شهریار عباسی، داستاننویس و مدرس کارگاههای آموزش داستاننویسی، در گفتوگو با ایکنا درباره رمانهای عامهپسند گفت: اینکه تعداد رمانهای عامهپسند بیشتر از سایر آثار است، امری طبیعی است، زیرا ادبیات جدی مخاطبان خاصی دارد و نباید انتظار داشت همانند رمانهای عامهپسند گرایش به رمانهای جدی هم به این صورت باشد.
این منتقد ادبی افزود: با این شرایط من علاقهمندم که ادبیات جدی، هنری و ادبی ایران رشد کند و ادبیات را در حالت فعلی میتوان با عنوان سالم و ناسالم یا دمدستی نامید، زیرا طیف وسیعی از افراد جامعه نگارش فارسی را هم به درستی نمیدانند و در میان افراد تحصیلکرده حتی مقاطع دکتری مقالهها و پایاننامههایی را میبینید که اشتباهات واضح دستوری و املایی دارند. از این رو طیف گستردهای از مخاطبان توجهی به درست بودن زبان، متن و جهان داستانی ندارند و دنبال متن سرگرمکنندهاند.
عباسی ابراز کرد: درباره دلایل گرایش به رمانهای عامهپسند کار پژوهشی خاصی انجام نشده است، اما به نظرم فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه در گرایش مخاطبان به گونهای خاص از ادبیات، آثار هنری و فرهنگی و در انگیزه نویسندگان به ویژه جدینویسها اثرگذار است. البته باعث نمیشود آنها کمتر دست به قلم شوند. وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ملتهب باعث گسیختگی ذهنی مخاطب شده و او میخواهد سریعتر از این وضعیت خارج شود و وقتی به سمت آثار هنری و ادبی روی میآورد، به آثاری گرایش پیدا میکند که پیچیدگی نداشته باشد و خود را سرگرم کند.
ادبیات برای مسئولان فرهنگی اولویت ندارد
وی تصریح کرد: گاهی تعداد آثار نویسندههای جدینویس به اندازهای زیاد است که ناشر نمیتواند با سرعت آنها را به چاپ برساند، اما از نویسنده ایرانی حمایت نمیشود، نویسندگانی که جدی مینویسند و وقت زیادی برای نگارش اثر خود صرف میکنند، باید زندگیشان تأمین شود. متأسفانه ادبیات برای مسئولان فرهنگی ما اولویتی ندارد.
این برگزیده جایزه جلال گفت: بازار کتاب ایران رهاست. گیشه سینمای ایران چهل سال است که در اختیار فیلمهای ایرانی است و عمده اقتصاد سینما در دست فیلمهای ایرانی است، اما در ادبیات این گونه نیست، به ویژه در آثار ترجمهای که کاملاً رهاست و هر اثری را به راحتی و بدون اینکه حق تألیف آن را بپردازند ترجمه میکنند. همچنین، هر مترجمی به این کار دست میزند و مردم ما هم که مفتون و شیفته غرباند و هر آنچه را از آن سوی مرزها میآید به راحتی میپذیرند، با وجود اینکه همه این آثار خوب نیستند. حال نویسنده ایرانی در این شرایط بازار ادبیات چطور میتواند با نویسنده یا اثر خارجی رقابت کند.
آثار ترجمهای ادبیات ایران را فلج کرده است
وی تأکید کرد: پیشنهاد میکنم فقط به دنبال کندوکاو در آثار عامهپسند نباشید، زیرا رمان عامهپسند را یک نویسنده ایرانی نوشته است، به ترجمهها بیشتر توجه کنید که بازار کتاب ایران را از بین برده است. معتقد نیستم که آثار ترجمهای نباید وجود داشته باشد، اما این کار باید حساب شده باشد. گاه میبینید از یک اثر دهها ترجمه وجود دارد. برای جلوگیری از این امر یا کنترل آن باید ناشر ایرانی در انتشار آثار ایرانی و تألیفی تشویق و حمایت شود.
عباسی با ذکر اینکه انتشارات یک بنگاه اقتصادی و تمام توجهش به بازار کتاب است، بیان کرد: ناشر هر اثری که در بازار کشش زیادی داشته باشد، همان اثر را چاپ میکند. وقتی اثر ترجمهای نیاز به پرداخت حق تألیف ندارد و مخاطب دارد و ناشر از فروش کتاب مطمئن است، او به سراغ آثار خارجی میرود. اگر میخواهیم از نویسنده ایرانی برندسازی کنیم، باید تصمیمات جدیتری بگیریم، وگرنه همین چراغ نیمهروشن هم به تدریج خاموش خواهد شد.
عباسی ادامه داد: جنگ جذابترین موضوع داستانی است، هر چند جنگ خوب نیست، در جنگ همه موضوعات و عناصر متضاد در کنار هم هستند، مرگ و زندگی شانه به شانه هم حرکت میکنند، شجاعت و ترس، عشق و نفرت و ... یکجا در اختیار نویسنده است و نوشتن درباره آنها سخت است. از این رو به نظرم این داستانها چندان ظرفیتی برای عامهپسند شدن ندارند. البته سطح آثار با هم متفاوت است و باید بیش از آنکه در حوزه جنگ نگران عامهپسند شدن باشیم، نگران دستاندازیها باشیم، زیرا نهادهایی تصور میکنند موضوع جنگ مختص خودشان است و باید براساس ادبیات، درک و فهم نوشته شود و هر تفکری به غیر از نگاه آنان خطرناک است.
وی یادآور شد: نوشتن از جنگ نشاندهنده جرئت نویسنده است و باید به او احترام گذاشت و در این راستا به هیچ نگاهی و جناحی سرسپرده نباشد، نه به نگاه اپوزیسیونی و نه حاکمیتی. ادبیاتی که به هر سو متمایل شود، خود را باخته است.