به گزارش ایکنا، استاد عبدالجبار کاکایی در بیست و چهارمین برنامه «چشمه حکمت» که به مناسبت ماه مبارک رمضان در خبرگزاری ایکنا تهیه شده، به بیان حکایتی از کتاب ارجمند بوستان سعدی درباره ریاکاری پرداخته است:
یکی از مسائل اخلاقی که این ماه در تحکیم آن تلاش کرد، دوری از ریاکاری است. این ماه، جدای از قناعت، احسان و خیر کردن ماه عبادت است. طبیعتاً دعا کردن و نماز خواندن در این ماه بسیار بیشتر است، اما گاهی اوقات همین نماز خواندن و دعا کردن پلی برای رفتن به جهنم میشود. سعدی در حکایتی زیبا آن را بیان میکند.
شنیدم که نابالغی روزه داشت
به صد محنت آورد روزی به چاشت
به کتابش آن روز سائق نبرد
بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد
* آن روز طفل را مکتب نبردند.
پدر دیده بوسید و مادر سرش
فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز
فتاد اندر او ز آتش معده سوز
به دل گفت اگر لقمه چندی خورم
چه داند پدر غیب یا مادرم؟
چو روی پسر در پدر بود و قوم
نهان خورد و پیدا به سر برد صوم
که داند چو در بند حق نیستی
اگر بیوضو در نماز ایستی؟
*نتیجهگیری که سعدی از این حکایت میکند، این است که وقتی تو عبادت و طاعتت برای خداوند نیست و اصلاً به او توجهی نداری و تنها توجهت به مخلوقات است. چه تفاوتی با آن نوجوانی داری که تصور میکرد اگر پدر و مادرش او را نبینند، کافی است.
پس این پیر از آن طفل نادانتر است
که از بهر مردم به طاعت در است
کلید در دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گزاری دراز
اگر جز به حق میرود جادهات
در آتش کشانند سجادهات
انتهای پیام