به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «وجوه تمدنی انقلاب اسلامی و افقهای پیش رو» امروز چهارشنبه 12 بهمنماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
رسول نوروزی فیروز، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
سؤال این است که اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را به یک دستگاه تمدنی نظری ببریم آیا میتوان شاخصههایی تمدنی از انقلاب اسلامی استخراج کرد یا خیر و اگر جواب مثبت باشد مسیر پیش رو به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ ما حوزهای به نام اعتبار تمدنی داریم که در آن گفته میشود برخی از جغرافیاهای فرهنگی به شکلی هستند که خودشان به یک مسیر تمدنی میل پیدا کرده و چارهای غیر از این ندارند و به تعبیر بهتر، ساکنین آن میل به تمدن شدن دارند. این ذهنیت راهبردی باعث میشود یکسری مولفهها به عنوان مولفههای ثابت، مدام بازتولید شوند.
بسیاری از کشورهای اسلامی بعد از اینکه با جهان مدرن آشنا شدند مقهور آن شده و جذب تمدن جدید شدند اما برخی از گسترهها، احیای پروژههای ملی و دینی را در دستور کار قرار دادند و بقیه کماکان منفعل هستند. مثلا کشور ما در زمان پهلوی دوم از سال 1340 تا 1349 سریعترین اقتصاد جهان را دارد و رشد اقتصادی تا حدود 10 درصد هم رسیده است بنابراین سرعت توسعه بسیار بالایی را طی میکند و در سالهای دهه 50 که جنگ اعراب و اسرائیل شروع میشود درآمدهای نفتی نیز 5 برابر شده است و در کنار آن دانشگاهها و بخشهای زیادی از جامعه، غربی شده اما در نهایت سیستم پهلوی به پروژهای به نام تمدن بزرگ میرسد که در آن ایرانگرایی و باستانگرایی برجسته میشود یعنی محمدرضا پهلوی میخواهد علیرغم مدرن شدن، ارزشهای بومی را نیز در نظر داشته باشد. ماهاتیر محمد هم در مالزی چنین رویهای را در پیش میگیرد و مدرن شدن را کافی نمیداند برای اینکه بتوانند در مواجهه با تمدن غرب به سطح موازنه برسند. این نشان میدهد چنین گسترههایی میل به شکلگیری تمدن دارند.
سؤال این است که آیا هر توسعهیافتگی منجر به تمدن میشود یا خیر؟ در جواب باید گفت به صرف توسعه یافتگی به تمدن نمیرسیم بلکه الزامات دیگری در این راستا وجود دارد و رابطه توسعه و تمدن خطی نیست که هر توسعهای منجر به تمدن شود اما هر تمدنی نیاز به توسعه هم دارد. پهلوی دوم به درستی متوجه شد که توسعه منجر به تمدن نمیشود بنابراین دنبال احیای تمدن تاریخی بود ولی مشکلش این بود که به ارزشهای دینی توجه نداشت به همین دلیل انقلابی با برجستگی شاخصهای دینی رخ داد.
اولین کاری که انقلاب اسلامی انجام داد این بود که همه منابع را زیر چتر خود قرار داد که نتیجه آن همبستگی ارگانیک در فرآیند دولت – ملتسازی بود بنابراین به نظر میرسد انقلاب اسلامی توانسته است بین جهان مدرن و هویت دینی و ملی ما تناسبی ایجاد کند. اولین شاخص برای انقلاب سال 1357 این است که نام کشور ایران را تغییر نداد و تغییرات در پرچم هم حداقلی بود و این اتفاق مهمی است. نکته دیگر این است که در گسترده فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هیچ قومی را برتری نداد.
