آمار نشر کتاب در حوزه ادبيات داستانی در دهه اخير در ايران نشان میدهد که بيشترين ميزان چاپ کتاب و تجديد چاپ آن و نيز ژانر غالب، رمانهای عامهپسند است. در باب ادبيات عامهپسند مباحث و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را نقد میکنند و آسیبی به ادبیات جدی میدانند و برخی نیز آن را یک جریان عادی در ادبیات میدانند که خواهناخواه باید به رسمیت شناخته شود. در پروندهای که گروه فرهنگی ایکنا برای بررسی ادبیات عامهپسند باز کرده، گفتوگوهایی را با نویسندگان و رماننویسان انجام داده که در گفتوگوی پیش رو دیدگاههای یوسف قوجُق را میخوانید، نویسندهای که بیش از 30 سال است در حوزه ادبیات داستانی قلم میزند و مدرک کارشناسی ادبیات از دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و کارشناسی ارشد مردمشناسی را دارد.
ایکنا ــ تعریف شما از ادبیات عامهپسند چیست؟ چرا مفهوم منفی از آن به ذهن متبادر میشود؟ مگر بد است که اثری عامهپسند باشد؟
وقتی صحبت از کتابهای عامهپسند میشود، یاد دوست نویسندهام یوسف علیخانی افتادم. داستاننویس توانمندی که لابد به خاطر ناشر بودنش، کنجکاو است بداند که چرا بخش بزرگی از جامعه، به ویژه جوانان، میل به خواندن کتابهای عامهپسند دارند. یادم هست که برای پاسخ به این پرسش، سراغ نویسندگان این نوع آثار رفته و با آنها صحبت کرده بود که حاصلش کتابی در همین زمینه شده است.
بد یا خوب بودن آثار ادبی، یک امر نسبی است و البته سنجه و معیارمان در ارزشگذاریها متفاوت است. به نظرم رشد عقلی، سنی و سطح دانش مخاطبان در این امر دخالت مستقیم دارد. یادم میآید یکی از مخاطبان داستانهایم که زمانی دانشآموز دبیرستانی بود، سالها بعد، وقتی درجایی دیدم، حرف خوبی زد. او گفت که رمان «لالو» را زمانی خواندم که دانشآموز دوم دبیرستان بودم و الان که دانشجو هستم، رفتم و دوباره خواندمش، ولی لذتی که آن زمان از کتاب بردم، خیلی متفاوت بود. حالا همین موضوع را درباره آثار عامهپسند درنظر بگیریم. کتابهای عامهپسند در ادبیات هر جامعهای ارزش خاص خودش را دارد و ژانر مستقلی به شمار میآید. وجود این گونه ادبی با ویژگیهای خاص خود، گونهای پاسخ به نیازها و خواستههای مخاطبان عام از هر طبقه اجتماعی و سطح سواد متوسط است. در واقع ادبیات عامهپسند گونهای از ادبیات است که مخاطبانش عامه مردم هستند و بر پایه ذوق، سلیقه و علاقه آنها پدید میآید.
