یک عمر تلاش بی‌‌وقفه استاد رنجبر در خدمت به قرآن + فیلم
کد خبر: 3309786
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۴
در ظهر دلنشین استاد رنجبر بررسی شد؛

یک عمر تلاش بی‌‌وقفه استاد رنجبر در خدمت به قرآن + فیلم

کانون خبرنگاران نبأ: ظهر دلنشین مرحوم استاد عباس رنجبر با ذکر یاد و خاطره تلاش‌های بی‌وقفه این استاد گرانقدر در خدمت به قرآن کریم و با سخنانی دلنشین از پسر و داماد و شاگردان ایشان برگزار شد.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، ظهر دلنشین مرحوم استاد عباس رنجبر فردویی از اساتید و پیشکسوتان استان قم به همت کانون خبرنگاران نبأ با حضور شاگردان و استادان قرآنی از جمله حبیب مهکام، محمدعلی دهدشتی، جواد رفعتی، رهبری، ایمانی و میثم عسکری و فرزند و داماد وی در سالن جلسات سازمان فعالیت‌های قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد.

استدلال‌های قرآنی در مواجهه با مخالفان

در این مراسم قاسم ایمانی، شاگرد استاد رنجبر با بیان اینکه تمام ویژگی‌های یک مؤمن که در کلام خداوند به آن اشاره شده است را می‌شد در چهره مرحوم استاد رنجبر به‌وضوح دید، گفت: مرحوم استاد رنجبر بیشتر اوقات خود را در جلسات قرآن می‌گذراند به طوری که گاهی حتی شب‌ها به منزل نمی‌رفت ولی با این حال همیشه حقوق خانواده را رعایت می‌کرد و با اخلاق حسنه‌ای که داشت همه اعضای خانواده از حضور ایشان در خانه لذت می‌بردند.

وی افزود: ایشان طبق کلام خداوند عمل می‌کرد به طوری که نمی‌گذاشت حقی پایمال شود؛ زمانی که استاد در مقابل یک عمل ناحق قرار می‌گرفت به بیان استدلال قرآنی می‌پرداخت و اگر متوجه می‌شد فردی بر اثر جهالت و لجاجت استدلال‌های قرآنی را رد می‌کرد با آن فرد برخورد می‌کرد.

پرورش قاریان فراوان در سال‌های قبل از انقلاب

ایمانی با اشاره به پرورش قاریان زیادی در سال‌های قبل از انقلاب در روستای فردو توسط استاد رنجبر، گفت: در سفری که مرحوم سرهنگ بیگلری یکی از اساتید قرآن به روستای فردو داشتند و تلاوتی که بچه‌های این روستا در حضور سرهنگ بیگلری داشتند و مورد تشویق قرار گرفتند، تا جایی که مرحوم سرهنگ بیگلری خیلی تشکر کردند از اینکه در یک روستایی آن هم در سال‌های 50، 51، 52 و 53 افراد به سمت قرآن سوق داده و قاری شده‌اند.

شاگرد استاد رنجبر با بیان اینکه استاد کلاس‌ها و مسابقات قرآن در قم را به کمک شاگردان خود و بدون حمایت هیچ سازمانی برگزار می‌کردند، افزود: در آن زمان تمام امور مربوط به مسابقات سراسری قرآن که در 10 تا 20 جلسه در ایام ماه مبارک رمضان در مسجد محمدیه قم برگزار می‌شد توسط استاد و شاگردانش انجام می‌شد به طوری که جوایز مسابقات را هم خود اینها تهیه می‌کردند.

وقف عمر در خدمت قرآن کریم

وی گفت: استاد رنجبر عمر خود را وقف قرآن کرد و در هر شرایطی برای مردم تمامی روستا، شهر و استان الگو بود. دو هفته پیش از رحلت استاد، ایشان را جهت سرکشی از قرآن‌آموزان روستای کرمجگان شهرستان قم که در سطح روخوانی و تجوید آموزش دیده بودند، دعوت کردم و ایشان هم بدون هیچ عذر و بهانه‌ای ‌پذیرفت و آمد؛ هر زمان که استاد را دعوت می‌کردم جهت سرکشی و تشویق بچه‌ها می‌آمد. در این 14 سالی که در خدمت استاد بودم، در ایام سه ماه تابستان، هر روز جهت سرکشی و تشویق قرآن‌آموزان به روستای کرمجگان می‌آمد به‌طوری که خودم فقط جمعه‌ها فرصت این کار را پیدا می‌کردم.

