متن زیر بخشی از مجلس یازدهم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در کاظمین بر پا شده، در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.
بخشی از مجلس یازدهم از نظرتان میگذرد:
الم ﴿۱﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾ مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾ وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾ (آیات ۱ تا ۶ سوره عنکبوت).
خداوند در این آیات میفرماید مردم گمان میکنند سخن ایشان مبنی بر اینکه ایمان آوردهاند کافی است و مورد آزمایش و آزمون قرار نمیگیرند. هرگز اینطور نیست آنها در معرض آمایش و امتحان هستند تا خداوند افراد راستگو را از دروغگویان بشناسد. برای همین است که پروردگار مهربان، ما را به چیزی که مخالف علایق و برخلاف لذتهای نفسانی است آزموده است. اگر عملی بر خلاف هوای نفس است انجام دادی خواهی دانست که تو مطیعی هستی یا خیر. کسی که بگوید ایمان آوردیم اما هوای نفس خود را ترک نکند مطیع خداوند خداوند نیست و کلمه «یا الله» یا «لا اله الا الله» را به راستی و ایمان نگفته، بلکه آن را با دروغ و تزویر به زبان آورده است.
مانند منافقان که خداوند در کتاب کریم خود درباره آنها فرمود: «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ» (آیه 1 سوره منافقون).
نتیجه اینکه زمانی که کلمه «لا اله الا الله، محمد رسولالله(ص)» را به دروغ در این دنیا به زبان بیاوری در آخرت سودی به تو نمیرساند، البته اگر معتقد باشی از این جهان به جهان دیگری خواهی رفت.
این آیات مبارک (1 تا 6 سوره عنکبوت) را برای شما خواندم، اما هرگز ترسی به درون شما راه نیافت، در حالی که زمانی که این آیات نازل شد حضرت امیرالمؤمنین(ع) اضطراب شدیدی پیدا کرد چراکه احساس کرد خداوند سبحان او را در موضع امتحان و بلا قرار داده است. پیش از این گفته بودم که رسولالله(ص) بعد از اینکه خبر شهادت حضرت امیرمؤمنان را به ایشان داد، امیرالمؤمنین(ع) از رسولالله(ص) پرسیدند «آیا در سلامت دین به شهادت میرسم؟» زمانی که این آیه نازل شد امیرالمؤمنین(ع) دچار اضطراب شدند و به سوی رسولالله(ص) آمدند یا نزد ایشان بودند و گفتند: «ای رسول الله در جنگ احد زمانی که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و من برای شهید نشدنم نگران شدم، به من فرمودید، نگران نباش شهادت در پی تو است. آیا این زمان به تأخیر نیفتاده است؟» رسولالله(ص) فرمودند: «نگران نباش شهادت در پی تو است». سپس رسولالله(ص) از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند چگونه بر آن(شهادت) صبر خواهی کرد؟ امیرالمؤمنین(ع) گفت: یا رسولالله این از جایگاههای صبر نیست، بلکه جایگاه سرور و شکرگزاری است.
به امیرالمؤمنین(ع) نگاه کن؛ مردی که یک عبادت او معادل عبادت جن و انس است، زمانی که شب فرا میرسید به سوی صحرا میرفت محاسن مبارک را در دستان خویش میگرفت و میگفت «آه از کمی توشه و دوری مسیر» اما به نظر میآید تو نسبت به عقاب الهی احساس امنیت و آرامش میکنی.
بعد از آن رسول اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) درباره کسانی که بعد از ایشان مورد آزمون قرار میگیرند خبر دادند: «يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ و اَنفسهم» (ای علی، این قوم بعد از من با اموال و جانهای خود مورد آزمون قرار میگیرند) اگر امر خدای تعالی را بر هواهای نفس خود در آشکار و نهان ترجیح دادند، ایمانشان راست است و نسبت به رحمت خداوند امیدوار باشند: «يَمُنُّونَ عَلَيْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلاَمَکُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلاِْيمَانِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِينَ» (دیندار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و (با این که مرتکب گناهان بزرگى مى شوند) انتظار رحمت از خدا دارند و خود را از خشمش در امان مىبینند.) و بعد از آن فرمود حرام خدا را با شبهات دروغین و هوسهاى غفلتزا حلال مىشمرند. شراب را به نام «نبیذ» و رشوه را به نام «هدیه» و ربا را به اسم «تجارت»، حلال مىپندارند.
