به گزارش ایکنا، جلسه بازخوانی خطبه 140 و 141 نهجالبلاغه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید، روز گذشته، اول آبان به صورت مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در ادامه مباحث بازخوانی خطبههای نهجالبلاغه به خطبه 140 رسیدیم. خطبه 140 و 141 از نظر مفهومی به هم قرابت دارند و به همین دلیل هر دو خطبه را امروز مورد بررسی قرار میدهیم. خطبه 140 یک امر اخلاقی را بیان میکند ولی نوع نگاه حضرت در مواجهه با این مسئله یک نگاه متفاوتی است و به همین دلیل خوب است از این منظری که حضرت نگاه میکند به مسئله نگاه کنیم.
در خطبه 140 حضرت از غیبت کردن و عیبجویی کردن دیگران پرهیز میدهد ولی نحوه ورود حضرت اهمیت دارد. حضرت نمیآیند از عقوبت اخروی غیبت صحبت کند بلکه در اینجا یک فضای گفتوگو ایجاد میکند و روی دو محور تاکید میکند: محور اول اینکه حضرت سعی میکند بحث منطقی و عقلانی در مورد شخصی که عیبجویی میکند بیان میکند و سعی میکند عقلش را قانع کند که غیبت کردن کار درستی نیست. دومین مسئله بحث درباره اخلاق فرادینی است. غیبت کردن حتی اگر شما مسلمان نباشید و دین خاصی نداشته باشید، بر اساس یکسری اصول اخلاقی جایز نیست. برخی گزارههای اخلاقی رنگ دینی پیدا میکند و برخی از آنها دینی نیست. مثلا یکی از مواردش انصاف است یا یکی از آنها ادای امانت است. اینها جزء اصول اخلاقی است که لازم نیست شما مسلمان باشید تا به آنها توجه کنید بلکه چون انسان هستید به آنها پایبندید. حضرت از این زاویه هم وارد میشود و عمل غیبت را نهی میکند. در حقیقت غیبت عملی است که در هیچ مکتبی اخلاقی صحیح نیست.
نکته دیگر اینکه اساسا ما باید بدانیم با کسی که دارد غیبت میکند به عنوان یک گناهکار چگونه برخورد کنیم. سخن حضرت با این جمله آغاز میشود: «وَ إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ، أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ»، آنهایی که مقام عصمت و سلامت نفس دارند شایسته است بر اهل گناه و معصیت به چشم ترحم نگاه کنند. این تعبیر خیلی تعبیر جالبی است. ما کی ترحم میکنیم؟ مثلا وقتی ببینیم کسی سرپناه ندارد یا کسی دچار اعتیاد است؛ نسبت به او ترحم میکنیم. ترحم نسبت به یک بیمار و فرد رنجور است. نتیجه ترحم هم این است که حس رحمت در انسان برجسته میشود و سعی میکند به دیگری کمک برساند.
امیرالمومنین(ع) میفرماید رابطه شمایی که سلامت نفس دارید با گناهکار باید همینگونه باشد. وقتی میبینید یک نفر گنهکار است باید مثل بیمار با او رفتار کنید نه اینکه نسبت به او خشونت بورزید. جالب است حضرت کلمه «يَنْبَغِي» را به کار میبرد. وقتی ما در اصطلاح فقهی این کلمه را به کار میبریم منظورمان استحباب و رجحان است ولی در تعابیری که در قرن اول آمده این کلمه به معنای «لازم است» استفاده شده است. بنابراین وقتی حضرت میفرمایند «وَ إِنَّمَا يَنْبَغِي» یعنی لازم است انسان نسبت به کسانی که معصیت دارند رحم و مروت داشته باشد. این بیان رویکرد انسان را نسبت به افرادی که گنهکار هستند نشان میدهد.