محمدعلی دهدشتی، استاد قرآن و از شاگردان استاد رنجبر ضمن قرائت آیاتی از کلام‌الله مجید از برگزاری مراسم بزرگداشت اساتید مخلص قرآنی قدردانی کرد، وی به سابقه آشنایی خود با استاد رنجبر اشاره و تصریح کرد: بنده افتخار آشنایی با استاد رنجبر را از سال 64، در جلسه قرآن ایشان در مسجد محمدیه داشتم. در آن جلسه به دلیل برخورد خوب و خوش‌رویی ایشان احساس کردم که جایی آمده‌ام که واقعا خوب و مطمئن است. گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که کسی در اولین دیدار چنان صمیمی و خنده‌رو با شما صحبت می‌کند که انگار 30 سال با شما آشنایی دارد، چنین حالتی در رابطه استاد با دیگران وجود داشت.

وی با اشاره به ویژگی‌های بارز اخلاقی استاد رنجبر، بیان کرد: تاکنون در مراسم تشییع جنازه افراد زیادی شرکت کردم و هر بار که می‌خواستم در نماز میت‌شان بگویم «‌أللهم إنّا لا نعلم منه إلا خیراً» شاید با شک و تردید این عبارت را بیان می‌کردم، اما در هنگام خواندن نماز میت استاد رنجبر برای اولین بار از صمیم قلب عبارت «أللهم إنّا لا نعلم منه إلا خیراً» را احساس کردم.

تواضع و تقوای استاد رنجبر

دهدشتی ادامه داد: تمامی شاگردان و همراهان این استاد قرآن به خصوصیات خوب ایشان آشنایی دارند و در مورد تواضع، تدین، ایمان و تقوای استاد همه متفق‌القول هستند. استاد رنجبر هیچ ادعایی نداشت، با وجود اینکه افراد زیادی را در زمینه قرائت قرآن تربیت کرده بود تا به حال نشنیدم که یک‌بار بگوید فلان استاد یا فلان قاری شاگرد من است.

شاگرد استاد رنجبر با بیان اینکه در همه رفتار استاد رنجبر خدابینی وجود داشت نه خودبینی، عنوان کرد: گاهی اوقات به استاد می‌گفتم شما برای ما خیلی زحمت کشیدید، می‌گفت نه این همت و زحمت خود شما بود و ما کاری نکردیم و این بر می‌گردد به ویژگی خدابینی استاد نه خودبینی. استاد رنجبر آنچه که در قرآن و یا حدیث می‌خواند به آن عمل می‌کرد این‌گونه نبود که به صورت سطحی قرآن قرائت کند.

عمل به توصیه‌های دینی و قرآنی

وی با بیان خاطره‌ای از مرحوم استاد رنجبر، گفت: معمولا وقتی کسی به خواستگاری دخترمان بیاید باید تحقیق کنیم و مطمئن شویم که این شخص از چه خانواده‌ای است. روزی در همان روستای فردو در حضور استاد بودم، آقایی آنجا بود که من نمی‌شناختم. از استاد پرسیدم ایشان کیست؟ استاد گفت: داماد جدید بنده، پرسیدم ایشان را می‌شناختید گفتند: نه، از مجاهدین جنگ عراق است. از دوستانش پرسیدم گفتند متدین، اهل تقوا، اهل نماز، اهل دین و دیانت و خوش‌اخلاق است. دیدم همان است که پیامبر(ص) فرمودند: «هرگاه خواستگاری آمد که در مورد دین و اخلاقش او را می‌پسندید، جواب مثبت به او بدهید»؛ استاد رنجبر نیز در این زمینه به این توصیه‌های الهی عمل کرد.

