متن زیر بخشی از مجلس پنجم مواعظ علامه شیخ جعفر شوشتری در ماه مبارک رمضان است. این مجالس که بیش از ۱۴۰ سال پیش در کاظمین بر پا شده، در کتاب «فوائد المشاهد و نتائج المقاصد» توسط محمد بن علی اشرف طالقانی از شاگردان علامه گردآوری شده است.
بخشی از مجلس پنجم از نظرتان میگذرد:
در مجلس قبل گفتم که سه چیز از شما خواسته شده است که اولین آنها معرفت به خداست؛ به این معنی که خداوند را به صفات کمال و جلال او بشناسی. امیرالمومنین(ع)فرمودند: «اولِ دین معرفت خدا است» بله، اول دین و اساس دین معرفت خدا است و مقدار معرفت خدا، همان علم تو به وجود خدایی است که آسمانها و زمین را آفرید. اینکه او غیر از ذات خود، چه چیزی است، کسی علم آن را ندارد، اما اگر خدا را به عنوان یک شیء تصور کردی، به خطا رفتهای و آن شیء خدا نیست. امیرالمومنین(ع) فرمود: «کُلَّمَا مَیَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فِی أَدَقِّ الْمَعَانِی فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَیْکُمْ»: هرچه را به عنوان خداوند تصور کردی با خودت بگو: «سبحان ربی أَنَّ يَكُونُ کذلک» (پروردگار من منزه از آن است که چنین باشد).
روزی «تغلب یمانی» از امیرالمومنین(ع) پرسید: «آیا پروردگارت را دیدهای» فرمود: «چگونه پروردگاری را که ندیده باشم پرستش کنم» و برای آن که توهم او را از میان ببرد فرمود: «لَم تَرَهُ العُيونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ ، ولكِنْ رَأتهُ القُلوبُ بِحَقائقِ الإيمانِ» چشمان سر او را آشکارا ندیده است، بلکه قلبها به حقیقت ایمان او را دیده است.
از تو میخواهم که خداوند را به حقیقت ایمانت جستجو کنی و با بصیرت خود درباره جلال و جمال و کمال او بیاندیشی. عمده مطلب آن چیزی است که در دعای امام زینالعابدین آمده است، آنجا است که عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً لا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِکَ» یعنی خدایا من ایمانی دائمی از تو میخواهم: «أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَیْهِ وَ تَوَفَّنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی عَلَیْهِ وَ ابْعَثْنِی إِذَا بَعَثْتَنِی عَلَیْهِ»: خداوندا! از تو ایمانی میخواهم که تا دیدار تو پایدار باشد، مرا با آن زنده بداری و با آن بمیرانی و با آن برانگیزی.
بیشتر انواع ایمان، سرآمد معینی دارند و تا زمان لقاء الهی (در وجود فرد) امتداد نمییابند. من از ایمانی که محدود به زمان معینی باشد، میترسم. وقتی میگویم برخی از ایمانها سرآمد دارند، این چیزی است که در قرآن کریم و اخبار وارد شده است: «رَبَّنَآ لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ» (آیه ۸ سوره آل عمران).
گاهی انسان تمام مواقف قیامت را در نعمت الهی میگذراند و وضع خوبی دارد، چرا که مؤمن از دنیا رفته است. زمانی، شخص دیگری را میبینی که در مواقف اول قیامت، عذاب میبیند، اما در مواقف بعدی از این عذاب رها میشود، گویی شخصی برای او آمرزش طلبیده است. باید ذرهای از نور ایمان در قلبت باشد. در طبقه اول جهنم، گناهکاران امت رسولالله(ص) قرار میگیرند؛ کسانی که کمترین درجه ایمان را در قلب خود دارند و در نهایت آنها را از جهنم خارج میکنند، برخی از آنها هزار سال آنجا باقی میمانند، برخی یک ساعت و برخی در حین ورود به جهنم، آزاد میشوند و بعضی از آنها بیش از هزار سال در جهنم باقی میمانند، تا اینکه به خاطر آنها می آید که بگویند: «یا حنان و یا منان» این چنین میشود که از عذاب جهنم نجات مییابند.
سقوط در جهنم کیفیتهای متعددی دارد و برخی از افراد از لبه جهنم (به درون آن) سقوط میکنند و برخی را، جهنم به سوی خود میکشد، مانند آهنربایی که آهن را به سوی خود جذب میکند و اقسام دیگر.
