محمدصادق رحمانیان صحبتهای خود را با اشاره به پیشینه قالب رباعی در شعر فارسی آغاز کرد و گفت: ما در شعر کوتاه سنتی فارسی دو قالب «رباعی» و «دوبیتی» را داریم، که از از دیگر قالبها معروفتر و ساخته ذهن و روح ایرانیان هستند. عرفانپور در مقدمه «شمعدانیها» توجه داده که رباعی در ذهن و زبان ایران بوده است اما خودش را به عروض فارسی انطباق داده است. همانطور که مرحوم بهار در کتاب «سبکشناسی» میگوید حتی منظومه هجایی «درخت آسوریک» بر همین وزن بوده و ترانه و چامهها که وزن هجایی داشته را به وزن رباعی تطبیق دادهاند.
ریشه رباعی به کجا میرسد؟
این منتقد ادبی با بیان اینکه در گذشته برخی رباعی را یک قالب رسمی میدانستند که بیشتر میان ادبا ترویج داشته و دوبیتی بیشتر لسان مردم کوچه و بازار بوده است؛ عنوان کرد: بد نیست اشاره کنیم که اشعار محلی کهن هم در وزن و قالب رباعی موجود بوده است. یعنی تنها به صورت رسمی و ادیبانه حضور نداشته است. مثلا مولف قابوسنامه که در قرن پنجم میزیسته، یک شعر طبری بر وزن رباعی نقل کرده است که نشان میدهد سنت کهن رباعی در میان اقوام و گویشهای مختلف مردم ایران هم رواج داشته است.
وی افزود: طبق گفته استاد شفیعی کدکنی در کتاب «موسیقی شعر»، در قرن سوم در مجامع صوفیان رباعیاتی وجود داشته است که در مجلس ذکر با آن سماع میکردند؛ اگر چنین باشد، ما در تاریخ رباعی یک قرن جلوتر از رودکی در قرن چهارم میافتیم که مبدع وزن رباعی است.
شاعر مجموعه شعر «انار و بادگیر» در ادامه به وضعیت قالب رباعی در دوران معاصر اشاره کرد و گفت: در دوران معاصر، نیما (یوشیج) که متحولکننده شعر سنتی ماست، خود چندین رباعی دارد و در آخرین کتابی که از نیما – توسط سیروس طاهباز در سال 1387- چاپ شده، حدود 2000 رباعی ذکر شده است.
بیشتر بخوانیم
وی و بیان اینکه مضامین رباعیات نیما بسیار کهنه و تکراری است و به ندرت هم پایانبندی محکم دارد؛ عنوان کرد: اگرچه تقریبا گرمایی در رباعیات نیما شاهد نیستیم اما تازگیهایی در شیوه روایت او وجود دارد، که قابل توجه است. یکی از ویژگیهای رباعی نیما هم پیوستگی روایی و تکنیک گفتوگو است، که علت آن هم نزدیک شدن به زبان گفتار و مردم است.
رحمانی ضمن اشاره به اینکه در تاریخ شعر بعد از نیما، شاعران سنتگرای جدید مانند ابتهاج و مشیری و نادرپور و شاعران مکتب نیما مانند اخوان ثالث و شاملو و سهراب و فروغ فرخزاد را داریم؛ اضافه کرد: اولین کسی که در میان شاگردان مکتب نیما به شکل جدی رباعی میسراید، سیاوش کسرایی -در سال 1345- است، که البته در آن روزگار مورد توجه قرار نگرفته است.
او ادامه داد: بعد از کسرایی، در سال 1356 منصور اوجی در کتاب «مرغ سحر» 40 رباعی منتشر میکند و از اینجا به بعد شاهد یک نوع تازگی در قالب رباعی هستیم که هم در نوع نگاه شاعر و هم در واژگانی که به کار میبرد و پیوستگی رباعیها با هم دیده میشود.
مدیر سابق رادیو فرهنگ در ادامه به سیر قالب رباعی پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: پس از انقلاب در حوزه اندیشه و هنر اسلامی هم شاعران پیشکسوت مانند مهرداد اوستا، مشفق، حمید سبزواری و شاملو و شاعران جوانتر مانند قیصر امینپور، سید حسن حسینی، یوسفعلی میرشکاک و دیگران را داریم. از مهمترین دفترهای رباعی که تحت تاثیر «مرغ سحر» اوجی قرار گرفته بود، «همصدا با حلق اسماعیل» و«در کوچه آفتاب» بود؛ اما اواخر دهه 60 محمدرضا عبدالملکیان در کتاب «رباعی امروز»، گزیدهای از رباعیات 90 شاعر نسل انقلاب را جمعآوری و درحقیقت جریان رباعی در دهه 60 را مکتوب کرد.
آسیبشناسی رباعی امروز ضروری است
رحمانی با تاکید بر اینکه در دهههای اخیر هم شاعرهای تازهواردی داریم که رباعی را هم در وزن و هم در فرم دوباره تجربه کردهاند؛ تصریح کرد: همه اینها باید آسیبشناسی شود. یکی از آسیبهای رباعی امروز غیرمتعادل کردن عناصر شعری مانند اندیشه، موسیقی، زبان، عاطفه و خیال است؛ درصورتی که همه اینها باید بهصورت متعادل و متوازن حضور داشته باشند که در آثار عرفانپور عناصر اندیشه، زبان، موسیقی، عاطفه و خیال بهصورت متعادل وجود و حضور دارد.
