به گزارش ایکنا، سیدمحمدهادی گرامی، سرپرست پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، شامگاه 21 تیرماه در نشست علمی «تحول گفتمان تفسیری درباره یگانگی نوع بشر در قرآن» که از سوی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه مطالعات قرآنی به چند دسته قابل تقسیم است، گفت: نوع اول این است که ما متن قران را با دوره قبل از قرآن مقایسه کنیم؛ یعنی انگاره و گزارههایی از متن قرآن بیاوریم و بعد تحول تاریخی آن را با دوره قبل از نزول قرآن مقایسه کنیم. نوع دیگر آن است که بین سورهها و خود آیات قرآن مقایسه کنیم مثلاً زکات و صدقه را در سور مکی و مدنی مقایسه کنیم.
وی افزود: نوع سوم مطالعه و مقایسه انگاره در متن قرآن با دوره پساقرآنی و عصر نزول است؛ یعنی یک انگاره را در قرآن با 50 یا 100 سال بعد از نزول قیاس کنیم و نوع چهارم هم بررسی انگاره در سنت تفسیری و اندیشهای مسلمین است که شامل قرون اولیه تا متأخر است. در این نوع ما مستقیماً با متن قرآن کاری نداریم بلکه با فهمهای سنت تفسیری مسلمین سر و کار داریم و بحث بنده هم با نوع چهارم مرتبط است.
پژوهشگر برتر علوم انسانی در سال 98 با بیان اینکه بحث شناخت خود و دیگری و غیریتسازی مانند نژاد و ملیگرایی از جمله موضوعات مهم در مطالعات اخیر است، اضافه کرد: اگر بخواهیم از این منظر قرآن را مطالعه کنیم که خود و دیگری را چگونه تعریف کرده است؛ مهمترین آیه، آیه 13 حجرات است که فرمود: این آیه هر نوع عامل برتری قومی و نژادی و رنگ و ملیت و ... را نفی و تقوا را عامل اصلی برتری و کرامت افراد معرفی کرده است.
وی افزود: در تاریخ تفسیری شاهدیم که چقدر همین آیه دستمایه اختلاف و دیگرسازی در درجه اول بین خود مفسران شده است و هم اینکه هر گفتمان و گروهی در فهم آیه، غیریتسازی کردهاند. اگر به گفتمانهای تفسیری ذیل آیه دقت کنیم میتوان آن را به چند بخش تقسیم کرد؛ اول سدههای متفدم که همان قرن اول تا سوم است، قرون میانی از قرن 4 تا 10 و قرون متأخر از قرن 10 تا معاصر که ما دو بخش اول را در یک تقسیمبندی قرار میدهیم.
گرامی اضافه کرد: چند گفتمان کلی در ذیل این آیه در قرون معاصر و متاخر شکل گرفته است؛ اول گفتمان علمی، گفتمان وحدت جهان اسلام و غربستیزی، گفتمان ملی گرایی ایرانی شیعی و گفتمان عربی سنی. اگر به قرون گذشته برگردیم کوششهای تفسیری از قرن یک تا 10، تقریبا در دو بخش قابل تقسیم است؛ اول گفتمان تفسیری لغوی که معانی مختلفی را برای ذکر و انثی و شعوب و قبائل و ... مطرح کردهاند؛ بحث دیگر هم در مورد شعوبیگرایی عربی و ایرانی و غیرعربی(عجم) است زیرا شعوبیگری مقاومتی بود که به خصوص از سوی ایرانیان در برابر برتریطلبی عربی انجام شد و اینکه عرب بر عجم برتری ندارد و در حد افراط به تفاخر و برتریطلبی ایرانی بر عربی تبدیل شد.
سرپرست پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: مثلاً جساس مطرح کرده است که هیچ تفاخری میان عرب و عجم و فارس و عرب و هند و ... براساس این آیه نیست؛ اواخر قرون میانه یعنی سده هشتم تا دهم هجری تفاسیری که از آیه، گفتمان شعوبیگری داشتند جدیتر شد و به سمت ترک برتری عربیت بر عجمیت رفتند. ابوحیان اندلسی هم در این زمینه مباحثی مطرح کرده و گفته است شعوب، مربوط به اقوام غیرعربی و عجمی و قبائل، مربوط به عرب است. ابن ثمین حلبی از مفسران قرن هشتم هم گفته است شعوبیان کسانی بودند که عرب را تحقیر میکردند و عجم را ترجیح و برتری میدانند.
گرامی با بیان اینکه در گفتمان متقدم و میانه جز همین مباحث لغوی شاهد چندان بحث جدی نیستیم، گفت: اما در دوره مدرن جهان اسلام چند گفتمان مهم تفسیری داریم و همه اینها به نحوی غیریتسازی کرده و خود و دیگری، تعریف کردند و آیه را دستمایه تعریف خود و دیگری در جهان اسلام و بیرون آن قرار دادهاند.
