در گوشهای از اردوگاه تکه سنگ بزرگی بود. به طرف آن رفتم و سر در بالین گرفتم و میگریستم. نمیدانم چقدر آنجا بودم. برای لحظهای دستان پر از مهری که دستهایم را لمس میکرد، مرا به خود آورد. در تصویر مات قطرات اشکم، چهره حاج آقا ابوترابی را دیدم. به من نگاه میکرد؛ نگاهی عمیق و پدرانه.
کد خبر: ۴۱۴۵۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۵
کریمزاده درگفتوگو با ایکنا:
گروه جهاد و حماسه: یکی از آزادگان دفاع مقدس و دبیر همایش اردوگاه 11 گفت: تمام مراسم تحویل سال در اردوگاه اسیران تکریت 11 به تلاوت قرآن و تعارف شیرینی خلاصه میَشد.
کد خبر: ۳۴۸۳۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۸