطرح کردید که پزشکی علم مقدسی است؛ چرا گاهی عملکرد پزشکان مقدس نیست؟
پزشکی علم مقدسی است مشروط بر اینکه مسائل مادی اولویت ما در انتخاب این رشته نباشد؛ اگرچه پزشکی منافع مادی هم دارد اما به نظر من قداست این رشته به نجات جان انسانهاست که در قرآن نیز به آن اشاره و بیان شده کسی که یک نفر را نجات میدهد مثل این است که همه بشریت را نجات داده است. ما به حرفه پزشکی باید بیشتر از این بُعد توجه کنیم. اگرچه درمان منافع مادی هم برای افراد دارد اما من هیچوقت به منافع مادی و صرفاً به خاطر درآمد توجه نکردم و هدف اصلی من این بود که خدمت کنم.
ویروسها از بدو خلقت بودهاند به طوری که پنج تا هشت درصد ژنهای ما از ویروسها تشکیل شدهاند و اینها حتماً در خلقت نقش داشتهاند. البته ما بخش کوچکی از این ویروسها را شناسایی کردهایم و آنها هم معمولاً بخش عمدهای در کف اقیانوسها و در موجودات دریایی هستند. وقتی به این آیه برمیخورم که «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ؛ و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمىآورند» (آیه 30 سوره انبیاء) به این فکر میکنم که یک تعبیر این آیه هم میتواند این باشد که حیات از آب شروع شده است و این به نظریات تکاملی بیشتر شبیه است.
چند هزار نوع از ویروسها در کف اقیانوسهاست و بعد به مرور بیرون میآیند و به بدن حیوانات میروند و بعد به بدن انسان میآیند و در این سیری که دارند میتوانند بیماریهایی ایجاد کنید. شعری است که میگوید «جهان چون خط و خال و چشم و ابروست/که هر عضوی به جای خویش نیکوست» این ویروسها نیز در جایگاه خودشان آسیبی نمیرسانند ولی اگر از جایگاه خودشان خارج شوند آسیبزا میشوند.
برای مثال ویروس بیماری ایدز از میمون به انسان منتقل شده است اما در میمون آنچنان بیماریزایی که در انسان ایجاد میکند، ندارد ولی وقتی جایگاهی که خداوند برایش در طبیعت و خلقت میمون قرار داده است جابهجا میشود بیماریزایی در انسان ایجاد میکند.
ایکنا ـ چرا واکنش انسانها به ویروسها متفاوت است؟
انسانها در طول قرنهای متمادی با انواع ویروسها مواجه شدهاند اما یکسری از انسانها همیشه در مقابل این عوامل بیماریزا مقاوم بودهاند. مثلاً افرادی که تالاسمی داشتند نسبت به مالاریا مقاوم بودند. بنابراین اگر این افراد نبودند شاید مالاریا نسل بشر را از بین میبرد اما خلقت طوری برنامهریزی شده که همیشه افرادی مقاوم باشند.
اکنون تعدادی ویروس در بدنمان داریم مثل تبخال که معلوم نیست چند هزار سال پیش وارد بدن ما شده اما به حدی تکثیر کرده که به یک ویروس نهفته در سلولهای عصبی ما تبدیل شده است. در خانواده تبخالها چند ویروس دیگر داریم از جمله زونا و آبله مرغان که در بدن ما در حالت تعادل و مسالمت آمیز زندگی میکنند. اگر سیستم دفاع بدن ما بر اثر هر چیزی ضعیف شود، مثلاً استرس زیادی به بدن ما وارد شود، اینها شروع به فعال شدن میکنند. اما عوامل بیماریزای دیگری از همین خانواده هستند که از این بیماریها جلوگیری میکنند. انسان 30 تریلیارد سلول دارد اما 39 تریلیارد میکروب در بدن ما در حال زندگی هستند؛ یعنی بیش از سلولهای ما میکروب وجود دارد اما این میکروبها مفید هستند؛ زمانی این میکروبها اثر مفیدی ندارند که ما اختلالی را در بدنمان ایجاد کردهایم مثلاً آنتیبیوتیک زیادی وارد بدنمان کنیم و میکروبهای روده ما از بین برود و بدن دچار اسهال شود؛ تا زمانی که این میکروبها جایگزین شوند مدتی طول میکشد.
ایکنا ـ جایگاه سلامت روان در این چرخه پیچیده کجاست؟
بهداشت روح و روان نیز بسیار مهم است و امروزه سلامت روحی و روانی هم بخش عمدهای از سلامت است. روح و روان انسان نیز پیچیدگیهایی دارد و در طول میلیاردها سال که از خلقت میگذرد، تنظیم شده و آمادگی مواجهه با مشکلات مختلف را پیدا کرده است مشروط به اینکه ما اختلالی در آنها ایجاد نکنیم.
اهمیت بهداشت روان و سلامت روان شاید از سلامت جسم نیز بیشتر باشد؛ اگر ما در حال اضطراب و استرس باشیم بسیاری از بیماریهایی که در طول هزاران سال با ما کنار آمدهاند، بروز میکنند. ما بخش کوچکی از قدرت خداوند را از طریق پزشکی در بدن انسان میبینیم.
