به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «توسعه و موانع فرهنگی آن از منظر قرآن کریم» امروز شنبه 26 آذرماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین کریم خانمحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
ابتدا لازم است مفهوم توسعه جامعه در ادبیات علوم اجتماعی را تشریح کنم. در آیه 96 سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.». بر اساس این آیه اگر جامعهای تقوا پیشه کند برکات آسمان و زمین بر آنها نازل میشود. اگر مفهوم برکات را در تفاسیر بررسی کنیم به نشانههایی دست مییابیم که برکت، معادل توسعه همهجانبه یا پیشرفت است. بنده تفسیر المیزان اثر علامه طباطبایی، تفسیر نمونه از آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر آیتالله صادقی تهرانی و سایر تفاسیر را که ملاحظه کردم ذیل مفهوم برکت، مواردی همانند فراوانی رزق، رشد اقتصادی، بهداشت محیط، امنیت، عدالت اجتماعی، بهداشت روانی و سایر مولفه ذکر شده است که نشان میدهد منظور از برکات فقط رشد اقتصادی نیست بلکه سایر مولفهها را هم در بر میگیرد.
از منظر قرآنی اگر بخواهیم به توسعه برسیم عامل اصلی، عامل فرهنگی است و مراد ما از عامل فرهنگی این است که ایمان و تقوا، انسانها را به توسعه میرسانند. شهید صدر در کتاب «سنتهای تاریخی در قرآن» معتقد است که مولفه و محرک اولیه پیشرفت و توسعه، باورها هستند و به این آیه شریفه استناد می کند که خداوند فرموده است: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ؛ برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست» (رعد/ 11) بنابراین عامل اصلی توسعه به تعبیر ایشان ایستارهای ذهنی و تغییرات فرهنگی است.
اگر انسانها به مرحلهای برسند که ارزشهای خودشان را تغییر دهند به دنبال آن توسعه هم میآید. در یک گزاره گفته شده که ایده، جهان را میسازد و این هم نشان دهنده اهمیت عمل است بنابراین اگر در قرآن کریم ملاحظه کنیم آیات بسیار زیادی وجود دارد که در آنها ایمان و عمل صالح توأمان هستند علت این است که در این صورت جامعه پیشرفت میکند لذا اگر در جامعهای شاخصهای ایمان وجود داشته و ارزشها سر جای خود باشند جامعه همواره رو به پیشرفت خواهد بود اما مفهوم توسعه و پیشرفت مصدری نیستند بلکه فعلی هستند و اینگونه نیست که بگوییم فلان جامعه به طور کامل به پیشرفت رسیدهاند بلکه جوامع همیشه میتوانند در حال پیشرفت باشند. لذا مؤمنان واقعی هر روز نماز میخوانند و هر روز در نمازشان میگویند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
در آیات 17 و 18 سوره زمر آمده است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ تو هم بندگان مرا (به لطف و رحمت من) بشارت آر، آنان که از پرستش طاغوت دوری جستند و به درگاه خدا با توبه و انابه باز گشتند آنها را بشارت و مژده رحمت است، ای رسول تو هم بندگان مرا به لطف و رحمت من بشارت آر» برای چنین بندگانی صرفا شنیدن کفایت نمیکند بلکه آنچه که با عنوان حق، تشخیص دادهاند را به منصه ظهور میرسانند. علامه طباطبایی میگوید چنین جامعهای هدایت شده است. وی میگوید هدایت تفسیری باید در هر زمانی تجدید شود اما هدایت اجمالی، به معنای پذیرش محتوای این آیه است لذا اگر جامعه همواره دنبال حقیقت باشد و تصمیم بگیرد پس از شنیدن، اَحسَنِ آن را انتخاب کند آن جامعه هدایت شده و پیشرفته است.
سؤال این است که چه عواملی باعث میشود که جوامع توسعه پیدا نکنند در حالی که پیامبرانی آمدند و مردم را به سوی صراط مستقیم راهنمایی کردند. مفهوم ما از توسعه، مفهوم قرآنی آن است. خداوند در سوره مؤمنون مواردی را مطرح میکند که اگر این موارد را ملاحظه کنیم به نظریه قرآنی در باب موانع فرهنگی توسعه میرسیم. اولین مانع توسعه، احساسگرایی است. خداوند در سوره مومنون بر تدبر تاکید میکنند چراکه اگر انسانها اهل فکر و آیندهنگری باشند آن موقع پیامِ پیامبران را میپذیرند اما چگونه میشود که پیامبران، مردم را به سوی حق و توسعه دعوت میکنند اما مردم نمیپذیرند بدون تردید یکی از دلایل، فقدان تدبر است چراکه تدبر در برگیرنده عقل قدسی است.
عامل دیگر که در سوره مومنون مطرح میشود مناسکگرایی است. سنتگرایی به صورت مطلق مذموم نیست اما مناسکگرایی به معنای تاکید بر سنتهای غیر معقول پدران و نسلهای گذشته و وقوف در آنهاست که این امری مذموم است. در قرآن کریم نیز تأکید شده که از گذشتگان عبرت بگیرید و منظور عبور از آنها و گرفتن اصول و ارزشهای محتوایی و دائمی است نه اینکه صرفاً به مناسک گذشته متوسل شویم. در آیه 68 سوره مومنون در این راستا آمده است: «أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ؛ آیا در این سخن خدا و قرآن بزرگ فکر و اندیشه نمیکنند تا حقانیت آن را درک کنند یا آنکه کتاب و رسول تنها بر اینان آمده و بر پدران پیشین آنها نیامده؟»
در قرآن به مردم گفته میشود آنچه خداوند نازل کرده را بپذیرید اما آنها میگویند ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم تبعیت میکنیم. از نظر قرآن چنین کاری مذموم است چراکه اگر پدران سنتی داشتهاند که معقول نبوده است چرا باید از آن تبعیت کرد؟ مانع دیگر شخصیتنگری است. یعنی اگر در جامعهای، افراد نه به محتوای سخنِ شخصیتها بلکه به خود آنها نگاه کنند این امر مانعی برای توسعه و پیشرفت است در آیه 31 سوره زخرف آمده است: « وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَٰذَا الْقُرْآنُ عَلَىٰ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ؛ و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد» این افراد حضرت محمد(ص) را در شأن آن نمیبینند که قرآن بر وی نازل شود اما خداوند میگوید که پیامبر(ص) شهره به تقوا و امانت است. سودجویی نخبگان عامل دیگری است که برای جلوگیری از توسعه به آن اشاره شده است.
انتهای پیام