خداوند در آیه 38 سوره عنکبوت درباره اقوام گذشته فرمود: «وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ» و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان آراسته بود و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند.
نکته مورد توجه در این آیه عبارت «وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ» است: آنها قومی بینا بودند؛ اما شيطان با تزيين اعمالشان آنها را از راه بازداشت. علامه طباطبایی در اینباره نوشته است «وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ» یعنی پیش از فریب شیطان اهل توحید بود.
این تصریح قرآن کریم به پیشنیه توحیدی قوم عاد و ثمود این نکته را یادآور میشود که انسان نباید به ایمان خود غره و مطمئن شود. خداوند در آیه 97 سوره مؤمنون به پیامبر خود میفرماید: «وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ» بگو پروردگارا از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم.
بخش زیادی از ادعیه ما با عبارت «اعوذ بک» آغاز شده است که به انسان یاد میدهد از چه چیزهایی باید به خداوند پناه ببرد: از جمله این دعا «اللّهمّ إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع و قلب لا یخشع و دعاء لا یسمع و نفس لا تشبع»
به گفته آیتالله جوادی آملی، آنچه نجاتبخش است پناه بردن عملی است، نه گفتن جمله «پناه میبرم»، از اين جهت «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» وقتی نافع است كه انسان حركت كند و وارد سنگر و دژ مستحكم الهی بشود، نه اينكه به تكرار و تلفظ آن قناعت ورزد. همانطور كه تكرار جمله «پناه میبرم به اين سنگر» انسان را از درندگان يا تير دشمن در ميدان جهاد اصغر حفظ نمیكند بلكه پناه بردن عملی مايه نجات انسان میشود.
انتهای پیام