خدمت به قرآن بدون دریافت مزد

دهدشتی با بیان اینکه مادیات برای استاد رنجبر معنایی نداشت، افزود: در مسابقاتی که در حرم حضرت معصومه(س) برگزار می‌کردیم و استاد داوری مسابقات را برعهده داشت، به هیچ عنوان پول برایش معنایی نداشت؛ تمام کارها را خودمان انجام می‌دادیم؛ به عنوان مثال تلویزیون مداربسته در خیابان می‌گذاشتیم و مردم مسابقات را می‌دیدند.

عبدالواحد رنجبر، پسر استاد رنجبر در بخش دیگری از این نشست تصریح کرد: پدرمان به دلیل راهی که انتخاب کرده و در راه قرآن قدم برداشته و زندگی خود را وقف آن کرده بود؛ بیشتر وقت خود را در جلسات و داوری مسابقات قرآن می‌گذراند؛ به طوری که بیشتر وقت‌ها به منزل نمی‌آمد؛ البته ما به‌عنوان فرزندان آن مرحوم از این وضعیت راضی بودیم.

بهره‌گیری از جایگاه برای پیشبرد منافع شخصی ممنوع

وی با بیان اینکه پدرم خیلی عامل به قرآن بود، گفت: پدرم در زمان حیات خود با وجود منصب و جایگاهی که داشت هیچ‌گاه از آن سوءاستفاده نکرد و حقی را نا‌حق ننمود، حتی برای فرزندان خود. ما شش برادر هستیم، من و برادر کوچک‌ترم که در حوزه رنگ‌رزی کار می‌کنم؛ زمانی که به ایشان گفتم کارمان در اینجا سخت است و کاری برای ما در مراکز دولتی پیدا کنید، ایشان گفت: نه! شما اینجا مشغول باشید، هم به نفع من و هم به نفع شماست؛ چراکه قرآنی را که ما می‌خوانیم و کتابی را که با آن سروکار داریم نکته‌هایی دارد که باید به آنها عمل شود.

پسر استاد رنجبر با بیان اینکه استاد رنجبر هیچ‌گاه از جایگاه خود به نفع پیشبرد اهداف شخصی و خانوادگی استفاده نکرد، ادامه داد: پدرم با وجود اینکه دست‌شان باز بود و خیلی به‌راحتی می‌توانست برای فرزندان خود کاری پیدا کند این کار را انجام نداد، چون مخالف پارتی‌بازی بود و این یکی از مواردی بود که ایشان در زندگی خود به آن خیلی عمل می‌کرد.

روحیه انقلابی و ولایت‌مداری

وی عمل به مسئله امر به معروف و ولایت‌مداری را از دیگر ویژگی‌های مهم پدر خود دانست و گفت: پدرم همیشه در عرصه انقلاب حضور داشت و تا آخرین لحظه ولایت‌مداری برایش مهم بود. مسئله امر به معروف نیز خیلی برای پدرم مهم بود. در روستای ما خیلی‌ها از حرف پدرم ناراحت می‌شدند و گله می‌کردند، چون حرف حق را می‌زد؛ ایشان معتقد بود اگر می‌داند حرفی حق است باید آن را بگوید چراکه وظیفه قانونی‌اش است و هر چقدر هم که مردم ایراد بگیرند و ناراحت شوند باید آن را بگوید.

عبدالواحد رنجبر بیان کرد: همیشه قرآن‌آموزان را در هر سنی که بودند، تشویق می‌کرد؛ به طوری که اگر کسی ذوق و شوقی نداشت به خاطر تشویق‌های پدرم چنان مجذوب آموزش قرآن می‌شد، برخی بعد تشویق‌های پدرم با خود می‌گفتند یعنی این قدر خوب قرآن خواندم!؛ پدرم همواره با اخلاق خوب و تشویق‌های زیاد افراد را جهت حضور در جلسات قرآن جذب می‌کرد.

