۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. چهل و هشتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «تمثیل در بیان سخت شدن دلهای کافران» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره 74)
از آن پس دلهای شما چون سنگ سخت و تیره شد و از سنگ نیز سختتر، زیرا چه بسیار سنگ باشد که از دل آن نهرهای آب بجوشد و چه بسیار سنگ باشد که چون بشکافند از آن آبی بیرون تراود و چه بسیار سنگ باشد که از خوف و خشیت الهی فروافتد و خداوند هیچگاه از آنچه میکنید غافل نیست(74).
تمثیل زیباییست که دلهای سخت کافران را به سنگ و حتی خشنتر و سختتر از سنگ تشبیه و در تشبیه، دلایل برتری سنگ را بر دلهای ایشان خاطر نشان میکند.
یکی آنکه بعضی سنگها میشکافند و از درون آنها چشمهای جاری میشود و چشمه اشک از سنگ سیاه چشمشان جاری میشود و ایشان را پاک میکند. و سنگهای دیگری هستند که از بیم و خشیت خداوند فرو میافتد و آنها دلهایی هستند که وقتی یاد خدا پیش میآید ایشان را حال خشوع و تواضع و بیم و تشویش فرا میگیرد و از نتایج اعمال خود بیمناک میشوند اما دلهای کافران و منافقان نه میشکافد و نه فرو میافتد بلکه همچنان چون آهن سرسختی میکند و حق را زیر پا میگذارد و باطل را برمیگزیند در حالی که بر بطلان کار خود واقف است.
ز انبیا ناصحتر و خوش لهجهتر
کی بود که کوفت دَمشان در حجر
زآنچه سنگ و کوه در کار آمدند
مینشد بدبخت را بگشاده بند
آنچنان دلها که بدشان ما و من
نعتشان شد«بَل اَشَدُ قَشوة» (مثنوی)
در ادب پارسی و ادب جهان، تمثیل سنگ برای دلهای سخت از درونمایههای رایج است. معمولاً در مقابل سنگ خاک را به عنوان تمثیل عشق و فروتنی و استعداد رشد و امثال این معانی به کار بردهاند.
سالها تو سنگ بودی دلخراش
ازمون را یک زمانی خاک باش
در بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگرنگ (مثنوی)
ویلیام بلیک، در قطعه شعری، به دو نوع عشق نفسانی و عشق آسمانی اشاره کرده است: اوصاف عشق آسمانی را از زبان خاک بیان میکند که رمز افتادگی و فقر و فناست و اوصاف عشق نفسانی را از زبان سنگ نقل میکند که مظهر سرسختی و سنگدلی است. سنگ، مظهر عشق نفسانی و خودپرستی گوید:
«عشق جز در سودای خویش نیست
برای شادی خویش دیگری را در بند میکشد
و از رنج دیگری شاد میشود
و در میان بهشت دوزخ میآفریند.»
اما خاک که رمز تواضع و خدمت است گوید:
«عشق در سودای شادی خود نیست،
و هیچ پروای غم خویش ندارد،
بلکه تمامی دل در گرو شادی دیگر نهاده،
و در میان دوزخ نومیدی بهشت میآفریند»