به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن سید مجتبی حسینی؛ مفسر قرآن و کارشناس دین با محوریت آیه 52 سوره ابراهیم شب گذشته 24 دی در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
«هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ این (قرآن عظیم) حجت بالغ برای جمیع مردم است (تا خلایق از آن پند گرفته) و تا بدان وسیله خداشناس و خداترس شوند و تا عموم بشر خدا را به یگانگی بشناسند و صاحبان عقل، متذکر و هوشیار گردند.»
در این آیه خداوند میفرماید این مطالبی که در سوره آمده است را برای چه بیان کردیم. بعد تاکید میکند که این آیات بلاغی برای ناس است. بنابراین هر کس از ناس باشد میتواند جزء مخاطبان این آیات باشد. گاهی اوقات که ما از قرآن صحبت میکنیم بحثمان درونگروهی است و دیگران را در نظر نمیگیریم در حالی که قرآن برای ناس است و گفتمانش درونگروهی نیست لذا باید ببینیم که همه مردم از این آیات چه میفهمند. بنابراین نوع نگاه قرآن، نگاه مردمگرایانه است و برای مردم است.
بحث این است که مردم باید از قرآن انذار پیدا کنند. به چه انذار پیدا کنند؟ ما به یک نکته دقت نمیکنیم و عملا روی خیلیها تاثیر گذاشته است. اولا این صحبت، این صحبت من و شما و پیامبر(ص) نیست بلکه صحبت خود خداوند است. ما فراموش میکنیم که این حرف خداست و برای هر روز است. دوم اینکه به تصویرسازیهای قرآن دقت نمیکنیم. من چندبار درباره تصویرسازیهای قرآن صحبت کردم. مثلا انسانهای بد را چنان تصویرسازی میکند که انگار شما دارید آنها را میبینید. این تصویر انذارآور است یعنی در انذار لازم نیست حتما یکسری اطلاعات عمومی به دست بیاوری بلکه درون تو اتفاقی به نام انذار میافتد. در عین حال خیلیها هم با قرآن انذار نمیشوند. خود خدا هم میدانسته که قرار نیست قرآن همه را انذار کند. این خیلی طبیعی است که برخی انذار نشوند ولی در عین حال قرآن برای انذار است.
آیه میفرماید «وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ» معنای معمولی آیه این است که «اینها را گفتیم که بدانید خدا واحد است». وقتی قرآن میفرماید «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، «اعلم» فعل امر است یعنی «باید بدانی». پس مقصود آیه این است که باید بدانید خدا یکی است، گویی اگر شما این را ندانی یک چیزی کم داری. پس آیه میفرماید باید بدانید که خدا واحد است. از کجای قرآن فهمیدیم خدا واحد است؟ اول سوره یک بحثی داشت که «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» یعنی همان «اذن رب» است که همه کار را میکند.
یک موقع ما قرآن را برای مصارف علمی و حتی عرفانی خوب میخوانیم ولی قرآن آمده ما را حرکت بدهد یعنی قرار بوده از ابتدای سوره تا اینجا به حرکتی رسیده باشیم که بفهمیم خدا یگانه است. در جلسات گاهی اشاره کردم چرا یک مطلب را قرآن بارها تکرار میکند، علتش این است که قرآن میخواهد به تو حرکت بدهد و برای حرکت و تغییر تو است. ما قرآن را برای درسگیری و تغییر و صیرورت نمیخوانیم بلکه برای اطلاعات کسب کردن میخوانیم لذا معنای تغییر و حرکت را نمیفهمیم.
اصلا کل قرآن برای حرکت است و میخواهد تو را حرکت دهد. آیه میفرماید: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»، «لن تنالوا» یعنی نمیرسید. پس قرار است ما حرکتی کنیم. قرار است قرآن ما را تکان بدهد ولی این تکان دادن در آیات مختلف فرق دارد. ما به اینجا رسیدیم که «وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ». به این دانش رسیدیم که او خدای واحد است.
یک نفر حرکت در معارف دارد، یک نفر حرکت با معارف دارد. نمونه آن را در زیارت جامعه کبیره میبینید. ابتدای جامعه کبیره یکسری سلام دارد. بعد خطاب میکند: «أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَما شَهِدَ اللّهُ لِنَفْسِهِ؛ گواهی میدهم که معبودی جز خدا نیست، یگانه است و برای او شریکی نیست، چنانکه خدا برای خویش گواهی داده». چه شد که یکباره انسان این شهادت را میدهد؟ ما در پنج فراز به امام سلام میکنیم، یکباره شهادت به یگانگی خدا میدهیم همانطور که خدا به یگانگی خودش شهادت داده است. آیا واقعا تو در این زیارت تغییر نکردی، حرکت نکردی که داری اینگونه شهادت میدهی؟ اگر شما اینطوری قرآن را بخوانی شاید بزرگ شوی و امروزت با دیروزت فرق کند.
بعد فرمود: «وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ». ما «اولو الالباب» را صاحبان اندیشه معنا میکنیم. «لب» یعنی مغز. انسان میتواند مغز داشته باشد، میتواند نداشته باشد. در برابر «لب»، قشر و سطح است. آیه میفرماید کسانی که قشری هستند از این آیات تذکر پیدا نمیکنند. کسی که بخواهد قشری نگاه کند به این مطالب نمیرسد، کسی میرسد که لب داشته باشد. آیا ما جزء اولو الالباب هستیم یا غیر آن هستیم؟ البته همه ادعای داشتن لب دارند.
یک نکته درباره ذکر بگوییم. ذکر چیست؟ ذکر یعنی یادآوری. اولو الالباب با این آیات یاد چیزهایی میافتند که همه دیدند ولی یادشان رفته است؛ چیزی که ما آن را فطرت یا عالم ذر مینامیم که قابل اثبات با علم تجربی نیست. یک حالات و حواسی در انسان وجود دارد که قابل ذکر با گزارههای رسمی و معیارهای علم تجربی نیست. این یادها را باید از زبانی غیر دانش پیگیری کنیم که قرنها بشر این کار را میکرد ولی بعد از رنسانس آنقدر علم تجربی بر تفکر بشر غلبه کرد که دامنه آن محدود شد. پس باید با این آیات، مطالبی در تو یادآوری شود.
انتهای پیام