به گزارش ایکنا، آیتالله محمد جعفر طبسی، استاد درس خارج حوزه علمیه در یادداشتی درباره اسماء بنت عمیس، نوشت؛
سوم جمادیالثانی بنا به روایت مشهور و صحیح، سالروز شهادت پاره تن پیامبر(ص) و همسر امیرالمومنین علی(ع) و مادر حسنین(ع) صدیقه شهیده حضرت فاطمه زهرا(س) است. هر وقت نام آن حضرت(س) مطرح میشود، نام بانوی گرامی و صحابی ولایی پیامبر(ص)، «اسماء بنت عمیس» هم تداعی میگردد. وی از قبیله بنی خثعم بن أنمار بن أراش بن عمرو بن غوث، خواهر میمونه دختر حارث همسر رسول خدا(ص) است. (تهذیب الکمال، ج 35، ص 126) این ایام فرصت مناسبی است تا در نوشتاری کوتاه، نگاهی به جایگاه معنوی و زندگی افتخارآمیز این بانوی ولایی داشته باشیم.
محمد بن اسحاق در لیست افرادی که به سرزمین حبشه مهاجرت کردند، جناب جعفر بن ابیطالب همراه همسرش اسماء بنت عمیس را ذکر کرده است. (تهذیب الکمال، ج 35، ص 127)
اسماء دختر عمیس خثعمیه از رسول خدا(ص) روایت کرده و افرادی همچون سعید بن مسیب و عامر شعبی و فرزندش عبدالله بن جعفر بن ابی طالب و عبدالله ابن عباس و عروة بن زبیر و فاطمه دختر حسین بن علی بن ابی طالب و فاطمه دختر علی بن ابیطالب(ع) و دیگران از او حدیث نقل کردهاند. (تهذیب الکمال، ج 35، ص 127) ابی داوود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی از او حدیث نقل کردهاند.
مرحوم شیخ صدوق (متوفای 381) در کتاب خصال (ج2، ص 363) از امام محمد باقر(ع) نقل کرده که خداوند خواهران بهشتی را رحمت کند و آنها اسماء بنت عمیس و سلمی بنت عمیس، و میمونه بنت حارث و ام الفضل هستند.
مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع (ج1، ص 191، باب 151، حدیث 1) از امام جعفر صادق(ع) روایت نقل کرده که ابوبکر به خالد بن ولید گفت: میخواهم مأموریت بزرگی را به تو محول کنم. خالد گفت: هر چه میخواهی انجام میدهم اگر چه کشتن علی باشد! ابوبکر گفت: همین است نزدیک او برو و هر وقت من سلام کردم، گردنش را بزن. در این هنگام اسماء، خادم خودش را نزد حضرت فاطمه(س) فرستاد و به او گفت: به ایشان سلام برسان و هر وقت وارد خانه شدی بگو «...إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحينَ»(القصص/20)«...(و گفت: اى موسى!) اشراف و سران [فرعونى] درباره تو مشورت مىكنند كه تو را بكشند! بنابراين [از اين شهر] بيرون برو كه يقيناً من از خيرخواهان توام.»...پس وارد شد و عرض کرد: «مولای من(اسماء) میگوید ای دختر رسولخدا(ص)! حالتان چطور است؟ آنگاه آیه شریفه «..إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ..» را قرائت کرد و هنگامی که خواست خارج شود، دوباره همین آیه خواند. امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: «به اسماء بگو «إنّ الله عزوجل یحول بینهم و بین ما یریدون؛ خداوند عزّوجلّ بین ایشان و مقاصدشان مانع میشود»
اسماء بنت عمیس در غزوههای پیامبر(ص) نقش مؤثّر و مثالزدنی داشته است. دوخت مشک آب و مداوای مجروحان از مهمترین جلوههای حضور فعّال این بانوی ارجمند برای پشتیبانی جبهه حق در میدان نبرد با جبهه شرک و کفر، بوده است. (بشارة المصطفی، طبری، ج2، ص 267)
حدیث «ردّ الشمس» یکی از احادیث صحیح و مشهور در فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است. شیعه و سنّی این حدیث شریف را نقل کردهاند. مرحوم شیخ صدوق (م381) در کتاب فقیه (ج 1، ص 203) از اسماء بنت عمیس نقل میکند که روزی رسول خدا(ص) در حالی که سرشان در دامان علی(ع) بود، به خواب رفتند تا اینکه خورشید غروب کرد و نماز عصر از آن حضرت(ع) فوت شد. رسول خدا(ص) فرمود: خدایا علی(ع) در حال اطاعت تو و رسولت بود. پس آفتاب را برای او بازگردان. اسماء میگوید به خدا سوگند دیدم آفتاب غروب و سپس طلوع کرد و هیچ کوه و زمینی نبود مگر اینکه آفتاب بر او تابید. علی (ع) وضو گرفته و نماز عصر را به جا آورد، سپس آفتاب غروب کرد. این حدیث را طحاوی نیز در کتابش، مشکل الآثار (ج 2، ص 80) نقل کرده است.
جناب ابن عساکر دمشقی شافعی مذهب (متوفای 571) در کتاب تاریخ دمشق (ج 45، ص 139-140) حدیثی را مسند از فاطمه دختر علی از اسماء بنت عمیس نقل کرده که رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لیس بعدی نبی» (تاریخ بغداد، ج 10، ص 43)
اسماء بنت عمیس در شب زفاف حضرت زهرا(س) به رسول خدا(ص) گفت: من در این شب نگهبان دخترت هستم به درستی که زن در شب زفاف نیاز به زن دارد و من نزد او هستم. رسول خدا به اسما فرمود: من از خداوند میخواهم که تو را هم حفظ کند. (بحار الأنوار، ج 43، ص 121). در حدیث دیگر رسول خدا به اسماء فرمود: خداوند حوایج دنیا و آخرت تو را برآورده فرماید. (بحار الأنوار، ج 43، ص 132).
اسماء بنت واثله میگوید از اسماء دختر عمیس شنیدم که از حضرت زهرا(س) نقل میکند که شب زفاف حضرت(س)، زمین با امیرالمؤمنین(ع) صحبت میکرد. (بحار الأنوار، ج 41، ص 271 و الإقبال سید بن طاووس، ص 586)
مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار (ج 43، ص 185) نقل میکند که اسماء بنت عمیس در مراسم غسل حضرت زهرا(س) کمک کار امیرالمؤمنین(ع) بود و در بعضی از روایات وارد شده که آن حضرت(س) به امیرالمؤمنین(ع) و اسماء بنت عمیس وصیت فرمود تا ایشان را غسل کنند. (بحارالانوار ج 43، ص 189).
همچنین ابن عبدالبر مالکی مذهب (متوفای 485) در کتاب الإستیعاب (ج 4، ص 1894) نقل کرده که حضرت فاطمه(س) به اسماء فرمود: هر وقت من از دار دنیا رفتم مرا همراه علی غسل بده و اجازه نده کسی در این مراسم شرکت کند. (و لا تدخلی علیّ أحداً) پس از رحلت آن حضرت، عایشه آمد اما اسماء از ورود او ممانعت به عمل آورد و گفت: داخل نشو(لا تدخلی). عایشه نزد ابوبکر شکایت کرد و گفت: این دختر خثعمیه میان من و دختر رسول خدا جدایی انداخته است. ابوبکر به اسماء گفت: چه چیزی مانع شد تا همسران پیامبر را مانع شوی؟ اسماء پاسخ داد: فاطمه مرا امر کرد تا کسی دیگر در این مراسم حضور نداشته باشد.
انتهای پیام