شاخص دیگر در انقلاب اسلامی این است که پذیرش یک مذهب خاص را برای همگان اجباری نکرد. در سیستم حکمرانی هم سیاست را موروثی نکرد بلکه انتخاب حاکمان را به مردم حواله داد. نکته بعدی این است که در فضای انقلاب اسلامی، رابطه فرد و جامعه تبدیل به رابطه قوامبخشی متقابل شد و امروزه جمهوری اسلامی را به معنای فرد حاکم نمیشناسیم. وقتی این اتفاق میافتد حوزه اعتبار تمدنی برای انقلاب اسلامی فعال میشود و میتوان مرزهای جغرافیایی را فراتر در نظر گرفت و افرادی را جذب فضای داخلی کرد. با توجه به اینکه بنیان انقلاب در فضای مدیریت، تنوعات و تکثرات است لذا امکان حرکت به سمت فضای بیرونی وجود دارد و به اندازهای که عنصر ایرانگرایی، مدرنیسم و اسلامگرایی تقویت شود میتواند به همان میزان هم در بیرون کنش تمدنی داشته باشد.
اگر قرار باشد انقلاب اسلامی به عنوان یک ایده و پروژه، ادامه حیات دهد باید به عناصر تشکیل دهنده خود پایبند باشد و غالب پروژههای آتی انقلاب اسلامی حول همین سه مثلث به پیش برود یعنی بین جهان مدرن و هویت دینی و ملی تناسب برقرار کند. به میزانی هم که حوزه تمدنی ما گسترش پیدا کند به همان میزان هم انقلاب اسلامی باید همراهی لازم را داشته باشد و اگر یک انقلاب شیعی باقی بمانیم ممکن است بسیاری از حوزههای تمدنی را از دست بدهیم؛ مثلاً عراقیها حاضرند ایران را از دست بدهند و بگویند خلیج عربی و عربیت را حفظ کنند اما با عربستان ارتباط برقرار کنند.
همچنین علی اکبری معلم، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نتیجه تحول شگرف از شاهخواهی به ولایتخواهی بوده است. پس از پیروزی بر رژیم مستبد پهلوی، نوبت به تأسیس نظام جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه شد. انقلاب اسلامی با الگوی مردم سالاری دینی، دو الگوی لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی غربی را به چالش کشید و به مردم خسته از نظامهای تک ساحتی و به دور از معنویت، نور امید بخشید. از مهمترین وجوه تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای اجتماعی در جهان، اسلامخواهی است و نظام برخاسته از این انقلاب برای محقق ساختن احکام الهی با خواست و پشتیبانی مردم برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی تلاش میکند.
نظام جمهوری اسلامی ایران، طی چهل و چهار سال گذشته، گامهای بلندی برای تحقق اهداف خود برداشته و همچنان ثابت و استوار برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکند. ما در این مسیر پر فراز و نشیب، همواره پشتیبان نظام جمهوری اسلامی برای تحقق اهداف بلند آن هستیم. از اهداف مهم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پشتیبانی نظری و عملی از نظام جمهوری اسلامی، پاسخگویی به نیازهای فکری و پرسشهای جامعه و کمک به افزایش سطح کارآمدی نظام است. در این راستا مدرسه انقلاب اسلامی طراحی شده که نهادهای علمی و پژوهشی متعددی با ما همکاری میکنند و بیش از بیست استاد به ارائه نتایج پژوهشها و تحقیقات خود در قالب چهارده کرسی ترویجی میپردازند.
برنامه مدرسه انقلاب اسلامی از امروز دوازدهم بهمن شروع شده و تا 27 بهمن 1401 هر روز به غیر از روزهای تعطیل در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه دارد. مباحث و موضوعات کرسیهای ترویجی مدرسه انقلاب اسلامی در ابعاد فلسفه سیاسی، فقه سیاسی و جامعهشناسی سیاسی با رویکرد اسلامی مطرح میشوند لذا لازم است از همراهی همه اساتید محترم تشکر و قدردانی کنم که در تکمیل برنامه مدرسه انقلاب اسلامی ما را یاری دادند تا ان شاء الله بتوانیم در تحقق هدف این برنامه و جلب رضایت خداوند موفق باشیم.
انتهای پیام