اگر اثری را ادبیات مینامیم، باید بپذیریم که کار خلاق و ذوقی نوشته شده است. تقسیمبندی آثار ادبی به ادبیات زرد، ادبیات عامهپسند و ادبیات جدی، به نظرم به همان نسبتی که در مطبوعات وجود دارد، صحیح نیست. البته به جای ادبیات زرد، اصطلاح کتابسازی داریم که فکر میکنم معادل همان ادبیات زرد باشد. یعنی همان کتابهایی که کمترین درجه از ذوق ادبی در آن لحاظ شده و ارزش ادبی چندانی ندارند
ایکنا ــ میتوان این امر را به دلیل مشخص نبودن مرز ادبیات زرد و عامهپسند دانست و اینکه این ژانر در ادبیات ایران به رسمیت شناخته نشده است؟
اگر اثری را ادبیات مینامیم، باید بپذیریم که خلاقانه و ذوقی نوشته شده است. تقسیمبندی آثار ادبی به ادبیات زرد، ادبیات عامهپسند و ادبیات جدی، به نظرم به همان نسبتی که در مطبوعات وجود دارد، صحیح نیست. البته به جای ادبیات زرد، اصطلاح کتابسازی داریم که فکر میکنم معادل همان ادبیات زرد باشد. یعنی همان کتابهایی که کمترین درجه از ذوق ادبی در آن لحاظ شده و ارزش ادبی چندانی ندارند. کتابسازی به ویژه برای مخاطبان کودک، واقعاً در این حوزه زیاد است، اما آثار عامهپسند ارزشهایی دارند که من میخواهم آنها را در سطحی بینابین قرار دهم. بین ادبیات عامهپسند و ادبیات جدی، به طور قطع، فاصلهای وجود دارد. کتابهایی که در قالب ادبیات عامهپسند منتشر میشوند، البته شمارگان بیشتری از آثار مربوط به ادبیات جدی دارند که این تنها مختص به ایران نیست بلکه جهانی است. در این میان برخی منتقدان ادبی بر این باورند که خوانندگان آثار عامهپسند در فرآیند زمانی، سرانجام به مطالعه آثار جدی روی خواهند آورد و این همان نکتهای است که درباره سطح دانش، رشد فکری و سنی مخاطبان بیان کردم.
ایکنا ــ آیا آثار پرخواننده و عامهپسند، موجودیت ادبیات جدی را تهدید میکند و میتواند به آن آسیب بزند؟
برای پاسخ به این سؤال، به برخی از ویژگیهای ادبیات عامهپسند اشاره میکنم. استفاده از حوادث تصادفی در خط داستانی، اختصاص کل روایت به محور عاشقانه یا عاطفی شخصیتها و استفاده از شخصیتهایی سیاه و سفید که یا خوبِ خوباند یا بدِ بد و معمولاً هم پیچیده نیستند، مشخصه این نوع آثار هستند. در این داستانها، شخصیتها «فکر» نمیکنند و صاحب اندیشه نیستند. حادثه در این نوع داستانها حرف اول را میزند و از نظر ساختار، پیچیدگیهای شکلی ندارند. استفاده از تیپ در این دسته از ادبیات رواج بیشتری دارند و اشخاص داستان، چند بعدی نیستند. روی زبان قهرمانها و لحن روایت، کار تخصصی و طاقتفرسایی انجام نمیشود و معمولاً پایان خوش، بدیهیترین و سادهترین ویژگی یک رمان عامهپسند است. مخاطبان عام، مشتاق و کنجکاو سرنوشت آدمهای داستان هستند و برای قهرمانان داستان معمولاً پایانی خوب و خوش را میپسندند. از نظر او، قهرمانان قصه باید عاقبت به خیر شوند و هرگز پایان باز را نمیپسندند که مخاطب را به تداوم تفکر و تأمل درباره سرنوشت قهرمانها وادار کنند. مثلاً یکی از شاخصهای مشترک در همه آثار عامهپسند، اطناب بیمورد است. یعنی یک کتاب ۴۰۰ صفحهای را میتوان در ۲۰۰ صفحه نوشت.
اینها که برشمردم، دقیقاً عکس آثاری است که در حوزه ادبیات جدی و حرفهای شاهدشان هستیم و مسلم است که سطح ادبی در آفرینش این آثار، با ادبیات عامهپسند متفاوت است. اگر بگوییم آثار عامهپسند شبیه فیلمهایی است که به فیلم فارسی و فیلمهای ملودرام خانوادگی شهرت دارند و آثار جدی ادبی شبیه فیلمهایی است که تمام سکانسهایش تأملبرانگیز، معناگرا و اندیشهمحور است، بیراه نگفتهایم. قالب این فیلمها شبیه هم است، اما آنچه هر دوی اینها را از هم متمایز میکند، تلاش فکری و وقتگذاشتنهایی است که فیلمنامهنویس و کارگردان برای بیان غیرمستقیم و هنری هر سکانس از فیلم انجام میدهند.