این منتقد ادبی «فیلسوفمآبی غیرضروری» را از دیگر موارد آسیبزننده به رباعی امروز خواند و اضافه کرد: درست است که همه رباعیسراها بهرهای از تفکر خیامی دارند اما از آنجا که همه از آن آبشخور ذهنی که حضرت خیام داشته، به اندازه خیام سهم ندارند؛ منتسب کردن خود به بزرگان حوزه رباعی مثل خیام نوعی فیلسوفمآبی است و ما نمیتوانیم القاب فریبنده برای خود به کار ببریم که انسان را دچار خودبسندگی کند.
مولف مجموعه «با همین واژههای معمولی» سعی در مدرننمایی از طریق بازیهای نحوی و زبانی و تغییر چیدمان کلمات را از دیگر آسیبهای رباعی امروز خواند و افزود: متاسفانه برخی شاعران امروز آن را بسیار افراطی انجام میدهند. مسئله دیگر هم بکارگیری اصطلاحات رایج و عامیانه در رباعی است که اگر متعادل نباشد، آسیبرسان است؛ خوشبختانه در شمعدانیهای عرفانپور از این آسیبها ندیدم.
چهار بخش منظومه ذهنی عرفانپور
رحمانیان در بخش دیگر صحبتهای خود به ویژگیهای رباعیات عرفانپور پرداخت و گفت: منظومه ذهنی عرفانپور بر اساس رباعیاتش به چهار بخش یا رویکرد «طبیعت»، «اجتماع»، «حماسه» و «مذهب یا آئین» قابل تقسیم است که در حقیقت این چهار منظومه ذهنی چهار تابلو هستند که یک مکتب جامع را به ما نشان میدهد اما به نظر من کار را از انسجام خارج میکند و چهار فصل متفاوت را پیش روی چشم ما قرار میدهد.
وی افزود: البته ممکن است این چهار منظومه یا ستاره موضوعی که اشاره شد، در یک مدار منظم قرار گیرد اما میتوانست از انسجام ذهنی بهتری در این رباعیات بهره جست.
این منتقد ادبی در خصوص نحوه چینش رباعیات شمعدانیها عنوان کرد: به لحاظ حسی چینش رباعیات خوب است اما وقتی این کتاب را میخوانیم، در دورههای مختلف با تغییر لحن و نوع نگاه شاعر مواجه میشویم و اگر عناوین دفترهای گذشته با ذکر تاریخ قید میشد، یک منتقد به راحتی میتوانست سیر حرکت رباعیات و منظومههایی که شاعر ساخته و پرداخته است را به دست بیاورد.
رحمانیان با تاکید بر اینکه رباعیهای مجموعه «شمعدانیها» به لحاظ زبان و محتوا در فضای ساده جریان دارد، تصریح کرد: در هیچکدام از رباعیها دشوارگویی و لکنت نداریم که نشان میدهد ذهن شاعر بدون لکنت است؛ به همین دلیل هم مخاطب یا خواننده خود را یکراست به نقطه زیبایی شعر میبرد و کاری به سفیدخوانی متن و مشارکت فعال خواننده در خوانش و تاویل شعر ندارد. در حقیقت نشانی ملاقات شاعر و مخاطب کاملا سرراست است.
رباعی عرفانپور سهل و ممتنع است
این مدرس دانشگاه و منتقد ادبی ضمن بیان اینکه رباعیات عرفانپور در عین سادگی به ظرافتهای ادبی هم آراسته است و مخاطب را به دوبارهخوانی رباعیها وادار میکند، عنوان کرد: «غافلگیری» و«اعجاب» از ویژگیها و همراهان قدیمی رباعیهای ساده و موفق هستند. در کتاب «شمعدانیها» هم برخی رباعیات غافلگیرکننده و گاهی اوقات پاره آخر رباعی اعجابانگیز است. این همان ویژگی سهل و ممتنعی است که سعدی در غزلیات خود انجام داده است، یعنی هم ساده است و هم مخاطب را شگفتزده میکند. رسیدن به این امر کار سختی است که عرفانپور در رباعیات خود به آن رسیده است.
وی با اشاره به اینکه رباعیات «شمعدانیها» بسیار آراسته است و کلمات حشوآمیز تقریبا در رباعیات دیده نمیشود؛ اضافه کرد: یکی از کارهای دیگری که عرفانپور در حوزه رباعیات انجام داده این است که رباعی را به کلمات قصار، پندهای شاعرانه، احکام اخلاقی و حتی کاریکلماتور تبدیل کرده است.
نقطه اوج عرفانپور در رباعیات اجتماعی اوست
مدیر پیشین رادیو فرهنگ در ادامه گفت: مجموعه «شمعدانیها» از منظر ساختار رباعی هم کاملا سالم است و به اصطلاح هیچ هنجارگریزی فرمیکی ندارد. نقل روزمرگیها و مناسبات اجتماعی در رباعیات بخش اجتماعیات «شمعدانیها» بهخوبی قابل مشاهده است. همچنین عرفانپور در این مجموعه از واژههای رسانهای و اصطلاحات روزمره و اخباری بهخوبی استفاده کرده است و نقطه اوج رباعیات عرفانپور را هم باید در همین رباعیات اجتماعی او سراغ بگیریم که دستگاه فکری منسجمتری دارد.
رحمانیان در پایان عنوان کرد: به اعتقاد من در قالب رباعی برخی مصرعها را به انتخاب میتوان حذف کرد و پیشنهاد من به عرفانپور هم همین است. مثلا در رباعی
«تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی، وگرنه میفهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است»
میتوان دو مصرع اول را حذف کرد، چنان که در ذهن مردم ایران هم ناخواسته حذف و فقط دو مصرع پایانی ماندگار شده است.