به گزارش ایکنا؛ بیست و چهارمین همایش بزرگداشت ملاصدرا با موضوع «فلسفه و هنر» که قرار بود خردادماه سال جاری برگزار شود، به علت بیماری کرونا و لزوم پرهیز از تجمعات، به صورت مجازی برگزار شد.
فرشته ندری ابیانه، استادیار دانشگاه بوعلی سینا، در این نشست مجازی که فایل آن امروز 28 تیرماه منتشر شد، به تبیین تمثیل «طلا» و «نقره» در اشاره به رابطه ولایت و رسالت پرداخت و اظهار کرد: یکی از مباحثی که هم هنری است، هم عرفانی و هم از منظر زیباییشناسی مهم است، تمثیلاتی است که در توصیف بهشت با آن روبرو میشویم. یکی از این عناوین، کاربرد کلمات «طلا» و «نقره» است. همچنین بحث رنگ، کیفیت و جایگاه آن به عنوان یکی از مهمترین موضوعات حکمی است. درباره ماهیت رنگ، نظرات مختلفی مطرح است. برخی آن را بازنمایی سطحی از نور میدانند، گروهی آن را حقیقتی در عالم خارج قلمداد میکنند. در توصیف بهشت در قرآن و حدیث، ما با بحث رنگ، نور، طلا و نقره روبرو هستیم و تفاسیر متفاوتی از این قضیه شده است.
وی افزود: شاید ما طلا و نقره را نوعی علاقه به ثروت بدانیم یا نوعی زیبایی بصری قلمداد کنیم، اما در «فصوص الحکم» ابن عربی، ایشان رویایی از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند که در آن توجه به ارزش مادی طلا و نقره مطرح نیست، بلکه نوعی نگاه به مسئله ولایت و رسالت مطرح است. در این رویا، پیامبر(ص) دیواری از طلا و نقره را میبیند که یک خشت طلا و یک خشت نقره آن ناقص است و با وجود حضرت، این دیوار کامل میشود. در بیان ابن عربی، طلا نشانه رسالت و نقره نشانه ولایت است. چرا نقره اشاره به رسالت دارد؟ چون بخشی از نقره به صورت سیاه دیده میشود و بخشی از آن به صورت برّاق. رسول در مقامی است که هم بعد معنوی دارد، یعنی از جانب خداست و هم بعد مادی و دنیوی دارد، یعنی به جانب مردم است. بنابراین هم بعد الاهی دارد و هم بعد انسانی دارد. چرا طلا کنایه از ولایت است؟ چون بازتاب نور در آن یکسان است و جنبه سیاهی در آن دیده نمیشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: طلا و رنگ طلایی در زبان عربی معادل واژه «ذهب» است که در اصل به معنای نیکی و درخشندگی است. اصلاً به همین دلیل، نام این فلز را طلا گذاشتند. ویژگی خاص طلا زیبایی، درخشندگی، کمیابی و ارزش مادی آن است. افلاطون طلا را یکی از مصادیق زیبایی میداند و ارزش مادی آن را در نظر ندارد و میگوید طلا را در هر چیزی به کار ببریم، باعث زیبایی میشود. نکته قابل توجه این است که در عبارات و آثار ابنعربی ما این دو فلز را در کنار همدیگر میبینیم؛ یعنی طلا به عنوان گرانترین جواهر زینتی و صنعتی در کنار نقره به عنوان ارزانترین فلز زینتی قرار دارد. شاید این امر تفسیری از این باشد که «الیه یرجع الامر کله ابتدائه و انتهائه».
وی افزود: حال سوال این است که نقره چیست. نقره ارزانترین نوع فلز زینتی است، هرچند ارزش مادی بیشتری از بعضی دیگر از فلزات دارد، اما به عنوان جواهر، فلز ارزانقیمتی تلقی میشود. کلمه طلا در کتاب مقدس هم به کار رفته است و ارتباط رمزگونهای میان «یهوه» و «ذهب» برقرار شده است. کلمه طلا در قرآن شش مورد کار رفته است؛ مثل آیه 91 سوره آلعمران. «فضه» هم در قرآن چهار مرتبه به کار رفته است؛ مثل آیه 33 سوره زخرف. قرآن در توصیف خادمان بهشتی میفرماید دستبندهای آنها از نقره است. با یک نگاه اجمالی شاید بتوانیم بگوییم بهشت ایدهآل زیبایی و کمال در فرهنگ اسلامی است؛ پس بالاترین سطح هر زیبایی را باید در بهشت پیدا کنیم.
وی در ادامه یادآور شد: در مجموعه روایات در بحث خلقت بهشت هم همین مسئله مطرح میشود که خداوند بهشت را با دست خودش و با خشتی از طلا و خشتی از نقره خلق کرد. شاید برداشت ابنعربی از این مسئله توجهی به امثال این روایت باشد که میگوید این موضوع اشارهای به صفت جمال دارد و نه صفات جلال؛ چراکه در فرهنگ اسلامی بهشت یک حقیقت قطعی است، در حالی که صفات سلبی غیرحقیقی و در واقع نوعی نفی نفی است.
وی در ادامه گفت: سوال بعدی این است که چرا تمام بهشت از طلا و نقره است؟ چون از نظر ابنعربی حقیقت بهشت چیزی نیست جز ولایت و رسالت و حضرت ختمی مرتبت مصداق اتم و اکمل این مرتبه است. پس بهشت چیزی جز حقیقت انسان کامل نیست. در روایات، طلا بر نقره مقدم شود. شاید تصور کنیم ارزش مادی طلا بیشتر از نقره است، در حالی که چنین نیست. بحث این است که طلا اشاره به ولایت دارد و ولایت حقیقت رسالت است و از این رو، طلا قبل از نقره آمده است.
انتهای پیام