البته برخی مواقع هم میدانیم که هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم و در بسیاری از موارد تسلیم هستیم. بسیاری از پزشکان و متخصصان ریه و عفونی به دلیل کرونا فوت کردند. شهدای سلامت از گروه پزشکی، پیراپزشکان، پرستاران و ... شهید شدند؛ ضمن تقدیر و تشکر از این همه زحمت که کشیده شد و آنچه پزشکی و بشریت در توان داشت به میدان آورد، تلفات زیادی را دادیم که به ما این پیغام را میدهد که در عین اینکه میتوانیم کارهایی را انجام دهیم خیلی ضعیف هستیم و در مقابل یک ویروس نمیتوانیم دارو، واکسن یا روش مؤثری را پیش بگیریم.
ایکنا ـ در دوران کرونا تشخیص این ویروس را چگونه آغاز کردید؟
در دوران کرونا اولین آزمایشگاهی بودیم که تشخیص کرونا را دنبال کردیم. چون آزمایشگاه تخصصی ویروسشناسی بودیم و همیشه برای کروناهای دیگر آمادگی داشتیم و همه بیماریهای تنفسی را تشخیص میدادیم از جمله آنفولانزای خوکی و برخی دیگر از کرونا ویروسها را که خطری نداشتند. به طور معمول ما سه تا چهار ویروس کرونا داریم که 30 درصد سرماخوردگیها از همین ویروسهای کرونا ناشی میشود تا اینکه کووید 19 مطرح شد و ما تشخیص این ویروس را از آذرماه سال 98 شروع کردیم؛ البته کار مشکلی بود و من فرزندم را به آمریکا فرستادم تا نمونههای کنترلهای مثبت را از بانکهای بیولوژیک آنجا خریداری کند. اجزای کیت را نیز خریداری کرد و بعد ما شروع به تشخیص کردیم.
در آن مقطع چون خبر درج شده بود که کرونا در ایران هم هست و به اشتباه نیز این مسئله را به شهر قم نسبت میدادند، (اگرچه در قم برای اولین بار تشخیص داده شد) مرتب از رسانههای خارجی به ما تلفن میزدند که وضعیت چیست و درصدد بودند که بزرگنمایی ایجاد کنند و نشان دهند که یک اتفاق عجیبی در ایران در حال رخ دادن است. من به آنها گفتم کرونا در ایران هست ولی این کرونا مطمئناً دامن شما را به شدت خواهد گرفت. یک هفته بعد از تشخیص کرونا در ایران که روز به روز نیز تعداد مبتلایان بیشتر میشد من به آنها گفتم که مطمئن باشید ایتالیا و اسپانیا جزو کشورهایی در اروپا خواهد بود که با انفجار ابتلا به کرونا مواجه میشود؛ خبرنگار سؤال کرد که چرا این سخن را میگویم و من استدلال کردم چون نزدیک تعطیلات چینیهاست و آنها بیشتر به این دو کشور برای تعطیلات سال نو چینی سفر میکنند که این اتفاق هم رخ داد.
ایکنا ـ پاندمی کرونا اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
اکنون کرونا، ویروسی است که شبیه بقیه کرونا ویروسهاست و باید فکر کنیم که به نوع عادی شده و با آن کنار بیاییم. البته قابل ریشهکن کردن نیست و دیدیم که کشورهایی که تولید کننده بهترین واکسنها بودند وقتی سویه امیکرون آمد خیلی بیشتر از ایران مبتلا شدند و هم ابتلا و هم تلفاتشان بیشتر از ایران بود. بنابراین اینطور نیست که با واکسن توانستیم ویروس را کنترل کنیم بلکه با واکسن فقط توانستیم تلفات را کاهش دهیم اما ویروس در حال تکثیر است و باید با آن کنار بیاییم.
ایکنا ـ واکنش مردم به امکان گرفتن تست کرونا در آزمایشگاه شما چه بود؟
آن زمان ترس و وحشت زیادی بین مردم حاکم بود؛ مردم در مقابل آزمایشگاه صفهای طولانی بسته بودند و بعضاً با هم دعوا میکردند البته ما سعی کردیم جانب انصاف را رعایت کنیم. تعرفهای که دولت برای این تست گذاشته بود 480 هزار تومان بود اما ما 200 هزار تومان هزینه میگرفتیم چون انصاف نبود جیب مردم به خاطر یک آزمایش ویروسی خالی شود و کار من این بود که بعضی افراد را از دادن آزمایش منصرف میکردم و مادامی که علائم حادی نداشتند به آنها توصیه میکردم آزمایش ندهند.
حتی برخی از همکاران و مسئولان آمده بودند اما چون ماسک داشتند من آنها را نشناخته بودم و به آنها گفته بودم وقتی علائم ندارید دلیلی برای آزمایش دادن نیست؛ آنها بعداً به من گفتند چه آدم خوبی هستی همه میگویند بیایید آزمایش بدهید اما شما میگویید نیاز به آزمایش نیست. ما برای آزمایش انتفاعی در نظر نگرفتیم و این حس را داشتیم که اگر انتفاعی از این آزمایش بخواهیم داشته باشیم کار حرامی انجام دادیم و هزینه تمام شده با درصد سود معقولی در حد 10 تا 20 هزار تومان بر روی هر آزمایش در نظر گرفته شد و به لطف خدا آن مقطع را با آبرو پشت سرگذاشتیم.
قسمت دوم این گفتوگو طی روزهای آینده منتشر میشود.
انتهای پیام