ارتباط شما با خدا چگونه است
کد خبر: 4130520
تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۹
مجالس ماه رمضان علامه شیخ جعفر شوشتری/ 17

ارتباط شما با خدا چگونه است

علامه شیخ جعفر شوشتری در کتاب «فوائد المشاهد» با تأکید بر لزوم بررسی ارتباط خود با خداوند آورده است: وقتی (در احوال خود و شما) نگاه می‌کنم توکل حقیقی، ترس و امیدواری نمی‌بینم، بنابراین، ارتباط حقیقی و دوستانه بین ما و معبودمان وجود ندارد و اگر هم وجود دارد در سطح مطلوب نیست.

فواید المشاهد

متن زیر بخشی از مجلس هفدهم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در عتبات عالیات عراق برپا شده؛ در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.

ترجمه بخشی از مجلس هفدهم به همراه نکاتی در باب بیانات علامه، از نظرتان می‌گذرد:

«عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا»: بندگان خدا، -كردار و گفتار- خود را بسنجيد، پيش از آنكه آن را بسنجند، و حساب نفس خويش را برسيد پيش از آنكه به حسابتان برسند.

ای بندگان خدا گناهان، پشت شما را سنگین کرده است. روبرویتان مسیری طولانی است و شما به جایگاه عدل الهی فراخوانده خواهید شد و در محضر سریع‌ترین حساب‌کنندگان و عادل‌ترین داوران حاضر خواهید شد. پس بیایید اعمال خود را قبل از آنکه سنجیده شوند، بسنجید و قبل از اینکه مورد محاسبه قرار گیرید، اعمال خود را محاسبه کنید. الان است که می توانید اعمال خود را بسنجید، بررسی کنید و اگر نقص و نیازی دارید برای رفع آن اقدام کنید، اما اگر ساعت مرگ فرا برسد جبران آن برای شما سخت می‌شود.

«وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِيقِ الْخِنَاقِ، وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّيَاقِ؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى يَكُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ، لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ غَيْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ.» فرصت را غنيمت دانيد- پيش از آنكه مرگ گلويتان را بگيرد و نفس كشيدن نتوانيد. رام و گردن نهاده -به راه راست رويد- پيش از آنكه به سختى رانده شويد. و بدانيد آن كس كه نتواند خود را پند دهد تا از گناه باز دارد، ديگرى را نيابد تا اين كار را براى او به جاى آرد.

توشه سفر خود را قبل از فرا رسیدن مرگ آماده و مهیا کنید و قبل از پایان فرصت، عمل کنید و بدانید کسی که از جانب خود پند دهنده‌ای نداشته باشد، پند قبر به او سودی نخواهد بخشید. بله، من و تو، به ناچار، به سوی خدا یعنی به سوی خانه کرامت و عزت بازمی‎‌گردیم و اولین منزل ما، قبر است؛ قبری که برای مومنین مانند دیگر منزل‌ها، رحمت و نعمت است تا اینکه به دارالمقام برسد.

اگر امروز از خواب غفلت بیدار شدید و به آرزوهای دنیا مغرور نشدید، صدای مردگان را خواهید شنید که می‌گویند «بر شما گوارا باد که شب‌های قدر را درک کردید در حالیکه ما در قبرهای خود خفته‌ایم» و می‌گویند: «ما عذاب مرگ و تلخی آن را چشیدیم و همچنان تلخی آن در جان ما باقی است. خوشا به حال شما که محل نزول فرشتگان و روح هستید، حال آنکه ما محل نزول فرشته مرگ هستیم» این صدای مردگان و خطاب آنها به شما در عالم معنا است. لذا باید بدانیم در چه حالی هستیم و اعمال خود را بسنجیم.

بگذارید در احوال خود تأمل کنم تا ببینم ارتباطی بین من و خداوند سبحان وجود دارد یا خیر؟ و تو نیز چنین کن. در احوال خود خوب دقت کن و ببین آیا ارتباطی با پروردگارت داری؟ آیا رابطه عبودیت بین تو و خداوند وجود دارد یا خیر؟ و بدان بندگی از بزرگترین ارتباط هاست. زمانی که می‌گوییم «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» درجه عبودیت پیامبر(ص) را بر رسالت ایشان مقدم داشته‌ایم، چرا که مقام بندگی بالاتر است، اما می‌بینیم که این رابطه (بندگی) بین تو و معبود تو نیست.