چنان میبینم که گویی از جهنم نمیترسی! اگر از جهنم ترسی در دل داشتی چرا آثار این ترس در تو معلوم نیست؟ اگر در این حالت باقی بمانی از بین خواهی رفت. به خاندان پیامبر(ص) نگاه کن و ببین از کدام گروه بودند؟ گرچه با وجود آن جلال و کمال مانند آنها نمیشوی، اما لااقل ضد آنها نباش. نگاه کن حضرت صدیقه کبری(س) زمانی که رسول اکرم(ص) او را از خبر وفات و شهادت خود خبر داد به ایشان چه گفت. عرضه داشت: «پدر در روز قیامت و روز ترس بزرگ کجا تو را ببینم؟» رسول خدا(ص) فرمودند: «در مقام محمود» سپس گفت: «اگر شما را آنجا ندیدم، چه طور؟» فرمودند «نزد صراط». پرسید: «اگر آنجا شما را نیافتم چه طور؟» فرمودند: «در موقف فلانی و فلانی.» ترس حضرت صدیقه کبری(س) را در آن زمان ببین. در نهایت رسول خدا(ص) فرمودند: «اگر در آن جاها مرا ندیدی، نزدیک جهنم بیا، چرا که من گناهکاران امتم را شفاعت میکنم و مانند پروانهای گرد جهنم میچرخم و میگویم خداوندا رحم کن. رحم کن.
برخی از افراد در حین سقوطشان در جهنم چنین عرضه میدارند: «اَتُحْرِقُ بِالنّارِ وجوهنا و قد سجدت لک، اتحرق بالنار ایدینا و قد رفعناها الیک، اتحرقنا بالنار و قد وحدناک» آیا چهرههایی که برایت سجده کرد میسوزانی؟ دستهایی که به سوی تو بلند شد میسوزانی؟ آیا ما را میسوزانی در حالی که تو را به یکتایی شناختیم؟ و بعد از اینکه چنین گفتند، ندایی به آنها میرسد که «اعمال شما بد بود». سپس میگویند: «آیا اقرار ما به توحید بزرگتر است یا گناهانمان؟» ندایی میآید که «اقرار شما به توحید بزرگتر است. ای بندگان من از آتش خارج شوید.»
اصل مطلب، ایمان است تا بتوانیم عدم جاودانگی خود را در آتش تضمین کنیم. اگر چه ما طاقت عذاب یک روز آتش جهنم را نداریم، اما عذاب یک روز جهنم بهتر از خلود در آن است.
بله ما آثار این ایمان را به شکل صحیح آن (در شما) نمیبینیم. اگر گفتی الحمدالله ما به اصول دین اقرار میکنیم، پس دلیل زوال آن چیست؟ پاسخ این است که بیشتر مردم توحیدشان تصوری است و تصدیقی نیست. توحید تصوری از میان میرود. برخی دیگر توحیدشان تصدیقی است، اما این توحید به واسطه زیادی گناهانی که مرتکب شدهاند از میان میرود، چراکه «اگر شخصی گناهی مرتکب شد، یک نقطه سیاه در قلب او آشکار میشود و این نقطه سیاه همواره با بیشتر شدن گناه، بزرگ میشود تا جایی که ایمان فرد را به خداوند یکتا از بین ببرد» پس از خلال کثرت گناهان، ایمان به صورت تدریجی از بین میرود و اگر باقی ماند شیاطین آن را از ما سلب میکنند و انسان بدون ایمان از دنیا میرود. برای همین است که تا این اندازه به توحید اهمیت میدهیم تا بتوانیم ایمانی قوی و محکم به دست آوریم.
بعد از اینکه توحید کامل شد، اثبات نبوت و غیر آن محقق میشود و تمام قرآن کریم عبارت از ادله توحید است. از شما میخواهم که وارد یک دژ و قلعه محکم شوید: «کلمه لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها».
تمام آنچه در قرآن کریم آمده است؛ عباراتی مانند: «الم تر»، «افلا تنظرون»، «او لا ینظرون»، «تفکروا» و ... با هدف استوار کردن دین ما است. اگر توحید کامل شد، تمام امور کامل میشود، مثلاً اگر کسی شک داشته باشد، شک او از بین میرود و اگر کسی گمان داشته باشد، گمان او به یقین تبدیل میشود و اگر کسی یقین داشته باشد، یقینش افزایش پیدا میکند تا جایی که به مقام امیرالمؤمنین(ع) برسد که فرمود اگر پردهها کنار برود چیزی به یقین من افزوده نمیشود.
حضرت در پاسخ شخصی که پرسید آیا ممکن است خداوند دیده شود، فرمودند خداوند با چشم سر دیده نمیشود بلکه به چشم عقل دیده میشود و اینها نکاتی است که قرآن کریم آنها را واضح بیان کرده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» (آیه ۵۳ سوره فصلت) بنابراین با نظر به آیات الهی در آفاق و نفس خود، یقین به وجود خداوند برای تو حاصل میشود. در آفاق و همچنین در جان تو، صدها هزار نشانه بر وجود او میبینیم.
