ضلالت از سوی خدا به معنای عدم هدایت است
کد خبر: 3912477
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۶
حجت‌الاسلام نصیری:

ضلالت از سوی خدا به معنای عدم هدایت است

استاد حوزه و دانشگاه ضمن برشمردن اقوال مختلف در مورد گمراهی و هدایت انسان، گفت: چنان نیست که خداوند بنده‌ای را از آغاز و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای گمراه سازد تا مخالفت با رحمت او لازم آید، بلکه به دنبال خواست و اصرار بنده به گمراهی، او را از این خواست محروم نساخته و گمراهش می‌سازد.

تبیین آراء تفسیری درباره نسبت دادن هدایت و ضلالت انسان به خدابه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد دانشگاه علم و صنعت، امروز، 4 مردادماه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه بقره با اشاره به آیه شریفه 26 این سوره، به تشریح دیدگاه سوم در پاسخ به این سوال پرداخت که «چرا خداوند ضلالت را به خود نسبت داده است؟».

وی گفت: برخی از مفسران می‌گویند که اضلال در این آیه و آیات مشابه باید به معنای لازم «ضلّ» معنا شود؛ یعنی کافران خود گمراه می‌شوند؛ چنان که باید گفت مؤمنان نیز خود هدایت می‌یابند. و این کاربرد مجازی در میان محاورات عربی رایج است؛ چنان که وقتی شتر گم می‌شود، گفته می‌شود: «فلان اضلت ناقته؛ شتر فلانی گم شده است» یا وقتی کسی نقره خود را جهت صیقل دادن در آتش می‌کند، گفته می‌شود: «فلان افسد فضته؛ فلانی نقره خود را تباه کرد». 

وی اضافه کرد: براین اساس، آن چه درباره کافران و مؤمنان اتفاق می‌افتد، آن است که خداوند راه صلاح و فساد را به آنان نشان و آنان را مورد امتحان قرار می‌دهد و سرانجام این خود آنان هستند که راه صلاح یا فساد را برمی‌گزینند. از این جهت هدایت و ضلالت به خود آنان بازمی‌گردد، نه به خداوند.

وی افزود: این دیدگاه مردود است؛ زیرا مخالف ظاهر و بلکه صریح آیات متعدد است که در آنها خداوند هدایت و ضلالت را به خود نسبت می‌دهد. به عنوان نمونه در آیه «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»(صف، 5) خداوند زیغ قلوب کافران را به صراحت به خود نسبت داده است؛ چنان که در آیه «وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًی وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ» (محمد، 17) هدایت مؤمنان را به خود منتسب کرده است.

ضلالت در معنای عدم هدایت

نصیری با اشاره به دیدگاه چهارم در این زمینه اظهار کرد: ضلالت را به معنای عدم و منع هدایت معنا کنیم؛ یعنی در تفسیر آیاتی نظیر «یضِلُّ مَنْ یشَاءُ» به جای آنکه بگوییم که خداوند کافران و فاسقان را گمراه می‌کند، بگوییم که آنان را از هدایت خود محروم می‌‌سازد و همین که آنان از هدایت الهی محروم شوند، خود نوعی اضلال است.

وی افزود: درست نظیر آنکه بگوییم شب امر عدمی است، نه امر وجودی؛ به این معنا که با نتابیدن آفتاب بر زمین، شب پدید می‌آید و همین که خداوند آفتاب را از زمین دریغ می‌کند، شب فرا می‌رسد.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه این دیدگاه نیز به چند دلیل مردود است، اضافه کرد: دلیل اول اینکه چنان که از ظاهر همه آیاتی که در آنها فعل «یضل» به کار رفته پیداست و از کاربست معنایی آن می‌توان دریافت، اضلال امر وجودی است، نه عدمی؛ یعنی «اضلال» در جایی به‌کار می‌رود که واقعاً گمراه ساختن اتفاق افتاده باشد. به عبارت روشن‌تر؛ ادعای کاربست «یُضِل» که از باب «افعال» است، به معنای فعل «یَضِل» خلاف ظاهر است و دلیل کافی برای چنین کاربستی وجود ندارد. بر اساس دلیل دوم، چنان که از آیاتی نظیر آیه «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»(صف، 5) به‌دست می‌آید، حقیقتاً فعل اضلال یا ازاغه از ناحیه خداوند صادر می‌شود و چنان نیست که آن را صرفاً به معنای عدم هدایت معنا کنیم. 

وی افزود: دلیل سوم اینکه اگر ضلالت را به معنای عدم هدایت معنا کنیم، آنگاه بنا به مقتضای وحدت سیاق در تمام آیاتی که فعل «یهدی» در کنار فعل «یضل» بکار رفته است، باید در مفهومی عدمی معنا شود. حال باید پرسید که آیا این دست از مفسران هدایت الهی را به معنای عدمی معنا می‌کنند و آیا اساساً برای هدایت الهی می‌توان مفهوم عدمی را متصور شد؟!

دیدگاه مختار

استاد دانشگاه علم و صنعت در تبیین دیدگاه خود در این باره، گفت: ما پیش از این بیان کردیم که خداوند در اعمال انسان چهار نقش دارد: افاضه اراده، افاضه قدرت، رضایت یا عدم رضایت از عمل و سریان مدّی عمل. مراد از سریان مدّی عمل این است که وقتی بنده‌ای بر کار خیر یا شرّ اصرار می‌ورزد، خداوند او را در همان جهت مورد نظر خود رهنمون شده و کار او را سریان می‌دهد. آیه ذیل گواه مدعاست: «إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ» (نحل، 37).

وی افزود: بر همین اساس، وقتی قرار باشد که خود به دنبال کژی برود، خداوند مانع کژی او نمی‌شود و این کژی را می‌افزاید: «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» (صف، 5) و اگر انسان به دنبال هدایت باشد، به هدایت او می‌افزاید: «وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًی وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ» (محمد، 17) و اگر طالب دنیا باشند، به آنان دنیا می‌بخشد و اگر طالب آخرت باشند، به آنان آخرت می‌بخشد: «کلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاء وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّک وَمَا کانَ عَطَاءُ رَبِّک مَحْظُورًا» (اسراء، 20).

نصیری تأکید کرد: بنابر این، چنان نیست که خداوند از آغاز و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای بنده‌ای را گمراه سازد تا مخالفت با رحمت او لازم آید، بلکه به دنبال خواست و اصرار بنده به گمراهی، او را از این خواست محروم نساخته و گمراهش می‌سازد؛ یعنی مانع گمراهی او نمی‌شود؛ همان‌گونه که اختیار انسان چنین اقتضایی دارد.

انتهای پیام
captcha