به گزارش ایکنا، منصور پهلوان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شامگاه اول آذرماه در نشست «علامه طباطبایی؛ شمسالوحی تبریزی» که از انجمنهای علمی «علوم قرآن و حدیث» و «فلسفه و حکمت اسلامی» دانشگاه تهران به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی برگزار شد، با بیان اینکه سن بنده طوری نبود که بیش از هفت هشت جلسه خدمت ایشان برسم، گفت: ایشان قم بودند و ما تهران، ولی به مناسبتهایی، خدمت ایشان میرسیدیم و سؤالاتی را که در مورد تفسیر المیزان و روش استفاده از عقل در تفسیر بود میپرسیدیم و بنده خاطرات خودم را از این جلسات یادداشت کردهام.
وی افزود: ایشان عادت داشت که وقتی مهمان در منزلشان بود به دیوار یا بالش تکیه نمیدادند زیرا خوف آن را داشت که تکیهدادن باعث تکبر و غرور شود با اینکه ما در مقام شاگرد او بودیم و او استاد ما و سن ایشان هم از ما بیشتر بود. از دیگر خصوصیات ایشان این بود که از هیاهو و جنجال و خودنمایی به شدت پرهیز داشت. از اینکه بخواهند کسی او را بشناسد و پشت سرشان حرکت کند به شدت گریزان بود.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: وقتی از زیارت حرم برمیگشتند دوست داشتند تنها بروند و اگر میدیدند که کسی دنبال ایشان است، برمیگشت و اگر سؤالی داشت جواب میداد و اگر نه میفرمود شما بفرمایید جلو، این در حالی است که امروز افرادی در سطح پایینتر خدم و حشم زیادی دارند.
پهلوان بیان کرد: علامه طباطبایی شخصیت نمونهای بود که مشابه ایشان در تاریخ کمتر وجود دارد؛ اولاً در مراتب علمی مفسر قرآن بود و کار تفسیر را طی 22 سال انجام دادند؛ در فقه و اصول سرآمد بودند، در فلسفه و کلام بینظیر بود و مقالات اصول فلسفه و روش رئالیسم را علیه سوسیالیسم نوشت. شاگردانی تربیت کرد که امروز بیشتر آنان در سطح بالای حوزه هستند. در فلسفه اسلامی تسلط کاملی داشت و آثار ابن سینا همچنین آراء ملاصدرا را تدریس میکرد و بیشتر از تفسیر در فلسفه شناخته شده بود.
وی با بیان اینکه در اصول و فقه هم از مراجع کم نداشتند ولی نخواستند وارد این عرصه شوند، گفت: با مرحوم آیتالله میلانی رفاقت و انس زیادی داشتند و در مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی با یکدیگر همفکری میکردند؛ تفسیر را طی 20 یا 22 سال نوشتند و خودشان میگفتند عاملی که سبب شد تا آن را ادامه دهم آیتالله محمد آخوندی، ناشر این اثر بود زیرا سالی یک جلد را از بنده تقاضا میکرد.
پهلوانی ادامه داد: دو سال بود که به خاطر چاپ بحارالانوار ورشکست شده بود و انتشارات خود را تعطیل کرد و تفسیر المیزان هم در این دو سال چاپ نشد لذا تفسیر عملاً 22 سال طول کشید و در سال 1353 خاتمه یافت. تفسیر قرآن به قرآن در بین شیعه اهمیت زیادی داشت و سؤالاتی هم به دنبال داشت از جمله اینکه آیا ایشان به روایات اهل بیت(ع) اهتمامی ندارند و طرفدار شعار حسبنا کتاب الله هستند؟ این سؤالی بود که در ذهن خیلیها ایجاد شد و برخی به خاطر بدفهمی ایشان را مورد تاخت و تاز قرار دادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: بنده در مقالهای مفصلاً به این بحث با ادله پرداخته و بحث کردهام و فقط در اینجا اشاراتی میکنم.
پهلوانی ادامه داد: ایشان معتقد بود که قرآن در عین اینکه بسیاری از مسائل را به صورت مجمل بیان کرده ولی روشن است؛ مثلاً اقیموا الصلوه، مجمل است ولی گنگ نیست البته تفسیر آن نیازمند رجوع به احادیث است. علامه گفته است قرآن به احادیث و سنت نیاز دارد ولی این نیاز برای تفسیر قرآن است و نه تبیین قرآن زیرا قرآن کریم در مورد حج و زکات و نماز به صورت اجمال سخن گفته است و در دلالت خود ناقص نیست، همانند قانون اساسی که قوانین را به صورت مجمل گفته است.
وی تصریح کرد: بنده از ایشان پرسیدم آیا از احادیث استفاده کردهاید و ایشان فرمود که روش ائمه(ع) در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن بوده است؛ این فرمایش کاملاً صحیح است به خصوص اینکه اهل عامه در اطراف ایشان زیاد بودهاند لذا استنادشان به قرآن بسیار زیاد بوده است و کمتر به فرمایشات ائمه(ع) ماقبل ارجاع دادهاند.
پهلوان اضافه کرد: ایشان میگفت این روش من نیست و من از روش ائمه(ع) بهره بردهام؛ البته باید به این نکته توجه داشت که ایشان در مقابل عامه از قرآن استفاده میکرد وگرنه برای شیعیان فرمایشات پیامبر و هر امامی از ائمه ماقبل خود هم استفاده میکرد.
وی ادامه داد: ایشان به بنده گفتند ما قبل از اینکه تفسیر را آغاز کنیم یک دوره احادیث را هم مرور کردهایم. مثلا درباره حرمت شراب که تدریجی بودن آن شهره است فرمودند حدیثی از امام رضا(ع) داریم که حرمت شراب از همان دوره مکه وجود داشت و به آیه 7 اعراف «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»استناد فرمودند و تاکید داشتند که اثم در آیه 219 بقره «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ» با اثم در آیه قبل میتواند تفسیر شود. یا مثلاً میفرمود: صراط الذین انعمت علیهم در آیات دیگر تبیین شده است؛ در آیه «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» یا آیه «إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» را با آیه «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» تبیین میفرمود.
پهلوان با بیان اینکه خصوصیت دیگر کار ایشان این بود که قرآن را از تأویل و مصداقیابی و جری و انطباق جدا کردند، گفت: مثلاً درباره آیه «یا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» فرمودند که براساس جری و تطبیق به امام حسین(ع) مصداق پیدا میکند ولی شأن نزول آن درباره امام حسین(ع) نیست لذا بزرگترین خدمت علامه این است که قرآن را از محدودنگری و تفسیر به مصداق بیرون آوردند.
استاد دانشگاه تهران تأکید کرد: به نظرم کلمه جری هم از تعابیری است که ایشان به کار برد و از روایتی برگرفته شده است که «القرآن یَجْرِی کمَا تَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» و بنده قبل از ایشان ندیدم کسی از این تعبیر استفاده کرده باشد.
وی در خاتمه تأکید کرد: خیلی از دانشمندان معتقدند که سه کتاب در قرن گذشته نوشته شد که ماندگار است؛ الغدیر، الذریعه و المیزان.
انتهای پیام