تا اینجا حضرت میفرمایند اگر شما واقعا اینگونه باشید هیچ وقت غیبت نمیکنید؛ یعنی اگر به چشم بیمار به شخص نگاه کنی به سوی کمک کردن میروی: «فَكَيْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِي عَابَ أَخَاهُ وَ عَيَّرَهُ بِبَلْوَاهُ». بنابراین عمل غیبت با رحمت و شفقت و شکرگزاری منافات دارد. این زاویه دیدی است که معمولا ما نمیبینیم و علمای اخلاق که درباره غیبت بحث میکنند چنین نگاهی را مطرح نمیکنند.
بعد از اینکه حضرت این نکته را فرمودند از زاویه دیگری نگاه میکنند. گاهی اوقات انسان در مقام اخلاقی بزرگ نیست و مقام عصمت و سلامت نفس ندارد و مبتلا به گناه است. حضرت میفرمایند اگر شما مبتلا به گناه بودی و گناهی را از کسی مشاهده کردی سه حالت دارد: حالت اول اینکه گناهی که خودت انجام دادی از این بزرگتر است. در این حالت اگر انسان توجه داشته باشد نباید گناه دیگران را بازگو کند چون همانطور که خداوند گناه شما را آشکار نکرده است باید شما هم همین کار را بکنید. حالت دیگر این است که من عین آن گناه را انجام دادم منتهی کسی نفهمیده من آن را انجام دادم. آیا انصاف است همان گناهی که خودم انجام دادم را از دیگران نقل کنم؟ انصاف چنین اقتضایی ندارد. حالت سوم این است؛ گناهی که من انجام میدهم کمتر از دیگری است در این حالت اگر شما غیبت کردی با این کار داری گناه بزرگی را انجام میدهی. «مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ، بِهِ وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِيمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ»
نکته بعدی این است که همیشه در توبه باز است و شما از کجا میدانی کسی که آن کار را انجام داده توبه نکرده است. شاید نزد خودش و در خلوت خودش نشسته و از عمل خودش توبه کرده و وقتی توبه کرده خداوند او را بخشیده یا شاید در آینده توبه کند. حضرت در تمام این خطبه روی یک مبنای عقلانی و اخلاق فرادینی صحبت میکند و هیچ سخن بدون استدلالی را در بیان حضرت نمیبینید. حضرت سعی میکند با این بیان فرااخلاق دینی بحث را دنبال کند.
یکی از مسائلی که در غیبت وجود دارد این است که ما یک غیبتکننده داریم و یک نفر هم داریم که به غیبت گوش میکند. تصور ما این است کسی که دارد غیبت میشنود اقدامی نکرده و امر مهمی نیست ولی امیرالمومنین(ع) میفرمایند این امر مهمی است. نگاهی که امیرالمومنین(ع) در اینجا دارد این است که حضرت نمیگوید گناه شنونده مثل گوینده غیبت است بلکه تاکیدی که حضرت دارد با منطق عقلانی است.
اولین نکته این است که وقتی شما غیبت میشنوی ذهنت نسبت به آن فرد تحت تاثیر قرار میگیرد و ممکن است رابطه شما با او به هم بخورد و روابط اجتماعی شما آسیب ببیند. مثلا شما بیست سال با کسی رابطه داری ولی به خاطر حرف دیگری، شناخت بیست ساله خودت را کنار میگذاری و به حرف آن شخص گوش میدهی و این امر، امری عقلانی نیست. به همین دلیل است که حضرت میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَ سَدَادَ طَرِيقٍ، فَلَا يَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقَاوِيلَ الرِّجَالِ؛ أَمَا إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ يُحِيلُ الْكَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِكَ يَبُورُ، وَ اللَّهُ سَمِيعٌ وَ شَهِيدٌ؛ اى مردم، آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين و درستى راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشيد گاهى تيرانداز، تير افكند و تيرها به خطا مىرود، سخن نيز چنين است، درباره كسى چيزى مىگويند كه واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است.»
انتهای پیام