متن زیر بخشی از مجلس شانزدهم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در عتبات عراق برپا شده؛ در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.
ترجمه بخشی از مجلس شانزدهم به همراه نکاتی در باب بیانات علامه، از نظرتان میگذرد:
خداوند فرمود: «أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ، يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»(سوره نحل آیات ۱ تا ۲) و همچنین در جایی دیگر فرمود: «خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ» (انبیا، ۳۷) و «أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ، فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ» (صافات ۱۷۶ تا ۱۷۷).
این آیات شریفه، افراد رویگردان از خداوند و دنیازده را مخاطب قرار میدهد که به زودی با بلا و امتحان بزرگی روبرو خواهند شد؛ بله فرمان حتمی خدا [در مورد عذاب کافران ومشرکان] فرا رسیده است؛ یعنی امر خداوند در لحظه واحدی و به صورت ناگهانی فرا میرسد پس عجله نکنید و فکر نکنید که این امر به طول میانجامد و به تاخیر میافتد؛ بلکه ساعتی بیش نیست و در فرا رسیدن آن نیز شکی وجود ندارد و اگر فرا برسد: «چون عذاب الهی در دیارشان فرود آید، صبح بسیار بدی خواهند داشت.»
شما که به این مطالب و دلایل گوش میدهید به نظر میآید که در قبول این مواعظ تعلل میورزید و این امر بزرگ را دست کم میگیرد؛ بی آنکه فکر کنید ساعتی بعد از این مجلس ممکن است مامور الهی فرا برسد؛ ماموری که اگر نگاه تو به آن بیفتد: «وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ، إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ» (قیامت، 29-30) ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم ميپيچد. در آن روز مسير همه به سوی پروردگارت خواهد بود.
بنابراین عجله نکنید، ساعتی بیش نیست و پس از آن یا با چهرهای سفید و نورانی به سوی پروردگارت خواهی رفت یا با چهرهای سیاه و تاریک و دست بسته. بعد از ساعتی، یا از آب کوثر خواهی نوشید یا با آبی که چهرهها را میسوزاند پذیرایی خواهی شد و ساعتی بعد یا جامههای بهشت بر تن خواهی کرد و یا جامههایی از آتش خواهی پوشید.
در این ماه، کار بزرگی داریم، در این ماه یا میتوانیم در بین اهل نجات ابدی باشیم و یا در زمره کسانی که اهل هلاک ابدی شدند. در ادامه میخواهیم قدری احوال خود را بررسی کنیم. ببینیم در چه جایگاهی هستیم؟ اعمال ما چگونه است؟ و عاقبت امر ما به کجا خواهد رسید؟
منبرها و وعظهای علامه شیخ مستند به آیات قرآنی است و آیات انذار دهنده جایگاه مهمی در این بین دارند، معمولا مجالس علامه با آیات و روایات مربوط به وعید و انذار آغاز میشود که هدف از آنها کنار زدن پرده غفلت از پیش چشم مخاطب است. در ادامه برای اثبات سخن خود از سخنان و سیره رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) بهره میبرد و پایان بخش منبرهای او، آیات و نشانههایی است که امیدبخش نجات انسان هستند و از این طریق تلاش میکند انگیزه جبران خطاها و اشتباهات گذشته را در مخاطب خود ایجاد کند.
باید اعتراف کنیم که حال حال ما و اعمال ما بهگونهای است موفق به کسب رضایت خداوند نشدهایم؛ خداوند از اعمال ما گلهمند است. رسول اکرم(ص) نیز از ما گلایه دارند و میفرمایند «امت من از شریعت من خارج شده و قرآن نزد آنها مهجور است؛ در حالی که قرآن حجت من بر آنهاست» و همینطور امیرالمومنین(ع) میفرماید «مردم از من و پیروی من روی گرداندند.»
خوب فکر کن، آیا حال تو همان گونه است که گفتم یا نه؟ بیدار و هوشیار باش. مغرور نباش. بیشتر مردم با غرورشان میمیرند. «اين مذهبهاى گونه گون شما را به كجا مىكشاند و اين تاريكیها تا به كى در گمراهىتان مىنشاند و تا چند دروغها به راه فريبتان مىخواند از كجاتان آوردهاند و به كجاتان باز مىگردانند هر عمر را به پايان رسيدنى است و هر رفته را باز آمدنى. پس حق را از عالم خداشناس خود بشنويد، و دلهاتان را آماده كنيد، اگر شما را خواند بيدار شويد.» (خطبه 108 نهج البلاغه)
پس خداوند از شما گله مند است. رسول اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) و ائمه اطهار نیز از شما گلایه دارند. همینطور قرآن کریم و ماه مبارک رمضان نیز از شما شکایت دارند. دلایل و براهین، دنیا و آخرت، بهشت و فرشتگان نیز از شما گلایه دارند؛ به ویژه فرشتهای که در سمت چپ شما قرار دارد. اعضا و جوارحتان نیز از شما گله مندند و اگر همین بود، سخت نبود، بلکه شیطان نیز از تو شکایت دارد.