تواضع، آرامش و مهربانی استاد رنجبر

وی با اشاره به اینکه تواضع، آرامش و مهربانی نیز از خصوصیات مهم پدرم بود، افزود: ایشان به ما یاد داده بود که هیچ‌گاه از خودمان تعریف نکنیم؛ با اینکه ما بیشتر با تولیدی‌های فرش و کسبه بازار در ارتباط هستیم هیچ‌گاه نشده بود که بگوییم پدرمان چنین سمتی را دارند. زمانی که ایشان به مغازه می‌آمد، خیلی‌ها فکر می‌کردند یک شخص عادی است و اگر کسی از مشتریان سؤالی می‌پرسید بیشتر از قرآن می‌گفت.

وی ادامه داد: زمانی که پدرمان به رحمت خدا رفت، یک‌سری از مشتریان و‌ کسبه بازار در مراسم تشییع جنازه می‌گفتند که شما چرا نگفتید پدرتان چنین مقامی داشتند؟ ما باور نمی‌کردیم که پدر شما تا این حد مقام دارند اگر می‌دانستیم بیشتر از حضور ایشان بهره می‌بردیم. اگر جایی می‌رفتیم به پدرمان می‌گفتیم خودت را معرفی کن می‌گفت: نه اگر من الان بخواهم بگویم که چه کسی و یا در چه جایگاهی هستم اصلا فایده ندارد و آن قرآنی که خواندیم کاملا بی‌فایده خواهد بود.

پسر استاد رنجبر با اشاره به اینکه پدرم زمانی که به جلسه‌ای می‌رفت همیشه در ردیف‌های آخر می‌نشست، اظهار کرد: ایشان در سال‌های آخر برای دیدار با وجود علاقه زیادی که به دیدار مقام معظم رهبری داشت، به این جلسه نمی‌آمد و می‌گفت ما دیگر پیر شدیم، شاگردان و جوانان نسل جدید باید به این دیدار بروند؛ اگر هر بار من بخواهم بروم ممکن است یک عده تصور کنند که دارم از مقام خود سوءاستفاده می‌کنم؛ حتی در این دیدارها همواره در ردیف‌های آخر می‌نشست.

دریافت حقوق حلال از کشاورزی

عبدالواحد رنجبر گفت: علاوه بر کارهای قرآنی که انجام می‌داد در زمینه کشاورزی و باغداری نیز مشغول بود و با وجود اینکه سرپرست آنان بود خودش همپای کارگران کار می‌کرد؛ می‌گفت چون اینجا حقوق می‌گیرم باید پاک و زلال باشد. از این کار پدرم همه کارگران تعجب می‌کردند. ما نیز بیشتر وقت‌ها همراه پدرم کشاورزی می‌کردیم. ایشان یک معاونی داشت اسم کارگران را می‌نوشت ولی به ما می‌گفت اسم شما را نمی‌نویسم، می‌گفتم چطور؟ می‌گفت پدرت گفته ننویس، یا اضافه‌کاری که می‌کردیم، نمی‌نوشت و می‌گفت پدرت گفته نمی‌خواهد بنویسی، به‌خاطر اینکه حقوش پاک باشد، شبهه دارد. این مسائل برای ایشان خیلی مهم بود و همیشه رعایت می‌کرد.

عمل به دانسته‌ها

وی بیان کرد: همیشه سعی می‌کرد به دستورات و رهنمودهایی که در قرآن بیان شده عمل کند؛ در زمان حیاتش ذره‌ای ندیدیم که کسی به ایشان ایراد بگیرد و بگوید شما که قرآن می‌خوانی چرا این کار را انجام دادی یا ندادی. اگر می‌خواستیم وسیله جدید و بهتری برایش تهیه کنیم قبول نمی‌کرد و می‌گفت یک سری مسائلی هست که من می‌دانم و شما نمی‌دانید؛ شما که نمی‌دانید خیلی مهم نیست ولی اگر من بخواهم هر کاری انجام دهم برای من مسئله است چون من نتایج آن را می‌دانم اما شما نه.