علامه شیخ جعفر شوشتری، در مجالس خود می‌کوشد مخاطبش را به تأمل وادارد. مجالس او، فرصت‌هایی برای اندیشیدن و محاسبه خود است و در این بین چنانکه پیش از این نیز گفتیم بیش از همه به آیات انذار و نمونه‌هایی از سیره عملی ائمه(ع) برای نشان دادن جدی بودن موقعیت انسان استناد می‌کند.

وقتی نگاه می‌کنم توکل حقیقی نمی‌بینم، ترس (از خداوند) نمی‌بینم، امیدواری در وجود تو آشکار نیست. بنابراین رابطه حقیقی در این میان وجود ندارد. بله، زمانی که شما را به یاد آخرت می‌اندازند می‌گویید که به خداوند امید بزرگی داریم یا خدا کریم است! عیبی ندارد اگر این ادعا از سوی شما حقیقت داشته باشد، اما این ادعا هم دروغ است، برای هر امری اثر و علامتی است که بر آن دلالت کند، اما هیچ اثر و علامتی از امیدواری شما به خداوند وجود ندارد و این به جهت مشغولیت شما به امور دنیا است. تمام تلاش خود را برای امور دنیا به کار می‌گیرید و هرگز (در امور دنیوی) نمی‌گویید که خدا کریم است و در این زمینه به خدا توکل نمی‌کنید. تا جایی که تمام اهتمام خود را برای ساده‌ترین ملزوماتی که خانه‌تان به آن نیازمند است به کار می‌گیرید و هرگز نمی گویید خدا کریم است. چه شده است که درباره امر آخرت و تبعات عظیم آن تسامح می‌کنید و آنها را ساده می‌گیرید؟ زمانی که سخن از آخرت می‌شود می‌گویی خدا کریم است. چنین رابطه‌ای نشان دهنده ادب نیست.

آنچه علامه شیخ جعفر شوشتری در مقایسه اهتمام انسان به امور دنیا و آخرت بیان می‌کند در خطبه 114 نهج البلاغه به زیبایی منعکس شده و یکی از تأثیرگذارترین هشدارهای حضرت امیرالمؤمنین(ع) است: «قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا يَكُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ، مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّكُّ وَ [دَخَلَ] دَخِلَ الْيَقِينُ حَتَّى كَأَنَّ الَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ وَ كَأَنَّ الَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ [وَضِعَ] وُضِعَ عَنْكُمْ»: خداوند روزى شما را ضمانت كرده و شما را به كار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزى تضمين شده را بر آنچه كه واجب شده مقدّم داريد، با اينكه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين به هم آميخته است كه گويا روزى تضمين شده بر شما واجب است، و آنچه را كه واجب كرده اند، برداشتند.

بعضی از افراد در این شب‌ها دعای ابوحمزه ثمالی را می‌خوانند و چنان با سرعت و شتاب زده بدون مراعات ادب این دعای مبارک را می‌خوانند، به نحوی که حتی ارباب با خادم خود نیز این‌گونه صحبت نمی‌کند! غرض این است که ارتباط حقیقی و دوستانه بین ما و معبودمان وجود ندارد و اگر هم وجود دارد در سطح مطلوب و سودمند نیست. اگر ما از اعمال زشت خود شرمسار و از آنچه کوتاهی یا زیاده روی کردیم پشیمان شدیم این حالت به نفع ما خواهد بود؛ مانند قصه راهبی که به وسیله شرمساری و پشیمانی از گناهانی که از او صادر شد، نجات پیدا کرد.

