مرهم زخم امیرالمؤمنین(ع) باشیم
کد خبر: 4133485
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۱
مجالس ماه رمضان علامه شیخ جعفر شوشتری/ 20

مرهم زخم امیرالمؤمنین(ع) باشیم

علامه شیخ جعفر شوشتری در کتاب «فوائد المشاهد» آورده است: یکی از راه‌های توسل به امیرالمومنین(ع) یادآوری مواعظ ارزشمند ایشان است و اگر این مواعظ در جانت اثر کند، مرهمی برای زخم امام می‌شود.

فوائد المشاهدمتن زیر مجلس بیستم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در عتبات عالیات عراق برپا شده؛ در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.

ترجمه مجلس بیستم که در شب 21 ماه رمضان در نجف اشرف ایراد شده از نظرتان می‌گذرد:

در آستانه پایان ماه مبارک رمضان؛ ماه نزول قرآن کریم هستیم، با وجود این، از هیچ نکته‌ای از قرآن کریم متأثر نشدی و چیزی از آن بر قلب تو نازل نشد، در حالیکه قرآن کریم برای مؤمنان، مایه هدایت و شفا و برای کافران، مایه کوری و گمراهی است. خداوند می‌فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» (آیه ۸۲ سوره اسراء) و همچنین می‌فرماید: «الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ، الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» (آیه 1 تا 2، سوره ابراهیم).

هر بار کلمه «کافرین» را به کار می‌برم و درباره کفار سخن می‌گویم اعتراض می‌کنی و می‌گویی این آیه درباره کافران نازل شده است، چه دلیلی برای ذکر آن وجود دارد، من که کافر نیستم؟ بله به حسب ظاهر کافر نیستی و شهادتین را بر زبان می‌آوری، اما علامت‌های کفر و نشانه‌های کافران را در تو می‌بینم و از جمله این علامت‌ها این است که کافران دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند: «وَوَيْلٌ لِلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ، الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ» (سوره ابراهیم، ۲ تا ۳) این صفت در تو نیز وجود دارد که دنیا را بر آخرت برگزیده‌ای، پس هوشیار باش از اینکه در زمره کافران باشی.

آیاتی که برای شما خواندم قدرت خدای تبارک و تعالی و ترس‌هایی قیامت را نشان می‌دهد و در آیه «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ، الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ» (انفطار، 6 و 7) خطاب آیه متوجه انسانی است که نسبت به پروردگار خود که او را بدون نقص آفرید، مغرور نشود. پروردگار تو کریم و بزرگوار است، اما اجازه بده سوالی کنم: آیا کرم خداوند مخصوص تو است؟ یا او نسبت به کسی که تحت ظلم تو قرار گرفته کریم نیست؟ خودت را به کرم خداوند فریب نده، زیرا خداوند در حق افراد مظلوم کریم است و به زودی تقاص ظلم تو را از کسی که به او ظلم کرده‌ای می‌گیرد.

«فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ» (انفطار، 8) خداوند بیرون از حد شمارش مخلوقاتی آفریده است و همه آنها را بدون شباهتی میانشان و به شکل‌های مختلف آفرید و این نشانه حکمت خداوند است. اگر مقدر بود که انسان‌ها در آفرینش شبیه یکدیگر باشند دچار هرج و مرج می‌شدند، بنابراین مراد از کرم خداوند آن است که شبیهی برای او نیست، اینکه شما وقتی گناهی مرتکب می‌شوید می گوید خداوند کریم است، دچار خطا شده‌اید بلکه موضوع این است: «كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ، ... وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ، يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ، ... وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ». (آیات 9، 14، 15 و 17 سوره انفطار)

سوگند به خداوند، برخی از مردم به این دنیا می‌آیند و از آن خارج می‌شوند بی آنکه در طول زندگی‌شان قطره اشکی از ترس و خشت خداوند از چشمانشان سرازیر شود. اگر به آنها بگویی که امیرالمومنین(ع) از ترس خداوند می‌گریست، تعجب می‌کنند و می‌گویند مگر امام می ترسید؟ آیا شخصی مانند امام علی(ع)از خداوند می‌ترسید؟ چگونه امام از خداوند نترسد؟ از خدایی که به فرستاده خود می‌گوید: «وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ» و تو چه می‌دانی که روز جزا  چه روزی است؟