عبدالواحد رنجبر افزود: پدرم نماز شب و ختم قرآن‌ را ترک نمی‌کرد؛ در ابتدا ما از این موضوع اطلاع نداشتیم چون بیشتر شب‌ها خانه نبود ولی در سال‌های آخر به دلیل سن بالایی که داشت و بیشتر اوقات خانه بود شب‌ها که بلند می‌شد متوجه این موضوع می‌شدیم. ختم قرآن خیلی برای پدرم مهم بود. ما را به نماز اول وقت در مسجد نصیحت می‌کرد.

وی افزود: ما یک برادر به نام عبدالحمید داریم که از قاریان خوب قرآن کریم بود، اکنون مریض احوال هست و به دلیل بیماری نتوانست به این جلسه بیاید. ایشان در دانشگاه شهید بهشتی پزشکی می‌خواند. در آن زمان ایشان به خوابگاه نمی‌رفت وقتی پدرم دلیلش را از ایشان پرسید، برادرم جواب داد: در آنجا عده‌ای موسیقی حرام گوش می‌کنند و عده‌ای وقتی نماز صبح بیدار می‌شویم می‌گویند «چرا صبح سر و صدا می‌کنی، نماز دیگر چیست». البته صحبت آن زمان بود.

پسر استاد رنجبر تصریح کرد: پدرم یک روز به من گفت «ببین من زمانی در تهران دنبال نماز و قرآن رفتم که اکثریت دنبال گناه بودند. من در نانوایی بودم و مسیرم از نانوایی تا مسجد و از مسجد تا نانوایی بود»؛ منظورشان این بود که اگر جایی رفتی که آب بود و شنا نکردی هنر است نه اینکه بنشینی در خانه و خوابگاه نروی. همه هم‌دوره‌ای‌های ایشان می‌گویند که ما در تعجبیم که این 3 برادر (استاد رنجبر و دو برادر دیگرشان) که از نوجوانی ما می‌شناختیم‌شان وقتی در یک جا می‌نشینند فقط یا بحث قرآنی می‌کنند یا سیاسی.

وی با اشاره به همراهی دو برادر استاد رنجبر در زمینه فعالیت‌های دینی اظهار کرد: هردو بزرگوار که به رحمت خداوند رفتند نیز تلاوتشان خوب بود؛ اگرچه استاد نبودند ولی از لحاظ دین و ایمانی با پدر ما همراه بودند. به قول معروف این‌ها زمانی امتحانشانان را پس دادند که خیلی‌ها رد شدند. اکثر هم‌دوره‌ای‌های پدرم می‌گفتند اینها آن قدر به ما اصرار می‌کردند که به مسجد برویم، ما نیز دو روز می‌رفتیم و دیگر نمی‌رفتیم، یا 3 جلسه قرآن را می‌رفتیم دیگر نمی‌رفتیم. ولی اینها پای ثابت جلسات بودند.

رعیات تقوا در پستی و بلندی روزگار

عبدالواحد رنجبر افزود: یکی دیگر از هم‌دوره‌ایی‌های پدر بیان می‌کرد ما هنگامی که می‌خواستیم گناه نکنیم، پیش برادران رنجبر می‌رفتیم. زیرا آن‌ها فقط در نانوایی و مسجد بودند و مثلا اگر دو روز با آنها بودیم، آن دو روز دیگر مطمئن بودیم که مرتکب گناه نمی‌شویم. واقعا در آن فضا و موقعیت برای کسی که می‌خواست درست زندگی کند، مشکل بود. پدر ما به من می‌گفت که من 4-5 تا بچه داشتم و 3 ماه تهران به دور از زن و بچه می‌ماندیم و بعد از آن به پیش خانواده بازمی‌گشتیم؛ زیرا چاره‌ای برای کسب و کار و امرار معاش نداشتیم. شما فکر کنید که ما بدون فرزند چگونه باید زندگی کنیم. پدر مرحومم می‌گفت که بیشتر ضروریات دین قبل از همه بر ما ضرورت پیدا می‌کرد.