خلاصه قصه این است که راهبی از بنی اسرائیل سال‌های طولانی خداوند را عبادت کرد تا اینکه زنی او را فریفت و هفت روز گناه کرد. پس از آن که راهب نسبت به گناه خود متنبه شد، پشیمان و توبه کار به سوی صحرایی روان شد، مدتی در آن صحرا باقی ماند تا اینکه گرسنگی و تشنگی شدید بر او غالب شد. در مسیری که می‌رفت با گروهی از افراد نابینا در مسجدی مواجه شد و در آنجا دید که روزانه قرصی نان به هر یک از آنها داده می‌شود. آن راهب یکی از قرص‌های نان را از یکی از افراد نابینا دزدید تا آن را بخورد، شخص نابینا گریه کرد. راهب در این حال با خود گفت: اگر گرسنه بمیرم در حالی که بر این معصیت هستم، بهتر از آن است که این مرد بمیرد، در حالیکه مطیع خدا است. نان را به شخص نابینا برگرداند و خود از شدت گرسنگی از دنیا رفت. پس از مرگ، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب به سوی او آمدند. فرشتگان رحمت می‌گفتند او  اهل رحمت است و فرشتگان عذاب می‌گفتند او اهل عذاب است. در حین این نزاع، رب العالمین به آنها خطاب کرد که عبادت هفتاد ساله او به همراه گناه هفت روزه او را بسنجید، پس از سنجش روشن شد که گناه آن هفت روز سنگین‌تر از عبادت هفتاد ساله‌اش بود. سپس خطاب دیگری آمد که عبادت‌های او را به همراه پشیمانی او در آن دقیقه (زمانی که از عملکرد خود پشیمان شد) بسنجید، سنجیدند و مشخص شد ثواب پشیمانی او به مراتب سنگین‌تر از گناه او شد.

اگر متنبه شدی و رابطه پشیمانی و شرمساری بین تو و پروردگارت شکل گرفت از عذاب نجات پیدا خواهی کرد، اما متاسفانه واضح است که اثری از هیچ گونه ارتباط در این بین نیست و این ارتباط قطع شده است. این موضوع از آثار شادمانی و سرور (شما در این مجالس) و کارهای ناپسندی که مرتکب می‌شوید آشکار است. من ارتباط حقیقی بین خودمان و پروردگار نمی‌بینم، اما از سوی دیگر می‌بینم که پل‌های ارتباط را بین خود و شیطان که دشمن خداوند است برقرار کرده‌ایم؛ مثلا اگر به شیطان شفاهی یا کتبی بگویی که تو مخدوم و مطاع هستی، سخنی واقعی و راست گفته‌ای. چراکه واقعاً چنین است، اگر بر همین مقدار بسنده کنید، ساده است، می‌ترسم که او را شریک خداوند قرار دهی، بلکه بیش از آن، می‌ترسم ایمانت به شیطان بیشتر شود و او را معبود خود قرار دهی.

چه بسا در حال حاضر معبود تو باشد! بر این سخن من خرده نگیرید. این سخن خداوند است که فرمود: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ» (یس، ۶۰) از این آیه استفاده می‌شود که گروهی از افراد، شیطان را بندگی می‌کنند.

در جای دیگر درباره گروهی که شیطان را شریک قرار می‌دهند، فرمود: «وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» (اسرا، ۶۴). امیرالمومنین علیه السلام فرمودند «اگر شنیدی شخصی فراوان به دیگران ناسزا می‌گوید و چیزی مانع او نیست شیطان در این کار او شریک است.» بنابراین روشن شد که برخی از مردم بنده شیطان هستند و برخی دیگر او را شریک قرار می‌دهند.

باید نسبت به خودت متنبه شوی تا در زمره بندگان شیطان نباشی و او را شریک در مال و فرزندانت قرار ندهی و تلاش کنی که از بندگان خدا باشی و از سلطه شیطان رها شوی. خداوند فرمود:«إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» (حجر، ۴۲) از شما می‌خواهم الان در احوال خودمان تفحص و بررسی کنیم تا ببینیم حال ما چگونه است. گفتیم که آتش در اطراف ما شعله ور شده و ما را احاطه کرده است؛ آتش‌هایی که الان آنها را احساس نمی‌کنیم و به زودی آشکار می‌شوند. تو را نصیحت می‌کنم که به خاموش کردن این آتش‌ها مبادرت ورزی. شاید الان وقت کافی برای این کار وجود داشته باشد، در غیر این صورت هلاک خواهی شد.

باید نسبت به اصلاح امور خودمان مبادرت ورزیم و تا زمانی که پیش از مرگ وقت داریم در این مسیر بکوشیم. الان که وقت موسعی داریم خطاهایمان را معالجه کنیم.