آنچه علامه شیخ، در اینجا تحت عنوان گلایهها مطرح کرده است، حاصل جمع بندی وی در آیات و روایات مربوط به این موضوع و نشان دهنده ابتکار و ذوق و احاطه علمی وی است. آنچه علامه مطرح میکنند صرفا بیان یک مطلب احساسی برای برانگیختن مخاطب نیست، بلکه همه آنچه میگوید مستند به آیات و سخنان اهل بیت(ع) است.
اما درباره چگونگی این گلهمندی و تفسیر آن و اینکه اعضا و جوارح و امور دیگر چگونه از ما شکایت میکنند به شکل مختصر اشاره خواهیم کرد؛ رسول اکرم(ص) از شما چنین گلایه میکنند که «چرا از من سرمشق نگرفتید؟ ای امت من، چرا از من پیروی نمیکنید؟ و از من و آنچه شما را به آن دعوت کردم روی گردانید؟ با وجود آنکه آزار و اذیت متحمل شدم و برای احیای دین راضی شدم که اهل بیت من در معرض قتل و اسارت قرار بگیرند، چنین میکنید» امیرالمومنین(ع) نیز از شما گلایه میکنند؛ از شما که مجاور قبر شریفشان هستید و میفرمایند «شما که در اطراف مزار من هستید، چرا حول قلب من نمیگردید؟ با وجود آنکه قبر مرا میبوسید قلب مرا با تیر نشانه میگیرید.» شما در هنگام زیارت میگویید: «سخن شما را مىگيرم [و بدان، عمل مىكنم] . به امر شما كار مىكنم. به شما پناهندهام . زائرِ شما هستم. به قبرهاى شما، پناه آوردهام» گویا امام در جواب شما میفرمایند: من در جوار شما هستم، در حرم من و اطراف قبر من گناه نکنید. گله دیگر ایشان این است که میفرمایند آیا مواعظ من در شما تاثیر نمیکند؟ نه وعظهایم در مسجد و نه سیرهام در بازارها، نه مواعظی که در دوره سلامتی خود گفتم و نه آنچه در بستر بیماری و نه آنچه پیش از ارتحال پند دادم در شما اثر نکرد.
امام اوضاع و حالات خاصی داشتند، اگر در زمان ما زنده بودند، سیره ایشان برای ما غریب بود. نقل شده است که ایشان به بازار رفتند و دو لباس خریدند و آن که بهتر بود به غلام خود قنبر بخشیدند و به تن او پوشاندند و فرمودند «خجالت میکشم پیراهنی بهتر از پیراهن تو بپوشم» و در خوراک به دو قرص نان جو اکتفا میکردند. این امام از شما گلایه دارد و میگوید تمام زندگی من سلسله مواعظ و ارشاد است؛ اما این پندها علیرغم ادعای دوست داشتن من، در شما اثر نکرده است.
سرور زنان حضرت فاطمه(س) نیز از شما گلایهمند است و میفرماید «من هر روز بر فرزند عزیزم سیدالشهدا(ع) گریه میکنم. چرا مجالس سوگواری فرزندم را وسیلهای برای شادی و سرور قرار دادهاید و از طبلها و تصانیف و اسباب حرام در مجالس عزا استفاده میکنید؟» ائمه اطهار نیز این چنین از شما گله میکنند.
قرآن کریم نیز از شما گلایه میکند و میگوید «من سخن پروردگار شما هستم چرا مرا فراموش کردهاید؟ آیا از آیات و وعیدهای من نمیترسید؟»: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (حشر، ۲۱) کوه با آن عظمت در صورتی که آیهای بر آن نازل میشد از ترس خداوند خاكسار و فرو پاشيده میشد. آیا از آیات من نمیترسید؟ آیا من نور مسیر شما نیستم؟ آیا بشارت دهنده و انذاردهنده شما نیستم؟
شکایت ماه مبارک رمضان نیز از شما این است که «چرا مرا بزرگ نمیدارید؟ چرا احترام نمیکنید و حرمت قائل نمیشوید؟ چرا به میهمانی که در این ماه برای شما آماده شده است وارد نمیشوید؟» لیله القدر نیز از شما گلایه میکند و میگوید چه لیلهالقدرها آمد و به پایان رسید بی آنکه آنچنان که شایسته اوست، قدرش را بشناسید». همینطور تمام ادله و براهین از شما شکایت میکنند چرا که شما در تمام امور دنیایی خود به دلایل وهمی، ظنی و علمی استناد میکنید، اما این دلایل قطعی و برهانهای روشن بر وجود خداوند و دین در شما اثر نمیکند.