ما را به تجارت خانه دنیا آورده‌اند تا بتوانیم منافعی برای خود کسب کنیم، اما هیچ به دست نیاوردیم. در تاریکی به سر می‌بریم و نوری نداریم تا از این تاریکی‌ها خارج شویم. در چنین حالی شایسته است که حداقل بگویم نمی‌دانم که عاقبت امرم چگونه می‌شود. تو به چه چیزی مغروری؟

اگر امیرالمومنین(ع) در بین ما حاضر بود و تو را در این حالت گناهکاری می‌دید می‌گفت ای کاش تو در میان افراد معاویه بودی و نزدیک من نبودی تا تو را در این حالت گناه نمی‌دیدم، چنانکه در ایام خلافت خود به اهل کوفه فرمود: «صَاحِبُكُمْ يُطِيعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللَّهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةَ مِنْكُمْ وَ أَعْطَانِي رَجُلًا مِنْهُمْ» (نهج البلاغه خطبه ۹۷): حاكم شما خدا را اطاعت می‌کند و شما معصيت او را مى‌كنید، اما حاکم شام معصیت خدا را می‌کند و شاميان فرمان او را مى‌برند. سوگند به خدا دوست دارم كه معاويه در باره شما با من داد و ستد كند مانند داد و ستد صرّاف كه يك دينار طلا بدهم و يك درهم نقره بگيرم، ده نفر از شما را از من بگيرد و يك نفر از لشگريانش را بدهد.

و در جایی دیگر فرمود: «وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَةً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً. قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً » (نهج البلاغه خطبه ۲۷): كاش شما را نديده بودم و نمى‌شناختم كه به خدا، پايان اين آشنايى ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت. خدايتان بميراناد كه دلم از دست شما پر خون است و سينه ام مالامال خشم شما مردم دون، كه پياپى جرعه اندوه به كامم مى ريزيد.

و امام در جایی دیگر فرمود: «دوست محمد (ص) كسى است كه خدا را اطاعت كند، هر چند به نسب از او دور باشد و دشمن محمد (ص) كسى است كه خدا را اطاعت نكند هرچند، خويشاوند نزديك او بود.» (نهج البلاغه، کلمات قصار) معلوم می‌شود هر کس با دین پیامبر اکرم(ص) دشمنی ورزد، دشمن پیامبر(ص) است و هر کس دشمن پیامبر باشد، دشمن امیرالمومنین(ع) نیز هست.

دو روز پیش گفتیم که رئیس تاجران (تجارت معنوی) در این روزها بار سفر بسته و عزم کوچ دارد. امروز امام علی(ع) راه راهی خانه ابدیت شد. امروز روز انتقال میهمان خداوند به ضیافت الهی است، امروز روز اول ورود او به این خانه و استقرار پیکر ایشان در این خانه است. امروز روزی است که این سفینه نجات به ساحل خویش رسیده است.

باید سرای آخرت خود را اصلاح کنیم. این خانه نیاز به اصلاح و تعمیر دارد و این اصلاح جز با توسل به این کشتی نجات محقق نمی‌شود و هیچ نجاتی جز با آن قابل تصور نیست: «من رکبها نجی، و من تخلف عنها هوی» هرکس سوار آن شود نجات پیدا می‌کند و هر کس از آن دوری ورزد، گمراه می‌شود.

همینطور که گفتیم توسل و تمسک به امیرالمومنین(ع) جز به امور زیر محقق نمی‌شود؛

 اولاً توجه قلب شریف ایشان را به خویش جلب کنیم یعنی عملی انجام دهیم که موجب توجه ایشان به سمت ما بشود و این امر از طریق یادآوری مواعظ ارزشمند ایشان حاصل می‌شود. از جمله آنها:

«و اَللّهَ اللّهَ فی الجِهاد بِأموالکُم، لاتَتْرُکوا الأمرَ بالمعروفِ» و در جایی دیگر فرمود:

«وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ»: تمام كارهاى نيك و (حتّی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منكر، چون دميدنى است به درياى پر موج پهناور.

