به گزارش ایکنا؛ بیست و چهارمین همایش بزرگداشت ملاصدرا با موضوع «فلسفه و هنر» که قرار بود خردادماه سال جاری برگزار شود، به علت بیماری کرونا و لزوم پرهیز از تجمعات، به صورت مجازی برگزار شد.
زهرا کاشانیها، دانشیار فلسفه اسلامی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران، در این نشست مجازی که فایل آن امروز 21 تیرماه منتشر شد، به بررسی جهاد با نفس، نمود هنر انسانی در آثار ملاصدرا پرداخت و اظهار کرد: نفس انسانی به میزانی که با اراده و اختیار رها و تحت کنترل باشد، میتواند منشأ کرامت انسان باشد و با انتخاب اراده خود در هر سطحی قرار بگیرد و به همان میزان، اهداف و فعالیتهایش را در راستای بهرهمندی از زندگی حیوانی یا قرار گرفتن در مرتبهای از مراتب زندگی انسانی جهت دهد. از همین جاست که بشر هنر انسان بودن خودش را آشکار کند؛ چون در دنیای مادی زیستن و فائق آمدن بر خواستههای نفسانی که مدام انسان را به بدی امر میکند، کاری بس دشوار و طاقت فرسا است. به دلیل اهمیت این موضوع، این مسئله در تمام مکاتب دنیا به گونهای مورد توجه قرار گرفته است و در آثار ملاصدرا به عنوان فیلسوف بزرگ مسلمان نیز جهاد با نفس بر پایه عقل و اراده و در مسیر شریعت محور تمام اعمال و نیات انسانی و رتبهدهنده او در مقابل دیگر مخلوقات الهی است.
سعه وجودی انسان
وی افزود: در رابطه با بیان مسئله باید عرض کنم از آنجا که انسان به عنوان کاملترین نوع موجودات و جزئی از جهان هستی محسوب میشود و موجودی است که دارای فطرتی کمالجو و شخصیت روحانی است، هر کدام از جهانبینیهای مختلف یک چیز را به عنوان ملاک برتری انسان معرفی میکنند. اگر انسان را بیارتباط با غایت هستی مورد مطالعه قرار بدهند، صرفاً به روابط درونی انسان و ارتباطش با سایر اجزا توجه میشود و از درک حقیقت روح انسان غافل میماند. اگر او را مرتبط با خالق هستیبخش بدانند، به تکالیف و اهداف او به گونهای دیگر نگاه میکنند و سعه وجودی او را از فرش تا عرش تبیین میکنند و برای رساندن او به زندگی درخور مقام خلیفهاللهی، دستورالعملهایی اراده میدهند تا بتوانند فطرت او را شکوفا کنند؛ چون هرچند انسان فطرتاً از جانب خدا گرامی داشته شده است، ولی از آنجایی که مکلف است باید در راه کسب تقوا گام بردارد، باید تلاش کند و نفس سرکش خود را رام کند که این، هنر انسان است.
در آثار ملاصدرا به عنوان فیلسوف مسلمان نیز جهاد با نفس بر پایه عقل و اراده و در مسیر شریعت محور تمام اعمال و نیات انسانی و رتبهدهنده او در مقابل دیگر مخلوقات الهی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: یکی از سوالاتی که باید به آن پاسخ بدهیم این است که چگونه زیستن انسان به نحوی که بتواند او را به مرتبه اعلی کمال انسانی برساند و هنر انسانیاش را نمایان کند، در آثار ملاصدرا چگونه مطرح شده است. در این رابطه ما مجبوریم به انسانشناسی صدرایی نظر داشته باشیم. با توجه به پیشرفت علوم در عصر حاضر، انسان هیچ زمان به اندازه امروز برای خودش مسئلهساز نبوده است. شاید علتش این باشد که انسانشناسی جدید توجه به جنبه الهی انسان ندارد، در حالی که انسان دارای حقیقتی مجرد به نام روح است. قرآن کریم هدف والای رسالت پیامبران را تهذیب نفس انسان میداند و این مهم جز با شناخت روح میسور نیست، چون بدون معرفت نفس نمیتوان در جهت تهذیب آن تلاش کرد.
تلقی متکثر انسانشناسی معاصر از انسان
وی در ادامه تصریح کرد: انسانشناسی معاصر تلقی واحدی از انسان ارائه نمیدهد و بیشتر پنهانکننده ذات انسان است تا روشنگر آن. در نتیجه مراجعه به آثار بزرگانی چون ملاصدرا در این زمینه بسیار راهگشاست، چون طبق نظریه وجود در فلسفه اسلامی، انسان هیچ زمان از خدا جدا نیست و چه بداند و چه نداند به مراتب بالای واقعیت متصل است. به همین دلیل به رهبری افراد وارسته برای شناخت صحیح نیاز دارد. لذا ملاصدرا میگوید انسان با شناخت خویش به اصل وجود رهنمون میشود و ابواب آسمان بر او گشوده میشود و ملائکه از هر دری بر او وارد میشوند. پس همانگونه که خدا قرائت کتاب نفس را بر تو واجب کرده است، آن را مطالعه کن و اگر این کار از توان تو خارج است در مجلس دوستان ناصح حاضر شو و ملازم طریقه آنان باشد و به هدایت آنان راه پیدا کن.
انسان باید بین تمام این قوا تعادل ایجاد کند، چون سلامت مطلق یا عدالت که از آن به عنوان اخلاق نیکو تعبیر میشود، به واسطه نیکو بودن تمام صفات و خویهاست
وی افزود: اساس تفکر ملاصدرا درباره انسان مبتنی بر دیدگاه متافیزیکی او به انسان به عنوان عالم صغیر است که میتواند نمونهای از عالم کبیر و همه عوالم و مراتب آن باشد. به نظر ملاصدرا انسان از نظر وجود کاملترین و از حیث ماهیت تامترین و از حیث بساطت اشدّ کائنات است. آنچه به طور متفرق در عناصر جماد و نبات و حیوان است، به طور یکجا در انسان جمع شده است. انسان معجونی از چهار قوه است: قوه بهیمی که منشأ شهوت و حرص است، قوه سبعی که بستر غصب و حسد و عداوت است، قوه شیطانی که مایه مکر، تکبر و حب جاه است و قوه ملکه که منشأ پاکی و طهارت است. در هنگام بلوغ انسان، قوه عقل در او ظاهر میشود که کمال آن در چهل سالگی است.
وی ادامه داد: به اعتقاد ملاصدرا اگر عقل در تسخیر جنود شیطان در بیاید، انسان با شیطان محشور خواهد شد و به عکس، اگر آنها را مسخر خودش کند با ملائکه محشور میشود. پس انسان باید بین تمام این قوا تعادل ایجاد کند، چون سلامت مطلق یا عدالت که از آن به عنوان اخلاق نیکو تعبیر میشود، به واسطه نیکو بودن تمام صفات و خویهاست، نه بعضی از آنها؛ چون بعضی از صفات زشت، منجر به بعضی دیگر میشود و نجات در نیکو بودن تمام خویهاست که این هنر انسانی است.
انتهای پیام