به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین سعید بهمنی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم، 6 مهرماه در هماندیشی علمی قرآن و علم در ذیل کنگره بینالمللی اندیشمندان قرآنپژوه با موضوع «روش استخراج (دادهیابی) علوم انسانی از قرآن»، با بیان اینکه کدام داده قرآنی، تمدنی است؟ به تعریف روش پرداخت و گفت: روش به معنای عام شامل مجموعه عناصر است که در مسیر رسیدن به شناخت علمی مشارکت دارد؛ این عوامل شامل مبانی، منابع، ساز و کار، اصول، قواعد، عوامل فرایندی، رویکرد و گرایش و ... است و اگر کسی به چند مورد از اینها توجه کند باز روشمند کار کرده است و ما قصد داریم که از این عوامل به ساز و کار دادهیابی بپردازم. ساز و کار دادهیابی، فنونی است که باعث دسترسی ما به بیشترین دادهها برای هر پژوهشی در هر سطح میشود.
وی با اشاره به مبانی قرآنی علوم انسانی به مسئله مرجعیت شأنی قرآن اشاره کرد و افزود: فرض کنید کتابی از جانب خدا برای ما آمده است و ما آن را هنوز باز نکردهایم که ببینیم چه محتوایی دارد و فقط میدانیم از جانب خدا برای هدایت انسان آمده است؛ اگر قبل از بازکردن این کتاب، فقط یک داده در مورد هر علمی داشته باشد این داده بر تمامی دادههای علمی مقدم است. قرآن در برابر هر علمی مقدم و برتر است و نام آن را مرجیعت شأنی میگذارم زیرا هر چه در قرآن وجود دارد، علم است.
بهمنی با بیان اینکه قرآن مشحون از دادههای علوم انسانی است، تصریح کرد: هدایت انسان بدون توصیف و تغییر کنشهای انسانی رخ نمیدهد و علوم انسانی هم دانش توصیف و تغییر کنشهای اختیاری انسان و فلسفه آن است. این تعریف آقای احمدحسین شریفی با کمی اصلاح است.
وی افزود: راهبرد ما در تعیین مؤلفههای علوم انسانی، تعریف است و ما هر تعریفی از این علوم داشته باشیم، دادهها را مشخص میکند. معتقدم حتی دادههای توصیفی میتوانند تغییر را بیان کنند ولی وقتی این دو(تغییر و کنش) کنار هم باشند از یکدیگر جدا میشوند لذا دادههای دستوری را نیز علم انسانی میدانم.
بهمنی با بیان اینکه میان هست و باید رابطه وجود دارد، و هر کسی به هر هستیشناسی رسید بعد سراغ رفتار و کنش و تغییر براساس این هستیشناسی خواهد رفت، اظهار کرد: مطلب مهم در این باره این است که باید دادههای قرآنی مربوط به انسان باشد یعنی انسانی باشد؛ دادههای فراوانی در قرآن داریم که مربوط به اشیاء و کیهان و عناصر طبیعی و حیوانات مانند ابل و کلب و ... است و ربطی به انسان ندارد، بنابراین این دادهها از شمول علوم انسانی به صورت مستقیم خارج است گرچه در دلالات غیرمستقیم کاربرد دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم با طرح این پرسش که آیا هر داده مربوط به انسان علوم انسانی است؟ اضافه کرد: خیر زیرا باید مرتبط با کنش اختیاری انسان باشد؛ مثلا در آیاتی از سوره مبارکه بلد میخوانیم: أَلَمۡ نَجعَل لَّهُۥ عَينَينِ؛ وَلِسَانا وَشَفَتَينِ؛ در اینجا شفتین و لسان در اختیار اراده نیست ولی در آیه شریفه «مَن جَآءَ بِٱلحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشرُ أَمثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجزَىٰٓ إِلَّا مِثلَهَا وَهُمۡ لَا يُظلَمُونَ» کاملا داده علوم انسانی است زیرا مرتبط با کنش اختیاری ما است. البته در علوم مرسوم ما از دادههای دنیوی بحث میکنیم و نه اخروی و این یک چالش در این بحث است، ولی معتقدم دادههای اخروی در بحث فلسفه علوم انسانی کاربرد دارد.
بهمنی تصریح کرد: در بخش معرفت درجه دوم هم دادههایی در قرآن داریم از جمله فرموده: «ولقد کرمنا بنی آدم» که کنش الهی است و نه اختیاری زیرا خدا به بشر کرامت داده است؛ البته دانشمندان ما آن را شامل کرامت ذاتی میدانند و آن را مبنای علوم سیاسی و تربیت و حقوق و ... قرار دادهاند. در روش هم دلالات غایتشناختی میتوانند هدف علوم انسانی را تعیین کنند؛ مثلا خداوند فرموده است شما را امت واحده خلق کردیم ولی شما اختلاف کردید لاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ یا در آیه وَمَا خَلَقتُ ٱلجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُونِ» یعنی عبودیت، انسان را به رحمت رحیمیه میرساند و این دادهها فلسفه علوم انسانی را تعیین میکنند.
بهمنی اظهار کرد: خداوند در مواردی برای رسیدن به هدف، فرایند تعریف کرده است که نتیجه این فرایند، غایت است و عناصر رسیدن به غایت، فرایند و روش است. مثلا در چند آیه ابتدای سوره بقره به شرح ویژگی متقین پرداخته و در انتها نتیجه گرفته است که افراد واجد این ویژگیها مانند ایمان به آنچه بر پیامبر نازل شد و ایمان به غیب، مفلحون هستند؛ «اُولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ» یعنی فلاح هدف عالی انسانی است و عناصر ذکر شده در آیات قبل فرایندی است که ما را به فلاح میرساند.
انتهای پیام