در جایی نیز فرمود: «وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا، وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَلَا تَنْبِذُهَا عَنْكَ؟ فَقُلْتُ [اعْزُبْ] اغْرُبْ عَنِّي، فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى.»: به خدا سوگند آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم. يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى» گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش مى‌شوند.

کلمات امام در موعظه طولانی است و مجال ذکر آن وجود ندارد. از خدای تبارک و تعالی می‌خواهم که مواعظی که یاد کردیم در جانت اثر کرده باشد، تا این تاثیر مرهمی برای جراحت امام باشد. بنابراین سخن را در مدح امام این‌گونه خلاصه می‌کنیم و می‌گوییم که مدح امام غیر ممکن و آن‌گونه که شایسته است، برای ما دشوار است، زیرا حقیقت مقام و رتبه ایشان برای ما شناخته شده نیست. امام شافعی می‌گوید: 

لو أنّ المرتضی أبدی مَحلَّه لخرّ النّاس طُراً سُجّداً له

کفی فِی فَضْلِ مَوْلانا عَلِی وُقُوعُ الشک فِیهِ أَنهُ الله‏ُ
اگر علی مرتضی(علیه السلام) جایگاه خویش را آشکار کند، هر آینه مردم همگی برای او به سجده می افتند. در فضیلت مولایمان علی علیه‌السلام همین بس که عده‌ای در اینکه آیا او خداست و یا خیر، تردید دارند

بنابراین محدودکردن فضیلت‌های امیرالمومنین یا شمارش آنها ممکن نیست، ایشان در  زهد، بالاتر از تمام زاهدان است. او کسی است که می‌گوید: «آنقدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم كه از پينه كننده آن شرمسارم. يكى به من گفت: «آيا آن را دور نمى افكنى» گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش مى‌شوند.»

اما درباره تواضع ایشان برای فهم این موضوع به رفتارشان با قنبر نگاه کنید؛ امام به بازار می‌رفت و دو پیراهن تهیه می‌کرد و به قنبر می‌گفت آنکه بهتر است، از آن توست وقتی قنبر دلیل آن را می پرسید امام پاسخ می‌داد از خدا خجالت می‌کشم پیراهنی بهتر از تو بر تن کنم.

در عبادت، امام علی(ع) در شش موضع حق عبادت خداوند را به جای آورد و هر یک را برتر و بالاتر از عبادت جن و انس بود. برخی از این عبادت ها چند ثانیه بیشتر طول نکشیده است، از جمله، ضربه امام به عمر بن عبدود است. زمانی که امام با ضربه شمشیر خود عمربن عبدود را به هلاکت رساند و شیعه و سنی به اتفاق نقل کرده‌اند که ضربت علی(ع) در روز خندق برتر از عبادت جن و انس است و موضع دیگر در جنگ احد است؛ زمانی که تمام مردم فرار کردند و رسول خدا(ص) را تنها رها کردند مگر امیرالمومنین که همراه پیامبر(ص) ماند و برای ایشان جانفشانی کرد. این در هنگام پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اگر ایمان و اعمال بندگان در یک کفه ترازو و اجر علی(ع) در این ایستادگی در کفه دیگر قرار گیرد، از آن کفه سنگین‌تر خواهد شد.»

بقیه عبادت‌ها و اعمال امام نیز چنین است؛ عبادتی نیست مگر این که آن را انجام داده باشد. پیشانی امام از فراوانی نماز پینه بسته بود. همه آنچه در شمار عبادت جای می گیرد ایشان نسبت به ادای آن مبادرت ورزید.

در کارهای خانه نیز همین طور و همه آنها را قربه الی الله انجام می‌داد، اما عبادت بزرگ‌تر و سنگین‌تر از همه این‌ها آن عملی است که در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان از ایشان صادر شد، چراکه در آن شب امام عبادتی واقعی و خالص برای رضای خداوند انجام داد. رکوع و سجود خود را طولانی می‌کرد و وقتی سجده اول نماز صبح را بجا آورد شبیب و ابن ملجم ملعون وارد شدند و زمانی که امام سر خود را از سجده بلند کرد، این دو ملعون با شمشیر خود بر سر امام کوفتند شمشیر شبیب به طاق مهراب برخورد کرد، اما شمشیر ابن ملجم مرادی ملعون به سر امام اصابت کرد و آن را شکافت.