رفتارهای شما و شک و تردیدی که درباره خداوند دارید نشان دهنده این عدم تاثیر است؛ اگر این ادله بر شما اثر داشت، مظاهر شک و تردید در شما دیده نمیشد، اما این نشانهها آشکارا در شما وجود دارد و اگر نبود مرتکب گناه نمیشدید.
دنیا نیز از شما شکایت میکند و میگوید چرا بر من لعن میفرستید؟ آیا نمیبینید با گذشتگان شما چه کردم؟ آیا ندیدید چه بر سر اغنیا و ثروتمندان آمد؟ چرا متوجه نمیشوید و از خواب غفلت خود بر نمیخیزید؟
شیطان نیز از شما گلایه میکند و میگوید ما در معصیت خداوند شریکیم. چگونه فقط بر من لعنت میفرستی؟ و نفس خود را لعنت نمیکنی؟ ما هر دو با هم معصیت خدا را انجام دادیم. پس هر دو باید در لعنتی که میفرستی شریک باشیم؟ اعضا و جوارحتان نیز از شما گله مندند. چشم شما از شما شکایت میکند و میگوید به وسیله من اعمالی انجام دادی که در آن جهان مورد عذاب قرار میگیرم. فرشتگان نیز از شما گله میکنند. بهشت نیز میگوید درهای بهشت به روی شما باز است. کاری نکنید که به رویتان بسته شود.
آنچه گفته شد مختصری از گلایههای غیر خدا بود؛ اما شکایتهای خداوند چنین است که در جایی فرمود: «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» (زمر، ۶۷) و در جایی دیگر فرمود: «مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا، وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا» (نوح ۱۳ -۱۴) و در جای دیگر به این مضمون فرمود که «همه آنچه به شما بخشیدم خالص و ویژه برای شماست و دیگران در نعمتی که به شما دادم شریک نیستند، اما شما برای ساعتی یا حتی یک دقیقه از اوقات خود را خالص برای من قرار ندادید» و در عتاب دیگری بدین مضمون فرمود «همه آنچه در اختیار دارید از من است، من به شما مکنت دادم و پس از آن مالک آن مکنت شدید، اما با وجود آن ببینید چگونه مانند شخص فقیری که مالک چیزی نیست، از شما قرض میخواهم و میگویم: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ » (بقره، 245) و علیرغم اینکه قرض ربوی را بین مردم حرام کردهام، من قرض ربوی را میپذیرم.
از جمله آنچه خداوند به وسیله آن از ما گله میکند این سخن است که «بر خود واجب کردم که در پاسخ کسی که در سایر اوقات، ده بار یا الله بگوید، لبیک بگویم، اما در ماه مبارک رمضان هر کس یک بار بگوید یا الله او را پاسخ میدهم و لبیک میگویم. چرا مرا نمیخوانید؟»
ما، شرمندهایم، خجالتزدهایم که خداوند متعال در این درجه از لطف و مهربانی نسبت به ما قرار دارد و ما در این درجه از دوری و غفلت از خدای سبحان هستیم.
از جمله عتابهای دیگر خداوند این است که میگوید از شما نمیخواهم که با من با اصل توحید رفتار کنید، بلکه با من حداقل مانند یک شریک رفتار کنید، یا مانند کسی که با شما یکسان و برابر است. اما شما این گونه هم رفتار نمیکنید، اگر با من مانند دشمن تعامل میکنید، با دشمن هم بر اساس مدار رفتار میشود.
دیگر کافی است. معصیت بس است. بیش از این گناه نکنیم. این شکایتها را شنیدید و از آن مطلع شدید بیایید به قدر توان خودمان برای رفع این گلایهها عمل کنیم. ماه مبارک رمضان ان شاءالله فرصت نجات است، باید از آن استفاده کنیم؛ در غیر این صورت آنچه در پی این گلایهها نصیب ما میشود هلاک ابدی است. بیایید برای رفع گلایههای ماه خداوند از خودمان کاری بکنیم، از جمله اعمالی که این گلایه را برطرف میکند افطاری دادن به مومنین است، بیایید برای یک مومن حقیقی گرسنه و تشنه افطار تهیه کنیم تا بتوانیم گلههای ماه مبارک و سایر گلایهها را برطرف کنیم.
ترجمه از کامله بوعذار، دبیر ایکنای خوزستان
انتهای پیام