همین الان که اینجا نشستهای پانزده آزمایشگاه در جسم تو همزمان با یک نفس کشیدن ساده مشغول فعالیت هستند و در هر کدام از آنها هزاران کارگر کار میکنند، اما تو از این موضوع غافل هستی. وقتی یک نفس میکشی، در حین تنفس، صدها هزار حرکت در جسم تو شکل میگیرد، اما تو به این عملیات توجه نمیکنی. خداوند در جسم تو مکانی برای نگهداری هوا ایجاد کرده است که همان دو ریه تو هستند، اما تو هیچ اهمیتی به آنها نمیدهی. اگر ریههای تو بیاهمیت هستند، برای یک ساعت تنفس خود را قطع کن تا میزان اهمیت آنها را درک کنی. بخشی از هوا به این ریهها وارد میشود. زمانی که وارد میشود ۱۲ هزار ماده از آنها رها میشوند و هر ماده آنها به عضوی از اعضای جسم انسان اختصاص پیدا میکند و هر عضوی از جسم، به چهار نوع از این ماده به شکل مستمر نیاز دارد، به نحوی که اگر این ماده به آنها نرسد، عضو نمیتواند به شکل صحیح کار کند. بنابراین این ماده در هر تنفس باید به تمام اعضای جسم برسد، حتی به زیر ناخن و اگر به آنجا نرسد، ناخن فرسایش مییابد.
در جسم تو ۳۶۰ سرخرگ وجود دارد که خون در آنها جاری است و برخی از این رگها نازک تر از مو و توخالی هستند، نمیدانم این رگها چه گونه سوراخ شدهاند. آن چیزی که منبسط میشود، هوا را میکشد و آن را بین سیصد هزار سرخرگ توزیع میکند، و بعد در هر عملیات تنفس، منقبض میشود و آن چه را بین آن اعضا به شکل کامل توزیع کرد، میکشد و اگر آن را با این کیفیت نکشد و مقداری از هوا در آنها باقی بماند، منجر به هلاکت انسان میشود. این عملیات تنفس است که اگر در آن تفکر کنید خدا را خواهید شناخت.
در ماهیت موی مژگان خود فکر کن و خدا را بشناس. موی مژگان، ضخیم و قوی هستند و به شکلی ایستادهاند که وارد چشم نشوند. به این فکر کن که تمام موهای موجود در بدن تو رشد میکند، اما مژگان رشد نمیکنند. با همین موی سادهای که بالای چشم تو روییده، خدا را بشناس و بگو «لا اله الا الله» و آن را نزد خداوند امانت نگه دار تا در زمان احتضار آن را به تو برگرداند و همینطور در آفرینش آسمانها و زمین فکر کن که هر کدام انواعی دارند و برای هر کدام حرکتهای خاصی وجود دارد.
این زمین چندین برابر کوچکتر از آسمانها و سایر مخلوقات آسمانی دیگر مثل ستارگان و خورشید است و ستاره سهی که کوچکتر از همه آنها است، ۱۴ برابر از زمین بزرگتر است. آیا به این فکر کردهاید؟ پس خدا را بشناس.
در حیوانات فکر کن. برخی از آنها از یک پشه کوچکتر هستند و با چشم غیر مسلح دیده نمیشوند. نانی که میخوری پر از این مخلوقات ریز است، اما اگر آنها را وزن کنید، وزنی ندارند. با وجود این، خداوند عالم آن چیزی را که به (حیوانی مانند) فیل از اعضا و جوارح بخشیده، به این موجودات ریز نیز داده است و اضافه بر آن، به برخی از آنها بال داده است. چشمان این مخلوقات با وجود این که کوچکند، بسیار قوی هستند به نحوی که حجم و منافذ بدن را میبینند و برخی از آنها خرطوم دارند که با چشم دیده نمیشود، اما تو خالی است.
به هر حال، امیرالمومنین(ع) از رسول الله(ص) درباره برترین اعمال در ماه مبارک رمضان پرسیدند، رسول اکرم(ص) فرمودند: «برترین اعمال در ماه مبارک رمضان پرهیز از محارم الهی است» پس لازم است گناهانی که مرتکب میشوی را ترک کنی تا موفق به انجام برترین اعمال در این ماه شده باشی.
ترجمه و تنظیم: کامله بوعذار، خبرنگار ایکنا خوزستان
انتهای پیام