شما مانند تاجرانی هستید که سرمایه‌ای (عملی) ندارید و دچار خسارت شده‌اید. امیرمؤمنان(ع) که بزرگ تاجران (تجارت معنوی) است در این روزها برای کوچ به آخرت و سفر به سوی خداوند مهیا شده است. بیایید شاید بتوانیم از او یکی از راه‌های ارتباط با خدا فرا بگیریم. ای افراد غافل که بر خود ستم کرده و‌ از آمادگی برای ملاقات با خداوند بازمانده‌اید، حضرت امیرالمومنین(ع) از افراد آماده و مستعد برای دیدار خداوند بود. چه بسا بتوانیم از ثمره استعداد و آمادگی او چیزی به دست بیاوریم. چهل سال از عمر شریف ایشان گذشته بود که این استعداد و این آمادگی را جستجو کرد تا توانست آنچه می‌خواست در این ایام به دست آورد.

پیامبر اکرم(ص) در پایان خطبه خود در آخر شعبان یا آغاز ماه رمضان، به حضرت علی(ع) فرمود: تو در ده روز آخر این ماه به شهادت خواهی رسید. حضرت علی(ع) فرمود: آیا در سلامت دین، این اتفاق برایم می‌افتد؟ نگاه کن، این امیرالمومنین(ع) است که در این زمینه دچار اضطراب شده است و می‌پرسد آیا در سلامت دین از دنیا خواهم رفت؟ اما تو، آیا برای مسیر پیش روی خود و آنچه درباره تو خواهد رفت، ترسی داری؟

در یکی از روزها رسول اکرم(ص) سخنی به حضرت علی(ع) فرمودند که امام به خاطر آن دچار اضطراب شد. سپس پیامبر(ص) فرمودند: «يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَةِ وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَيِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِكَ، أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ.» (يا على، اين مردم فريفته دارايي‌هاى خود شوند و از اين كه دين خدا را پذيرفته‌اند بر خداى منت نهند و رحمت او را تمنّا كنند و از خشم او خود را در امان پندارند. با شبهه‌هاى دروغ و هواهاى سهوآميز، حرام خدا را حلال شمارند و شراب را نبيد نام نهند و حلال كنند و ربا را عنوان خريد و فروخت دهند. رشوه را هديه خوانند. گفتم: يا رسول الله، در آن زمان مردم را در چه پايگاهى فرود آرم: از دين برگشتگان يا فريب خوردگان. فرمود، آنها را در پايگاه فريب خوردگان بنشان.) پیش از این سخن، امام علی(ع) درباره عاقبت امر خود ـ بعد از اینکه به مقام شهادت در جنگ احد نائل نشده بود – از پیامبر(ص) پرسید و با وجود مقام والایش، دچار اضطراب شده بود، اما تو ترس و اضطرابی نداری.

اینها نمونه‌هایی از آمادگی و استعداد حضرت برای لقای خداوند است، استعداد و آمادگی دیگر امام ترک خضاب بود. امام از خضاب استفاده می‎‌کرد، اما یک سال پیش از شهادت آن را ترک کرد و وقتی دلیل این کار را از ایشان پرسیدند فرمودند: «خضاب دیگری را انتظار می‌کشم.» ماه مبارک رمضان، زمان آمادگی دیگری برای امام بود؛ امام از کمیت غذای خود کم می‌کردند. همه می‌دانیم که غذای امام بسیار کم بود، اما با آغاز ماه رمضان همین مقدار کم را کم‌تر می‌کرد و بیش از سه لقمه غذا نمی‌خوردند و زمانی که از ایشان پرسیدند چرا بیش از این نمی خورید؟ فرمودند: «دوست ندارم با شکم سیر پروردگارم را ملاقات کنم.»

این شیوه از گردآوری مطالب منسجم و بدیع در ارتباط با موضوع، یکی از عوامل تأثیر گذار بودن منابر شیخ جعفر شوشتری است. علامه به زیبایی، آمادگی حضرت امیرمؤمنان(ع) برای لقای الهی را در سیره آن حضرت نشان می‌دهد و نمونه رفتار کامل از یک «عبد» را در سیره و سخن امیرالمؤمنین(ع) برای ما مجسم می‌‌کند. 

ترجمه از کامله بوعذار، دبیر ایکنای خوزستان

انتهای پیام
captcha