گرامی با بیان اینکه در این دوره ما در سیطره یکسری گفتمانها در همه دانشها قرار داریم، ادامه داد: همواره یکسری گفتمانهای علمی، سیاسی و اجتماعی و ... بر دیگران تسلط دارند و ما همواره در قید و بند یکسری چارچوبهای گفتمانی قرار داریم با اینکه ممکن است فکر کنیم آزاد هستیم. همچنین وقتی ما آراء یک مفسر را میخوانیم باید بتوانیم یک کلیتی را از آن استخراج کنیم و در چارچوب یک گفتمان قرار دهیم. مثلاً وقتی قرار است گفتمان تفسیری سیدقطب را بررسی کنیم که درباره چند گفتمان نظر دارد باید بتوانیم گفتمان برتر در اندیشه و افکار وی را خارج کرده و در چارچوب و طبقهبندی یک گفتمان کلی قرار دهیم. بنابراین مهارت قدرت انتزاع در اینجا از اهمیت زیادی برخوردار است.
گرامی با بیان اینکه یکی از گفتمانها در دوره متاخر، علمگرایی است، گفت: وابستگان به این گفتمان شیفته پیشرفتهای غرب به علم به خصوص در عرصه علوم صنعتی و تجربی هستند و از منظر اینها، غرب، خودی و دیگران غیرخودی و عقبمانده محسوب میشوند. گفتمان دیگر هم وحدت جهان اسلام در برابر غرب و غربستیزی است که غرب را غیرخودی میدانند. گفتمان سم، ملیگرایی ایرانی شیعی و چهارم هم عربی سنی است یعنی خودی آنها عربیت با تاکید بر هویت اهل سنت و غیرخودی، ایرانیان با تاکید بر شیعهگرایی است.
وی افزود: طنطاوی از مشهورترین مفسران جهان اسلام در بحث گفتمان علمگرایی است؛ وی مباحث فیزیولوژیکی درباره دو جنس مذکر و مؤنث را طرح کرده است؛ محمد اسکندرانی هم در کشف الاسرار نورانیه چنین توجهی داشته است و وارد مباحث نسب انسانی شده است، محمد فیاض مصری در اعجاز آیاتالاقرآن از این منظر به آیه پرداخته است.
عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: جنبش دیگر، اتحاد جهان اسلام یا پاناسلامیستها است که قائل به اتحاد جهان اسلام در برابر غرب است و گفته شده است دولت عثمانی ابتدا این مباحث را پی گرفت زیرا دنبال تحکیم قدرت و سیاست توسعهطلبانه خود بود و سیدقطب و سیدجمال الدین اسدآبادی هم افراد شاخص این گروه هستند. این جنبش، شاخه ایرانی شیعی هم داشت و کسانی که جریان انقلابی داشتند با این گفتمان همراه بودند مانند دارالتبلیغ مرحوم شریعتمداری و مجله مکتب اسلام که فرد شاخص آن آیتالله العظمی سبحانی است که هم نگاه غربستیزانه دارند و هم دنبال وحدت جهان اسلام هستند. جواد مغنیه، آیتالله العظمی مکارم شیرازی و رهبر معظم انقلاب هم در این زمینه و در چارچوب این گفتمان به آیه پرداختهاند.
گرامی اضافه کرد: گفتمان قبلی، ملیگرایی را زیر سؤال میبرد ولی در گفتمان دیگر، عربیت و ایرانی برجسته میشود که چهره شاخص این گفتمان تفسیری، دکتر علی شریعتی است و با صراحت اعلام کرده است که مخالفت اسلام با برتریطلبی قومی و نژادی به معنای مخالفت با وجود ملیتهای گوناگون در جوامع بشری نیست؛ او از ناسیونالیسم فرهنگی دفاع کرده است و با نژادپرستی مخالف است.
وی افزود: آیتالله مطهری هم ضمن اینکه انتقاداتی به نگاه سنتی که در قبل بیان شد دارد، در برابر شریعتی، موضع انتقادی گرفته است ولی در نهایت به نظر میرسد شهید مطهری هم مدافع ملیگرایی ایرانی شیعی است و در معنایی کلانتر مرحوم علامه طباطبایی هم در این قسم قرار میگیرد آن هم به خاطر تقابل با رشیدرضا به عنوان مفسر سنی کنشگر در اتحاد جهان اسلام. البته علامه بحثی از ملیگرایی ندارد ولی در مجموع به این تفکر نزدیکتر است.
انتهای پیام