ایکنا ــ آیا بسیاری از کتابهای دفاع مقدسی را که پرمخاطب هستند میتوان عامهپسند دانست؟
پرمخاطب شدن کتابها به ویژه در حوزه دفاع مقدس، به عوامل زیادی برمیگردد. همانطور که اشاره شد، معیار عامهپسند دانستن کتابها به پرمخاطب بودنشان نیست. کم نیستند تعداد کتابهایی که نویسندگانشان در موضوع دفاع مقدس، ارزشهای ادبی و خلاقانه و مفاهیم عمیق و ارزشمند را با استفاده آگاهانه و هوشمندانه از عناصر داستانی نوشتهاند. به همان اندازه، کم هم نیستند آثار دفاع مقدسی که همان سنجههایی که برای آثار عامهپسند برشمردهام، مدنظر قرار دادهاند و داستانشان بیشتر شرح وقایعی است که در جبههها افتاده و در آنها آرایههای معناگرایانه و معانی زیرپوستی وجود ندارند و مخاطب را به تأمل و اندیشه در شناخت ابعاد ناشناخته اشخاص داستان وانمیدارند.
ایکنا ــ به نظرتان مخاطبان چگونه به یک اثر علاقهمند میشوند، یعنی چه مؤلفههایی در این امر مؤثر است؟
برای سطح علاقهمندی عموم مردم نمیتوان نسخهای پیچید. این موضوع به سطح دانش، سن و تجربه زیستی افراد بستگی دارد. نمیتوان انتظار داشت اثری که یک منتقد ادبی میپسندد، لزوماً باب میل عامه مردم باشد. منتقد ادبی با سنجههایی که به لحاظ زیباییشناسی و درجه خلاقیت مدنظر دارد، ممکن است اثری را فاخر بنامد، اما همان اثر شاید برای خیلیها که عادت به تأمل و سختکوشی برای لذت کشف ندارند، بیمعنی باشد.
ایکنا ــ چه کسانی باعث میشوند که یک اثر عامهپسند شود؟
در فرایندی که یک اثر از نگارش تا چاپ و انتشار و رسیدن به دست مخاطب سپری میکند، قطعاً چند عامل مهم وجود دارد. در این چرخه هر کدام نقشی دارند و قطعاً نویسنده به عنوان پدیدآورنده اثر و ناشر به عنوان عوامل تبعی در انتخاب یونیفورم اثر و شکل و شمایل کتاب و... نقش مهمی را ایفا میکنند.
زمانی پیش از انقلاب، آثار ادبی نویسندگان ادبیات کارگری رونق بیشتری داشت و در چند دهه اخیر، ادبیات آمریکای لاتین و به تبع آن، ادبیات روشنفکری و شبه روشنفکری و نحلههای ادبی برخاسته از ادبیات غرب بین مردم طرفداران زیادی داشت. درباره ادبیات کشورهای دیگر، آنچه که من همواره مشتاق بودهام در جامعه کتابخوان ببینم، اقبال آنها به آشنا شدن با ادبیات همسایگانمان بوده است
ایکنا ــ نگاهی به آثار پرفروشها در کشورمان نشان میدهد که سلیقه و ذائقه مخاطبان ما به سمت نویسندگان ترک رفته است. دلایل این موضوع چیست؟
نمیدانم. اگر چنین آماری درست باشد، برای من هم جالب است. زمانی پیش از انقلاب، آثار ادبی نویسندگان ادبیات کارگری رونق بیشتری داشت و در چند دهه اخیر، ادبیات آمریکای لاتین و به تبع آن ادبیات روشنفکری و شبه روشنفکری و نحلههای ادبی برخاسته از ادبیات غرب بین مردم طرفداران زیادی داشت. درباره ادبیات کشورهای دیگر، آنچه من همواره مشتاق بودهام در جامعه کتابخوان ببینم، اقبال آنها به آشنا شدن با ادبیات همسایگانمان بوده است. همواره این سؤال برای من مطرح بوده که چرا علاقهمند به ادبیات غرب و ینگهدنیا هستیم و چرا جای ادبیات شرق و ادبیات همسایگانمان در بین علاقهمندان به ادبیات خالی است؟!
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام