نور چشم رسول خدا(ص) در میان شماست
کد خبر: 4130644
تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۷:۰۱
مجالس ماه رمضان علامه شیخ جعفر شوشتری/ 18

نور چشم رسول خدا(ص) در میان شماست

علامه شیخ جعفر شوشتری در کتاب «فوائد المشاهد» آورده است: نور چشم رسول خدا(ص) در میان شماست و این سخن نه از باب مجاز؛ بلکه حقیقت است؛ این نور چشم «ایمان» است؛ همان که پیامبر اکرم(ص)، حضرت سیدالشهدا(ع) را برای حفظ آن به عنوان قربانی تقدیم می‌کند.

فوائد المشاهدمتن زیر بخشی از مجلس هجدهم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در عتبات عالیات عراق برپا شده؛ در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.

ترجمه بخشی از مجلس هجدهم به همراه نکاتی در باب بیانات علامه، از نظرتان می‌گذرد:

اگر شخص متفکر با چشم حقیقت بین و با بصیرت نگاه بکند، غل و زنجیرها و همنشینان شیطانی را که همراه شما است، می‎‌بیند. ممکن بپرسید چگونه چنین چیزی ممکن است، در حالیکه ما آن را احساس نمی‌کنیم و آنچه را می‌گویی نمی‌بینیم؟ آنچه گفتم وجود دارد؛ برای فهم مطلب مثالی می‌زنم؛ فرض کنید ظرفی مملو از انواع خوراکی ها و غذاها موجود باشد. شخصی با دیدن آن می‌گوید این ظرف از آب و خاک پر است(تمام این غذاها، آب و خاک است) تو با این سخن موافق نخواهی بود، با وجود آنکه تمام این‌ها از آب و خاک است. اگر گوینده‌ای بگوید که این خاک ممکن است تبدیل به پادشاه شود، تعجب می‌کنی و می‌‍گویی چگونه ممکن است خاک تبدیل به یک پادشاه شود؟ علی‌رغم اینکه پادشاه هم (مانند همه انسان‌ها) از خاک آفریده شده است.

قابل فهم کردن مفاهیم دشوار و پیچیده با استفاده از مثال‌های ساده و محسوس، از امتیازات مجالس علامه شیخ جعفر شوشتری است، چنانکه در مثال بالا می‌بینیم، چگونه در عین سادگی، اما هوشمندانه با ذکر مثالی، وجود غل و زنجیر را بر انسان گناهکار برای مردم تبیین می‌کند. تمثیل‌های بدیع علامه، می‌تواند برای منبری‌های امروز بسیار راهگشا و مؤثر باشد.

زمانی که می‌گویند همین الان غل و زنجیرها و همنشینانی از شیاطین در کنارت داری، نمی‌پذیری و این سخن برایت عجیب است، اما وقتی که وارد قبر شدی، غل و زنجیرها و همنشینان شیطانی به همراه تو وارد قبر می‌شوند و در روز محشر نیز با تو هستند و در آن روز به درستی این سخنان یقین پیدا خواهی کرد؛ از همین رو در دعای کمیل امام عرضه می‌دارد: «و أفرطَ بی سوء حالی».

این یکی از حالت‌هایی است که با آن زندگی می‌کنیم، اما حالت دیگر این است که تمام اعضای ما به وسیله آتش احاطه شده است، اما این آتش از چشم‌های ما پنهان است و در انتظار فضا و عالم دیگری است؛ به نحوی که اگر آن فضا فراهم شود آتش شعله ور می‌شود و همه چیز را می‌سوزاند.

از دیگر احوالی که باید نسبت به آن مطلع شویم و در مجالس قبل نیز گفته شد این است که خداوند تبارک و تعالی در وجود ما مصادیقی از انبیا و اضداد آنها (از فاسقین و کافرین) به ودیعه گذاشته است؛ چنانکه مصداق حضرت آدم در وجود ما هست. همچنین مصادیق هابیل و قابیل، ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون، عیسی و یهودیانی که این پیامبر الهی را به صلیب کشیدند و به زعم خود او را کشتند و همچنین مصداقی از پیامبر اسلام؛ حضرت محمد(ص) و ابو جهل و ابولهب در وجود ما به ودیعه نهاده شده است. رسول اکرم(ص) موفق شد این دو شخص کافر را از بین ببرد و بر آنها پیروز شود؛ بر حذر باش که ابوجهل و ابولهب درونت، بر مصداق محمدی وجود تو غلبه نکند و همچنین در وجود تو مصداقی از علی(ع) است که مصداق ایمان است و همچنین مصداقی از نور چشم حضرت محمد(ص) نیز در درون تو وجود دارد. این روشنی چشم چیست که پیامبر اکرم(ص)، حضرت سیدالشهدا(ع)؛ نور دو چشمش را برای آن قربانی می‌کند؟

ای مردم بدانید که امر دین، امر ساده و پیش پا افتاده‌ای نیست، اگر دین، امری ساده و غیر مهمی بود ضرورتی نداشت که خداوند تبارک و تعالی این گروه از انبیا و اوصیا را بفرستد و همه آنها در راه خداوند به شهادت برسند. اگر دین امری ساده بود خداوند تبارک و تعالی شخصی مانند رسول اکرم(ص) را بر نمی‌انگیخت تا در مسیر دین به شهادت برسد و شخصی مانند امیرالمومنین(ع) را وصی او قرار نمی‌داد که آن مصیبت‌ها و سختی‌ها را به دوش بکشد و انواع تلخی‌ها و آزار و اذیت‌ها را در راه خدا متحمل شود و در همین راه به شهادت برسد. اگر امر دین ساده بود، چرا حضرت سیدالشهدا(ع) در راه دین شهید می‌شود و حرم رسول خدا(ص) به اسارت برده می‌شود؟

بنابراین برای ما روشن می‌شود که امر دین، جداً بزرگ است و بر انسان واجب است که از دین خود محافظت و دفاع کند و ذره‌ای نیز درباره آن سهل انگاری نکند و بار دیگر می‌گویم وقتی دقیق نگاه می کنم می‌بینم که شما اهتمام خود را برای همه امور مبذول داشته‌اید مگر امر دین. شما کاملا از دین خود غافل شده‌اید. برای شما روشن است که نور چشم رسول خدا(ص) در میان شماست و این سخن نه از باب مجاز؛ بلکه حقیقت است.  این نور چشم چیست؟ «ایمان». وقتی دانستید که نور چشم رسول اکرم(ص) در بین شماست به من بگویید چرا نور چشم رسول خدا(ص) را از همه جهات محاصره کردید؟ چرا آن را دست بسته و ضعیف کرده‌اید؟  و بیش از این می‌گویم: چرا مانع سیراب شدن آن شدید؟ و بین او و آب حائل شدید و آن را در نهایت تشنگی رها کردید تا بمیرد؟ وحشتناک‌تر آنکه برادرش را از او جدا کردید و با تمام قوت بین او و برادرش جدایی انداختید؟ برادر ایمان چیست؟ ورع و تقوا ست.

چرا اثری از تقوا در رفتار تو نیست؟ بترس از این که بین ایمان و تقوا جدایی بیندازی. مبادا از اهل کوفه باشی؛ کسانی که به فرزند رسول خدا(ص) نامه نوشتند و او را دعوت کردند و زمانی که به دعوت آنها پاسخ گفت، او را رها کردند، و به همراه برادران و فرزندان و یارانش به شهادت رساندند.

لباس اسلام، تقواست. بر حذر باش که مانند آنها(دشمنان حضرت سیدالشهدا) عمل نکنی که دین را بدون لباس بگذاری و مراقب باش سر اسلام را از بدنش جدا نکنی و در شهرها و سرزمین‌ها بگردانی. 

روشن است که بیماری‌های مهلکی در میان ما منتشر شده است و در مقابل، صفات اولیا از بین رفته و نشانه‌های زشتی آشکار شده و علایم اسلام از بین رفته است. بعید نیست که از درمان این بیماری‌های مهلک ناامید شویم و اگر ناامیدی از رحمت خداوند کفر نبود، در علاج این بیماری‌ها، دچار یأس می‌شدیم، اما لطف خداوند به ما این است که راه‌های زیادی برای درمان این بیماری‌ها و رهایی از آنها پیش روی ما قرار داده است و از جمله این راه‌های علاج، حضرت امیرالمؤمنین(ع) است؛ او که بزرگ تاجران (معنوی) و صاحب خصلت‌‌های ارزشمند و شریف است.

امام در این روزها بار سفر را بسته و عزم کوچ دارد. ای کسانی که سرمایه تجارت‌تان از بین رفته و در گناه زیاده‌روی کرده و از آمادگی برای سفر آخرت با زماندید، بیایید همراه او سفر کنیم تا به مراد و مقصود خود برسیم. ما در این راه یک راهنما و هادی داریم  تا در این مسیر مخوف همراه او برویم. بیایید به همراه این راهنمای امین  برویم تا از ترس در امان بمانیم.

علامه شیخ جعفر شوشتری، از کوچکترین نکات در سیره و سخن امیرمؤمنان(ع) و سایر ائمه(ع)، بهره‌گیری‌ می‌کند و آنها را مانند چراغی در مسیر پویندگان این راه قرار می‌دهد. نکاتی در جلسه هفدهم بیان شد و علامه به خوبی موضوع آمادگی و استعداد حضرت امیرمؤمنان(ع) را برای لقای خداوند در زندگی حضرت و موقعیت‌های مختلف دنبال می‌کند و چنانکه گفتیم امتیاز سخن ایشان، انتقال ساده و کاربردی این مفاهیم است.

ممکن است بپرسی امام از ما راضی نیست چگونه همراه او به سفر برویم؟ درست است، اما آرزو داریم که بتوانیم بین خود و این امام بزرگوار ارتباط برقرار کنیم و این آرزو از چند جهت برای ما حاصل می‌‎شود؛ اول فراوانی پیوندهای محبت و تعلق به این امام عظیم است؛ اگر محبتی در وجود خودت یافتی در ایجاد ارتباط بین خود و امام به نتیجه می‌رسی.

دیگر آنکه به اندازه وسع خود کاری کنیم که قلب امام به سمت ما متوجه بشود و این از طریق یادآوری مواعظ و حکمت‌های شریف امام حاصل می‌شود؛ امام تمایل شدیدی داشتند که مردم به پندها و ارشادات ایشان گوش بدهند و به آنها عمل کنند. اگر ما مواعظ ایشان را شرح دهیم و مفاهیم آنها را بیان کنیم به نحوی که در جان ما اثر بگذارد قلب شریف ایشان متوجه ما شده و ارتباط بین ما و امام برقرار می‌شود.

دیگر اینکه احترامی ویژه به امام نشان دهیم. من نشانه‌ای از احترام به قبر شریف ایشان را در بین مجاوران نمی‌بینم. پیرامون قبر شریف ایشان معصیت الهی آشکارا انجام می‌شود، از این رو جراحت‌های ظاهری و باطنی که (از قِبل این گناهان) بر امام وارد می‌شود، بیش از آن است که شمارش شود و این جراحت‌ها دائماً از سوی گناهکاران به ایشان وارد می‌شود.

ترجمه از کامله بوعذار، دبیر ایکنای خوزستان

انتهای پیام
captcha