پس از این سخن از رسول اکرم(ص) پرسیدم: اى رسول خدا، در چنین شرایطى اینگونه افراد را که داراى چنین صفاتى دارند، در چه مرتبهاى قرار دهم؟ آیا کار آنها به منزله ارتداد و بازگشت از دین است و یا به منزله فتنه و انحراف از احکام خدا؟ فرمود: آن را به منزله فتنه بدان. ای رسول خدا منازل اینها آیا اینها مرتبط هستند یا دچار فتنه شدهاند فرمودند دچار فتنه شدهاند به معنی اینکه این اتفاق منزله ارتدادی که منجر به کفر آنها میشود نیست بلکه به منزله امتحان است. بنابراین امیرالمؤمنین(ع) در پی این آیات، احساس اضطراب کردند، اما ما مطلقاً اضطراب نداریم و در کمال آرامش و اطمینان هستیم یا للعجب.
در ادامه این سخن برخی از شگفتیهای آفرینش خداوند عزوجل را در خلقت انسان یاد میکنم شاید اعتقادی برای تو حاصل شود چراکه به نظر میآید سخن مرا تصدیق نمیکنی که قرار است از دنیا بروی و با دشواریهایی روبرو خواهی شد، اما زمانی که منادی مرگ فریاد میزند «بمیر» آیا در آن زمان آرامش تو از بین نمیرود؟
روح انسان پس از مرگ او باقی میماند و زمانی که منادی مرگ او را فرامیخواند، چشمهای تو بسته میشود، اما در همان حال به جهان دیگری باز میشوند. ترس بر تو غلبه میکند. الان اعتقادی(به این سخنان) نداری، اما بعد از آن، معتقد خواهی شد، الان ترسی نداری، اما بعد از این خواهی ترسید، اما اگر الان احساس ترس کنی، برای تو بهتر است و چه بسا برای تو در آن جهان فایدهای داشته باشد. ترس تو بعد از مرگ فایدهای ندارد.
بدان هر کس که میمیرد مرگ او را میترساند. مرگ گریبان همه انسانها را میگیرد. زمانی که خداوند متعال نفس روح انسانی را میگیرد، آنچه چشم و گوش اخروی انسان میبیند و میشنود، چشم و گوش دنیایی او نمیشنود، بعد از اینکه روح انسان این بدن او را ترک کرد، با دو چشم دنیوی و اخری نگاه میکند. زمانی که عزرائیل(ع) برای قبض ارواح میآید با مردم به دو گونه سخن میگوید به بعضی از آنها میگوید «ای فلانی پروردگارت به تو سلام میرساند» به برخی دیگر نیز میگوید «ای گناهکار، کافی است. روح را برگردان» و در این حال روح را به شکلی که تصور آن دشوار است میگیرد. زمانی که روح انسانی او را میبیند، درخواست او را اجابت میکند.
ای کاش با دستان خود ارواح ما را قبض میکرد میترسم که با میله آتشین جهنم جان ما را بستاند؛ چرا که گروهی از مردم که مرتکب اعمال زشتی شدهاند که باعث میشود روح آنها با میلههایی از آتش گرفته شود، چنان که رسول اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «و اناس یقبض عزرائیل ارواحهم بقضیب من النار» گروهی هستند که عزرائیل جان آنها را با میلههای آتشین میگیرد.
اولین گروه از این افراد کسی است که مال یتیم میخورد. ای کسانی که اموال یتیمان را میخورید از آن میله سرخ رنگ آتش جهنم بترسید و نگویید که ما اموال یتیمان را نخوردهایم. کسانی هستند که به آنها ظلم کردید، اموالشان را خوردید و از دنیا رفتند، این اموال در حال حاضر متعلق به فرزندان کوچکشان هستند. شما اموال این یتیمان را میخورید. آماده باشید چرا که لحظه مرگ ساعتی بیش نیست و عزرائیل(ع) با میلهای از آتش حاضر میشود. گروه دوم افرادی هستند که شهادت دروغ میدهند، ای کسانی که از روی ظلم شهادت دروغ میدهید از میله آتشین بترسید و گروه سوم حاکمان ستمگر هستند، یعنی کسی که با جور و ستم بر مردم حکومت میکند.
