ابراهیم علیپور، رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با ایکنا، درباره سخنان سروش در مورد کرونا گفت: ایشان مدعی شدهاند که ائمه(ع) و امامزادگان مدفون در زیر خاک صدای ما را نمیشوند و نمیتوانند رفع حاجت کنند یا آنان به طبیب مراجعه میکردند و چگونه میتوانند شفا دهند، در حالی که در آثار درون دینی صدها کتاب در مورد شفاعت، توسل و اینکه ائمه(ع) ناظر به اعمال ما هستند یا اعمال ما به آنها عرضه میشود وجود دارد که به عنوان نمونه به چند آیه و روایت اشاره میشود.
علیپور بیان کرد: قرآن در آیه 91 اعراف در مواجهه حضرت شعیب با قومش آمده که وقتی این قوم مورد عذاب قرار گرفتند مورد خطاب قرار گرفتند که من پیام خدا را به شما رساندم و ناصح شما بودم، ولی گوش نکردید. در داستان حضرت صالح در آیات 77 تا 79 اعراف باز این مسئله وجود دارد که بعد از مرگ و عذاب حضرت صالح آنان را مورد خطاب قرار داد که من ناصح شما بودم ولی نصیحتهای مرا گوش ندادید؛ اگر کسی که میمیرد صدای ما را نمیشنوند این نحوه سخن گفتن از سوی صالح و شعیب یا حتی حضرت لوط به چه معناست؟ در توبه حضرت آدم هم روایات متعددی از اهل سنت و شیعه داریم که وقتی آدم مرتکب گناه شد سر به آسمان بلند کرد و خدا را قسم داد و پیامبر(ص) و اهل بیتش(ع) را واسطه قرار داد؛ از پیامبر(ص) پرسیدند آدم چگونه توبه کرد فرمود: «بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین(ع)»؛ آنان را واسطه قرار داد. این روایات در مجمع الزوائد، کنزالعمال، معجم الاوسط و ینابیع المودة، تذکرة الموضوعات، و در برخی کتب حدیثی آمده است.
وی اظهار کرد: دکتر سروش این روایات را بهتر میدانند و مغلطه میکنند؛ مگر در بدر پیامبر(ص) دستور نداد که کشتههای کفار را در چاه ریختند و با سرکردگانشان سخن گفت و به اصحابش فرمود که شما شنواتر از آنان (کشتگان جنگ بدر) نیستید؟ آیا میتوانیم این همه روایت و آیه را نادیده بگیریم؟ مگر امام علی(ع) بعد از جمل و صفین با کشتهها و اهل قبرستان سخن نگفت؟ مگر در همین نهجالبلاغه نیست که به اهل قبرستان چنین سلام کردند: السلام علیکم یا اهل الوحدة السلام علیکم یا اهل الوحشة السلام علیکم یا اهل الدیار الموحشة و....، مگر از آنها سؤال نپرسید! این چه مغالطه آشکاری است که یک مدعی فلسفه میکند؛ خدا در قرآن به پیامبر(ص) خطاب کرده که با پیامبران گذشته سخن بگوید؛ لذا نباید حقایق قرآنی و روایی را برای سخنان بیجای خود ذبح کنیم.
علیپور با بیان اینکه ائمه(ع) وسائط فیض و برگزیدگان خدا در روی زمین و وسیله اتصال ما به خدا هستند، تصریح کرد: در روایت بیان شده وقتی فاطمه بنت اسد درگذشت پیامبر(ص) بر بالین وی نشست و فرمود که ای مادرم پس از مادرم خدا تو را رحمت کند؛ با او سخنها گفت؛ پیامبر(ص) لحدی ساخت، خاکش را با دست خود درآورد و در قبر رو به پهلو دراز کشید و فرمود: خدایا فاطمه بنت اسد را بیامرز و جایگاهش را وسیع گردان به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند؛ اگر واقعاً پیامبران قبل تأثیری در فراخی، نزول رحمت و رفع سختی نبودند، آیا پیامبر حرف لغوی میزد؟؛ این روایت در «حلیةالاولیاء» و «طبقاتالاصفیاء»، «مجمعالزوائد»، «المناقب خوارزمی» و ... نقل شده است.
عضو گروه علمی فلسفه و کلام جامعةالزهراء(س) اضافه کرد: در مسند احمد بن حنبل و سنن نسائی نقل شده که مرد نابینایی نزد پیامبر(ص) آمد و از خدا خواست مرا عافیت ببخشد، پیامبر(ص) فرمود: اگر میخواهی الان دعا میکنم، ولی اگر به تأخیر بیندازم بهتر است و بعد به دستور پیامبر(ص) آن فرد دست به دعا برداشت؛ روایت در «مستدرک الصحیحین» و «معجم الصغیر» آمده، «ابنحجر مکی» در کتاب «محرقه» از شافعی نقل کرده که به اهل بیت پیامبر(ص) توسل میجست و میگفت: «آل النبی ذریتی و هم الیه وسیلتی ارجو بهم اعطا غدا.»
علیپور بیان کرد: در «صحیح بخاری» نقل شده که «صائب بن یزید» گفته به همراه خالهام خدمت پیامبر(ص) رفتیم و او عرض کرد پسر خواهرم مریض است و پیامبر(ص) دست بر سرم کشید و با مقداری آب وضو گرفت و من از آن آب خوردم؛ پیامبر(ص) کسی را از طبیب منع نفرمود و خودشان هم مراجعه داشتند، ولی باز منکر دعا و توسل نبودند؛ در کنار طبیب، دعای پیامبر(ص)، ائمه(ع) و صلحا میتواند مؤثر باشد و روش این بزرگان همین بود.
