به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته 7 آبانماه در مدرسه فیضیه برگزار شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ؛ و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده [و خضوع] كنيد!» همگى سجده كردند؛ جز ابليس كه سرباز زد و تكبّر ورزيد و [بهخاطر نافرمانى و تكبّرش] از كافران شد.»
بحث ما در روایات مربوط به تفسیر آیه بود. در یکی از این روایات حضرت فرمودند: «فَلَمَّا عَرَّفَ اللَّهُ مَلَائِکَتَهُ فَضْلَ خِیَارِ أُمَّهْ مُحَمَّدٍ(ص) وَ شِیعَهْ عَلِیٍّ(ع) وَ خُلَفَائِهِ وَ احْتِمَالَهُمْ فِی جَنْبِ مَحَبَّهْ رَبِّهِمْ مَا لَا تَحْتَمِلُهُ الْمَلَائِکَهْ»؛ یعنی وقتی ملائکه سوال کردند؛ «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ»، خداوند به آنها فهماند که در میان این انسانها افرادی هستند که اشرف مخلوقات عالم هستند و منزل و درجات ائمه را به ملائکه فهماند و فضل شیعیان امیرالمومنین(ع) را به آنها نشان داد و به آنها فهماند که ائمه در راه اطاعت خداوند چیزی را حمل کردند که ملائکه قدرت تحمل آن را نداشتند چون معرفت آنها با معرفت ملائکه قابل قیاس نیست. در مورد کلمه «احتمال» دو معنا وجود دارد یکی به معنای حمل کردن است و دیگری به معنای حلم است ولی در این روایت به همان معنای اول است.
در ادامه روایت حضرت میفرماید؛ «أَبَانَ بَنِی آدَمَ(ع) الْخِیَارَ الْمُتَّقِینَ بِالْفَضْلِ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ فَلِذَلِکَ فَاسْجُدُوا لآِدَمَ (ع) لِمَا کَانَ مُشْتَمِلًا عَلَی أَنْوَارِ هَذِهِ الْخَلَائِقِ الْأَفْضَلِینَ وَ لَمْ یَکُنْ سُجُودُهُمْ لآِدَمَ(ع) إِنَّمَا کَانَ آدَمُ(ع) قِبْلَهْ لَهُمْ یَسْجُدُونَ نَحْوَهُ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَانَ بِذَلِکَ مُعَظَّماً لَهُ مُبَجَّلًا». مفاد روایت این است که سپس خداوند انسانهایی که خیار متقین هستند به صورت اشباح نور ظاهر کرد. نوری که در صلب آدم قرار گرفته آنچنان ظاهر که که تلالو آن تمام ملکوت را گرفت. برای این خداوند به ملائکه گفت به آدم سجده کنید. در واقع سجده ملائکه به خاطر خود آدم نبود، آنها فقط یک مسجود داشتند و آن خدا بوه است. اگر به آدم سجده کردند در واقع برای خدا سجده کردند، ولی به سمت آدم سجده کردند که آن هم به خاطر نوری بود که از آدم تلالو میکرد.
حضرت در ادامه میفرماید: «وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَسْجُدَ لِأَحَدٍ مِنْ دُونِ اللَّهِ یَخْضَعُ لَهُ خُضُوعَهُ لِلَّهِ وَ یُعَظِّمُ بِهِ السُّجُودَ کَتَعْظِیمِهِ لِلَّهِ وَ لَوْ أَمَرْتُ أَحَداً أَنْ یَسْجُدَ هَکَذَا لِغَیْرِ اللَّهِ لَأَمَرْتُ ضُعَفَاءَ شِیعَتِنَا وَ سَائِرَ الْمُکَلَّفِینَ أَنْ یَسْجُدُوا لِمَنْ تَوَسَّطَ فِی عُلُومِ عَلِیٍّ(ع) وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ مَحَضَ وِدَادَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ عَلِیٍّ(ع) بَعْدَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»، یعنی آگاه باشید غیر از حضرت آدم اگر بنا بود خدای تعالی امر میکرد به کس دیگری سجده کنید این سجده منحصر به ائمه بود.
حضرت در ادامه میفرمایند: «عَصَی اللَّهَ إِبْلِیسُ فَهَلَکَ لِمَا کَانَتْ مَعْصِیَتُهُ بِالْکِبْرِ عَلَی آدَمَ(ع) وَ عَصَی اللَّهَ آدَمُ(ع) بِأَکْلِ الشَّجَرَهْ فَسَلِمَ وَ لَمْ یَهْلِکْ لِمَا لَمْ یُقَارِنْ بِمَعْصِیَتِهِ التَّکَبُّرَ عَلَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ». این روایت نشان میدهد وجه امر خدا به سجده ملائکه به آدم، به خاطر انوار ائمه بوده است و به خاطر خود حضرت آدم نبوده است. آدم قالب و موطنی برای حلول انوار ائمه اطهار بوده است. نکته دیگر اینکه اگر در تقدیر الهی قرار بود غیر از آدم به کسی دیگری سجده کنیم آن شخص دیگر، حضرات معصومین بودند. نکته سومی که از این روایت به دست میآید این است که معصیت ابلیس از روی تکبر بوده و تکبرش هم به خاطر حسدی بوده که نسبت به آن انوار داشته ولی آدم معصیتش از قبیل حرص بوده ولی توبه کرده و نسبت به آن انوار خضوع داشته است.
در روایت دیگری پیامبر(ص) میفرمایند: «إِنَّمَا کَانَ لَبِثَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ(ع) فِی الْجَنَّهْ حَتَّی خَرَجَ مِنْهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنْ أَیَّامِ الدُّنْیَا حَتَّی أَکَلَا مِنَ الشَّجَرَهْ فَأَهْبَطَهُمَا اللَّهُ إِلَی الْأَرْضِ؛ آدم و حوا مدّتی در بهشت بودند تا اینکه از آن خارج شدند که این مدّت معادل هفت ساعت از روزهای دنیا بود که از آن درخت خوردند و خداوند آنها را در همان روز به زمین فرستاد». بر اساس این روایت بعید نیست که انسان وقتی خطایی کند تا هفت ساعت مهلت توبه دارد. شاید اگر حضرت آدم و حوا در داخل این هفت ساعت توبه میکردند به ارض هبوط نمیکردند چون اول از بهشت خارج شدند، سپس به زمین هبوط کردند.
انتهای پیام