این منظره را تصور کنید زمانی که نمازگذار سر خود را از نماز بلند می‌کند آن را با نیرو بلند می‌کند و زمانی که شمشیری از بالا به سمت پایین فرود می‌آید با قوت فرود می‌آید. چه ضربه‌ای بر سر امام فرود آمد؟ با همه اینها امام نماز خود را قطع نکرد و می‌خواست سجده دوم را نیز به جا آورد اما به جهت ضعفی که به امام دست داد با صورت به زمین افتاد. سپس سر خود را بلند کرد و فرمود به خدای کعبه رستگار شدم و جبرئیل ندا داد: «تهدمت والله ارکان الهدی قتل علی المرتضی.»

سپس امام سجده دوم خود را به طور اشاره به جا آورد و رکعت دوم را نیز به جا آورد. اما نمی‌دانم از طریق سر یا با چشم نماز خود را به پایان رساند. نمی‌دانم که به جهت ضربه شمشیر آیا امام می‌توانست با اشاره سر، نمازش را تمام کند؟ آیا خون جلوی چشمان مبارک ایشان را نگرفته بود؟

بیاید به عیادت این بیمار برویم و به ایشان سلام بدهیم و با ایشان خداحافظی کنیم. بیایید امروز به تشییع پیکر امیرالمومنین(ع) برویم. ایشان چند تشییع داشتند؛ اولین تشییع آن حضرت در هنگام فجر بود. زمانی که از خانه به سمت مسجد می‌رفتند، در هنگام خروج ام کلثوم به نزد برادرش امام حسن(ع) آمد و به او گفت همراه پدرم به مسجد برو، پدرمان تمام شب از شهادت خویش صحبت می‌کرد. امام حسن(ع) به همراه پدر به مسجد رفت و ام کلثوم منتظر بازگشت آن دو بود اما بعد از کمی، امام حسن(ع) به تنهایی به خانه بازگشت و تشیع دوم، تشییع اهل مسجد بود که امام را به سمت خانه‌اش آوردند و تشیع سوم، تشییع ایشان در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان است که تشییع‌کنندگان فقط مردم نبودند، بلکه تمام انبیا، شهدا و صدیقین و شاید پیامبر اکرم(ص) نیز در میان تشییع کنندگان بودند.

امام به احدی در تشییع پیکر خود اجازه مشارکت نداد به همین دلیل قبل مبارک ایشان تا عصر امام صادق(ع) مخفی ماند. حال که در ساعت‌های پایانی روز بیست و یکم ماه رمضان هستیم به ذهنم رسید که کمی درباره پیکرها و قبور امیرالمومنین(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع) صحبت کنم؛ اما درباره امیرالمومنین(ع) همانطور که گفتیم پنهانی به خاک سپرده شد و تا دوره‌ای مخفی ماند، اما مزار حضرت فاطمه زهرا(س) همچنان مخفی است. درباره امام حسن(ع) نیز مصائب ایشان فراوان است و مصیبت این بزرگواران در مخفی بودن مزار آنهاست، اما مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) جوانب متعددی دارد.

برخی می‌گفتند که پیکر شریف ایشان نباید دفن شود و می‌خواستند که پیکر ایشان را بدون خاکسپاری روی زمین رها کنند. تنها به این اکتفا نکردند، سر مبارکشان را از بدنشان جدا کردند، لباس‌هایشان را به غارت بردند و بلکه بیش از آن بر سر این امام مظلوم آمد. مصائب امام حسین(ع) یک بار در شهادتشان، یک بار در غارت ایشان، و یک بار در قطع انگشت و یک بار هم خواستند که آثار پیکر ایشان را محو کنند و اگر این طور نیست، چرا آن لعین فریاد زد: «چه کسی بر پیکر حسین(ع) می‌تازد، ده سوار برخاستند» لاحول و لاقوه الله بالله. 

ترجمه از کامله بوعذار، دبیر ایکنای خوزستان

انتهای پیام
captcha