نوع دیگری از ابزار برای قبض ارواح توسط عزرائیل(ع) سنگ سجیل است. سجیل، سنگهای کوچکی هستند که از قعر جهنم گرفته میشوند. اینها همان سنگهایی است که خداوند پرندگان ابابیل را با آنها به سوی قوم ابرهه فرستاد. زمانی که اسرائیل برای قبض افراد بدکار مانند قوم لوط میآید جان آنها را با این سنگها میستاند. پس از غفلت خود بیدار شوید. درهای توبه همچنان به روی ما باز است، از اعمال زشت خود توبه کنید.
از دیگر حالتهایی که در قبر برای انسان حاصل میشود، آمدن دو فرشته با نامه اعمال برای شخص متوفی است. اگر اعمال شخص، اعمال شایستهای بودند به او میگویند خداوند پاداش تو را برای اعمال صالحی که به ما نشان دادی، بدهد و اگر اعمال او بد بودند، او را به شکل بدی صدا میزنند.
از جمله آنچه بعد از ترک روح از بدن و قبل از ورود به قبر به او نشان میدهند منزل او در آخرت است. اگر شخص مومنی باشد نشانههای خیر نشانههای خیر و شکل مجسم اعمال او مانند نماز، روزه، قرآن، وارد کردن شادی بر قلب مومن و مانند اینها در آن عالم به او نشان داده میشود، اما اگر اعمال او بد بودند، در آنجا همنشینان او سگها، مارهای افعی، عقرب و ... هستند که در این سفر او را همراهی میکنند. یعنی اخلاق رذیله او در دنیا در قبر نیز با او خواهد بودو
اینها برخی از حالاتی هستند که برای متوفی قبل از ورود او به قبر حاصل میشود، اما ورود به قبر کیفیتهای دیگری دارد.
اگر از ذکر این مطالب احساس ترس کردی، این میتواند احساس آرامش به تو بخشد و دردهای تو را علاج کند و در آنجا علاج دیگری هست و آن توبه است. علاج دیگر، دعا است. در روز قبل دعایی خواندم که امروز کامل می کنم: «وَ جُدْ عَلَي مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحيداً في حُفْرَتي وَ ارْحَمْ في ذلِكَ الْبَيتِ الْجَديدِ غُرْبَتي حَتّي لا اَسْتَاْنِسَ بِغَيرِكَ » (و وقتی مرا برای نهادن در قبر منتقل میکنند و تنهای تنهای در آن حفره قبر وارد میشوم، بر من جود و لطف کن! و در آن خانه جدید به غربت و بیکسیام رحم کن تا با غیر تو اُنس پیدا نکنم!»
می خواهم خداوند را برای تنهایی و وحشت خودم در قبر به آن شهیدی قسم بدهم که دعا به وسیله او مستجاب میشود: خدایا به حق آن شهیدی که بعد از شهادتش، بدن او را نپوشاندند و او را در قبر نگذاشتند، به غربت ما در قبر رحم کن. خدایا به حق آن شهیدی که به جای خاکسپاری، سر مبارکش را از بدن جدا کردند، و به این اکتفا نکردند، بلکه سر مبارکش را بر نیزه گذاشتند و به این نیز اکتفا نکردند و آن را به سرای یزید فاسق بردند و به آن نیز اکتفا نکردند، بلکه سر مبارکش را بر دروازههای شام جلوی مردم بالا بردند و به این نیز اکتفا نکردند و سخنان ناروا به آن سر مقدس گفتند و انواع آزارها دادند و آن سر مبارک را در مجالس لهو گذاشتند و فقط اینها نبود. پروردگارا به حق این شهید، به غربت و تنهایی ما رحم کن و انیس ما در قبرهایمان باش و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
ترجمه و تنظیم: کامله بوعذار خبرنگار ایکنا خوزستان
انتهای پیام