از کوزه همان تراود که در اوست؛ مادر استاد رنجبر نمونه بود

وی در بیان نحوه تربیت فرزند استاد رنجبر عنوان کرد: مادربزرگم از سن 13 سالگی ایشان را به برپا داشتن نماز و روزه گرفتن واداشته بود. ایشان کنار پدرم می‌نشست و می‌گفت می‌خواهم ببینم که نمازتان را می‌خوانید یا نه، البته نه به آن معنا که مجبور کند. پدرم تعریف می‌کرد، سال اولی که به سن تکلیف رسیدم تابستان بود و نتوانستم روزه بگیرم. یک ماه زمستان مادرمان مکلف کرد که روزه‌هایمان را بگیریم. مادر مجبور نمی‌کرد، بلکه توجیه می‌کرد، ایمانی که داشتیم 70 درصدش به خاطر مادرمان بود؛ چون مادرمان شخصیت مؤمن و با ایمانی داشت.

حمایت همسر عامل موفقیت ایشان بود

عباس عبدالهیان، داماد استاد رنجبر عامل موفقیت استاد رنجبر را حمایت همسر ایشان دانست و گفت: بنده 26 سال است که داماد این خانواده هستم؛ به نظرم بیشتر عوامل موفقیت استاد رنجبر همسر ایشان بود؛ چراکه با وجود 9 فرزند می‌گفت استاد رنجبر درس یاد بدهد، استادی کند، من نیز وظیفه خودم را انجام می‌دهم و فرزندان را نگه می‌دارم.

وی با اشاره به اینکه تمام رفتار و اعمال استاد منطبق با دستورات قرآن و کلام خداوند بود، اظهار کرد: اگر جایی صحبت می‌کرد از قرآن می‌گفت، تا به حال ندیدم استاد پشت سر کسی بدگویی کند، در صحبت‌هایش در همه حال می‌گفت اسلام این را می‌گوید، قرآن این را می‌گوید. رفتار ایشان به گونه‌ای بود که اگر در وضعیتی ما ناراحت بودیم با دیدن استاد واقعا دگرگون و حالمان عوض می‌شد. در این 26 سال ندیدم که یک بار به من اخم و یا بداخلاقی کند.

تأکید استاد بر نماز اول وقت و مسجد رفتن

داماد استاد رنجبر افزود: استاد خیلی به نماز اول وقت، شرکت در نماز جمعه و جماعت اهمیت می‌داد؛ یعنی حتی اگر 100 میهمان هم به خانه‌اش می‌آمد اذان که می‌شد وضو می‌گرفت و می‌گفت با اجازه من رفتم مسجد، شما بنشینید تا من بیایم و وقتی که میهمان این رفتار استاد را می‌دید غیرممکن بود بنشیند آنها هم به دنبال استاد به مسجد می‌رفت.

وی با بیان اینکه استاد بیشتر وقت خود را به قرائت قرآن می‌پرداخت، عنوان کرد: این اواخر که یکی از قرآن‌هایش را باز کرده بودیم در صفحه اولش نوشته بود از این تاریخ تا این تاریخ یک ختم قرآن و یکی از قرآن‌هایش را 90 بار ختم کرده بود. استاد با اخلاق خوب و تواضعی که داشت باعث جذب جوانان به جلسات قرآن می‌شد و همیشه قرآن‌آموزان را تشویق می‌کرد.

پایبندی استاد به جلسات قرآن مثال زدنی بود

حسین رهبری، از شاگردان استاد رنجبر با بیان اینکه سال‌های متوالی این افتخار را داشتم که به‌عنوان خادم‌القرآن در کنار استاد باشم، گفت: قبل از شروع جلسات رحل‌ها را می‌چیدم تا استاد تشریف بیاورند؛ ایشان بدون هیچ تأخیری در جلسات حضور پیدا می‌کردند. یکی از خصوصیات ایشان پایبندی خیلی دقیق و شدید به جلسات بود؛ مثلا جلسات حتی با یک نفر هم تشکیل می‌شد، گاهی بود که بنده، استاد و با یک نفر جلسه را تشکیل می‌دادیم.

