کد خبر: 4271134
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰
منابر ماه رمضان علامه شیخ جعفر شوشتری/ 10

ترک توبه معصیت است

یکی از معاصی دائمی، ترک توبه است؛ واجب فوری است و ترک آن معصیت است، به‌طور مثال امروز می‌گویی گناهی نکرده‌ام. گناهی که دیروز آناًفآناً برایت نوشتند چه می‌کنی؟

دعاعلامه شیخ جعفر شوشتری از علمای برجسته خوزستان است که در حدود 150 سال پیش می‌زیست. او صاحب کتاب معروف «خصائص الحسینیه» است. شیخ عباس قمی درباره مقام علامه شیخ جعفر شوشتری می‌نویسد: «جلالت شأنش زیاده از آن است که ذکر شود.»

برخی پژوهشگران معاصر درباره کلام تأثیرگذار شیخ شوشتری نوشته‌اند: «به‌طور کلی شیوه شیخ سخن گفتن با دل‌هاست و به همین دلیل، کشش ویژه‌ای در کلام اوست.» (سنگری، عاشورانگاران، ج ۲، ص ۵۲، ۶۸ و ۶۹). همچنین گفته شده بخشی از اطلاعاتی که در کتاب‌های آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری موجود است، محصول الهام‌های او هستند. 

مرحوم حاج شیخ جعفر، در سال ۱۲۳۰ هجری قمری شوشتر متولد شد و پس از خواندن مقدمات و ادبیات به نجف اشرف مهاجرت کرد و در این شهر و همچنین در کربلا از محضر علمای آن دوران بهره برد و چند سالی نیز از درس شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. او بعد از بازگشت به شوشتر مرجع تقلید مردم خوزستان شد.

شیخ جعفر شوشتری در سال ۱۳۰۳ هجری قمری یعنی در ۷۳ سالگی وفات یافت و پیکر او در نجف اشرف به خاک سپرده شد.

نسخه‌های خطی برخی از منابر شیخ جعفر شوشتری هنوز چاپ نشده است. از این نسخه‌ها قطعات کوتاهی انتخاب شده است که در ایام ماه رمضان برای نخستین بار در ایکنای خوزستان انتشار می‌یابد.

ایمانت را مسوزان از برای همسر و اولاد. خدا می‌فرماید: «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد در حقيقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمايند» (تغابن، 14)؛ آن اشخاصی که انتظار مرگت می‌کشند مثلی دارند. می‌گویند: یک الاغی جان می‌کند، سگی آمد نشست. منتظر مردن او شد؛ طول کشید، الاغ گفت: سگ از برای چه نشسته‌ای‌؟ تو انتظار مردن مرا داری، من تا جمعه نمی‌میرم، خاطرت جمع باشد، برو پی روزی خود؛ گفت: حقیقت اینکه تا شنبه من هم کاری ندارم. 

یکی از معاصی دائمیه، ترک توبه است. واجب فوری است. ترک آن معصیت است. به‌طور مثال امروز می‌گویی گناهی نکرده‌ام. گناهی که دیروز آناًفآناً برایت نوشتند چه می‌کنی؟

یکی از معاصی دائمیه ترک نهی از منکر است. مثلا پدرها منع نمی‌کنند. با آن‌ها و در کنارشان سر بکند. به‌طور مثال شاگرد شارب‌الخمر است، می‌توانی، نهی‌ نمی‌کنی. باید تعصب خدا را داشته باشی. در مردم اگر کسی ببیند با دشمنش راه می‌رود بدت می‌آید، می‌گویی با دشمن راه می‌رود. چگونه با دشمن خدا  راه می‌روی؟

«ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ، كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ» (مائده، 78 و 79) یعنی منع نمی‌کردند. 

انتهای پیام
captcha