وی اضافه کرد: کار اصلی ائمه(ع) همانند کتابالله و نبی اکرم(ص) هدایت مردم و گستراندن عدالت، به کمال رساندن مردم از طریق اتصال به باری تعالی بوده و مانند همه انسانهای حقیقتطلب به تمامی حاجات مردم توجه داشته و دارند؛ آنان زنده و مرده ندارند؛ کارشان اولاً و بالذات وسیله بودن برای رفع حاجات دنیایی نیست، بلکه وسیله اعتلا و هدایت مردم به معنای حقیقی کلمه و اتصال مردم به خدا هستند، ولی در کنار این موارد قطعاً هر چه از دستشان برآید و صلاح باشد از خدا میخواهند تا واسطه فیض برای رفع حاجات مادی مردم هم باشند همان طور که همه انبیاء واجد این ویژگی بودند.
استاد جامعةالزهراء(س) با بیان اینکه در کتب عرفانی و کلامی ولایت تکوینی در کنار تشریعی بحث شده و بسیاری از علما قائل به ولایت تکوینی هستند و این موضوعات به تفصیل در آثار متعدد مورد توجه واقع شده است، اظهار کرد: ایشان مدعی شده روحانیان به جای ارجاع مردم به پزشک به دعا و ائمه(ع) ارجاع میدهند. کدام روحانی خردمند و مرجع تقلیدی به مردم توصیه کرده که دکتر نروند؟ همه توصیه میکنند که مردم مراقب سلامتی خودشان باشند و در موارد لزوم به پزشک مراجعه کنند، پس چگونه است که این همه عقلانیت و خردمندی را نمیبینیم، ولی برخی رفتارها در گوشه و کنار را محور قرار میدهیم، بزرگ میکنیم و مستمسک حمله به علمای دین و حوزههای علمیه قرار میدهیم؟ مگر در آمریکا کشیشی قرآن را آتش نزد؟ و فرد دیگری کتاب پزشکی را پاره نکرد؟ در مقابل تعطیلی مراکز دینی این همه روحانی یهودی و یا مسیحی موضع گرفتند هیچ سخنی و نقدی نمیکنید، آن وقت وقتی در ایران یک روحانی بیخرد کار ناشایستی کرد، رفتارش را به همه روحانیت شیعه تعمیم میدهید.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: این همه عقلانیت و خردمندی و حضور اکیپهای روحانی در خدمترسانی و حضور در کنار بیماران و پزشکان را نادیده میگیرید و دنبال یک نقطه ضعف میگردید تا قیصریه را به آتش بکشید. نکند مصداق هزار چراغ دارد و بیراهه میرود باشیم؛ ایراد گرفتهاند که چرا ضریح و مراقد ائمه(ع) ضدعفونی میشوند و از این نتیجه گرفته است که ایشان نمیتوانند از ضریح خود مراقبت کنند. این سخن عامیانهترین نقد و عوامفریبی آشکاری است.
وی تصریح کرد: توجه کنید اگر مراکز دینی را ضدعفونی کنیم این طور سخن میگویند و اگر نکنیم انسان را به ارتجاع و بیتوجهی به بهداشت و مردم متهم میکنند. این نحو سخن گفتن نه به مصلحت خرد و حکمت و نه به مصلحت بزرگواری مانند ایشان است. این بیمحابا سخن گفتن نشاندهنده آن است که حقیقت ایمان ما دچار آسیب و شکاف جدی است و تا چنین است «نه زین رشته سر میتوان تافتن/ نه سر رشته را میتوان یافتن».
علیپور با تأکید بر رعایت اخلاق در قضاوتها، تصریح کرد: در یک مناظره علمی یا گفتوگوی یکطرفه علمی قطعاً دوری از تقابل، نفرتپراکنی، پیشداوری، کینهورزی، عوامزدگی جزء اصولی است که میتواند بر تأثیر سخن و همراهی انصاف و عدالت در سخن بیفزاید. اقتضای حکمت است که انسان سخنانش را مرور کند بر مواضع خویش نظر افکند و خردمندانه آنها را از موارد ذکر شده بپیراید.
وی افزود: البته شرط احاطه و تخصص در همه رشتهها و موضوعات هم وجود دارد، به ویژه در موضوعات الهیات، دین و مذهب که نیازمند تخصصهای ذوجهات و متعدد است. تخصص در دین غیر از خواندن چند آیه و روایت است؛ برای اینکه فردی متخصص دین و الهیات و مجتهد شود، باید منابع نقلی، عقلی، کتب و سنت و صدها هزار روایت و تفاسیر مختلف، اصول و فقه مسلط بوده و مبانی مذهب را بداند نه اینکه با چند روایت قضاوت و نقدی کند.
علیپور بیان کرد: ایشان به امثال کسروی ایراد گرفته و آنان را مورد طعنه قرار داده است. آقای سروش شخصیتهای علمی زیادی را در کشور را مورد سرزنش و تاخت و تاز قرار داده و آنها را به بیسوادی و عدم احاطه علمی متهم کرده است. همین نقد به وضوح در مورد ایشان هم صدق میکند. هفتاد درصد نقدهای ایشان درباره دین و مذهب کلیگویی و فاقد استدلال و ادله لازم است و لزوماً بزک کردن سخنان در دنیای پرآشوب کنونی یا آب و تاب دادن به آنها به معنای حقانیت، مطلوبیت و موفقیت نیست.