وی بیان کرد: در آن زمان مسجد محمدیه قم با توجه به شرایطی که داشت و هیئت امنای مسجد خیلی با برگزاری جلسه موافق نبودند با این حال استاد شب‌های شنبه را جهت برگزاری جلسات قرآن هماهنگ کرده بود. اوایل انقلاب به دلیل جنگ سوخت خیلی کم بود و زمانی که نماز تمام می‌شد بخاری‌ها را خاموش می‌کردند و می‌گفتند سوخت نیست و برای اینکه جلسه برگزار شود بعضا خودمان چراغ و بخاری می‌آوردیم و مسجد را گرم می‌کردیم. حتی یک شب‌ آقای تهرانی که خبرنگار رادیو قرآن بود تشریف برای ضبط برنامه به مسجد محمدیه آمد و از دیدن این وضعیت تعجب کرد و گفت شما چطور جلسه‌داری می‌کنید که استاد گفت بله ما در شرایط بدتر از این هم جلسه تشکیل دادیم.

استاد خود به دنبال استعدادها می‌رفتند

شاگرد استاد رنجبر با اشاره به اینکه یکی از خصوصیات استاد استعداد‌یابی بود، افزود: طبق تعریف خود استاد که یک روز از جلوی مسجدی رد می‌شدند و مراسم ختمی آنجا برگزار بوده، ایشان با شنیدن صدای خوب قاری وارد مسجد می‌شوند و به قاری می‌گویند شما خوب می‌خوانید فقط یک مقدار اشکالات جزئی دارید که اگر دوست دارید به مسجد محمدیه‌ بیایید، من در خدمتتان هستم شما بخوانید ما از محضرتان استفاده می‌کنیم. اگر استاد متوجه می‌شد که کسی در این زمینه استعدادش خوب است دیگر رهایش نمی‌کرد.

رهبری ادامه داد: همین‌طور استاد علامی یکی دیگر از دوستان قاری‌ که جزو شورای اساتید نیز هست، تعریف می‌کند که من هرچه دارند از استاد رنجبر است. استاد علامی می‌گفت زمانی که من در جلسات استاد رنجبر شرکت می‌کردم و قرآن می‌خواندم استاد ایرادهایی از من می‌گرفت؛ خوب استاد اخلاقی داشتند که از هر کسی که خوب می‌خواند بیشتر ایراد می‌گرفت و در مورد آنهایی که مبتدی بودند کمتر تا از جلسات زده نشوند. استاد علامی تعریف می‌کرد که من چند جلسه‌ای نرفتم تا یک روز استاد را در خیابان دیدم و ایشان گفتند چرا به جلسات نمی‌آیی و خیلی اصرار کردند، خلاصه من را به جلسه برگرداندند و از آن روز من خیلی شیفته استاد شدم.

وی اظهار کرد: یکی دیگر از خصوصیات مهم استاد که خیلی به آن اهمیت می‌داد حفاظت از بیت‌المال و اسراف نکردن بود. همچنین استاد به شاگردان و اطرافیان خود نیز خیلی اهمیت می‌داد.

رهبری با اشاره به دوران آموزش قرآن استاد رنجبر، گفت: طبق گفته خود استاد، والده مرحومه ایشان برای آموزش قرآن استاد خیلی زحمت کشیده‌اند. با توجه به زندگی سختی که داشتند و نمی‌توانستند هزینه‌ای برای معلم قرآن پرداخت کنند با این حال مادر مرحومشان کرباس می‌بافتند تا استاد بتواند قرآن بخواند و در این زمینه آموزش ببیند.

وی عنوان کرد: استاد خیلی متواضع بود، یادم هست جوان‌تر که بودم صبح روزهای جمعه به خانه ایشان در روستای فردو می‌رفتم و یک ساعت با هم تمرین می‌کردیم و راهنمایی‌های لازم را کسب می‌کردم و شب هم در مسجد محمدیه قرار می‌گذاشتیم.

برای مشاهده بخش دوم گزارش این نشست اینجا کلیک کنید!

captcha